یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تمام ادوار، اکشنی هشت میلیون دلاری و خونبار و آثاری کمتر دیدهشده از وس اندرسون و ریدلی اسکات. همراه میدونی باشید.
نود و دومین مقاله از سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» میدونی، مثل همیشه مشغول معرفی فیلمهایی میشود که اکثرشان توسط حجم گستردهای از مخاطبان دیده نشدهاند و این اصلا به نالایق بودنشان از نظر سینمایی، ارتباط ندارد. در این راه اول از همه سراغ محصولی هیجانی، ترسناک و رازآلود و بزرگسالانه میرویم و سپس به یک کمدی/درام خاص و عمیق دیگر از وس اندرسونِ دوستداشتنی میرسیم. بعد از اینها هم سری به یکی از قدیمیترین و بهترین فیلمهای کارگردان «گلادیاتور» (Gladiator) میزنیم و قبل از آن که با معرفی اجمالیِ فیلمی در حال اکران درون سینماهای داخلی یک هفتهی دیگر را هم پشت سر گذاشته باشیم، راجع به یکی از بهترین درامها و یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی و در کل بلاکباستر دههی اخیر میخوانیم؛ محصولی که شاید اکنون کارگردانش در فهرستِ فیلمسازهای محبوبِ کمتر تماشاگری باشد ولی به هیچ عنوان، نمیتوانیم و نباید کیفیت و عیار مثالزدنیاش را زیر سؤال ببریم.
Universal Soldier: Day of Reckoning
اکشنی در نوع خود معنیدار و کمتر شناختهشده از سال ۲۰۱۲ که اکثر مخاطبان و منتقدانِ موافق یا مخالف با ثانیههایش، آن را بهترین قسمت از مجموعهی خود به حساب میآورند. Universal Soldier: Day of Reckoning، داستان رویارویی لوک دِوِرو و اندرو اسکات با ارتشی هولناک از ابرسربازها را به تصویر میکشد و با اینکه یقینا ساختهای همهپسند یا حتی الزاما منتقدپسند نیست، چه در تکنیکهای سینمایی و چه در عمق بخشیدن به بخشهایی از قصه، نظر عدهی قابل توجهی از بینندگان نهچندان متعددش را جلب میکند. این مجموعه که از سال ۱۹۹۲ و با اکران فیلمی نسبتا موفق در گیشهها آغاز شد، در سال ۱۹۹۹ هم دنبالهای داشت که از منظر کیفیت سینمایی، حتی از قسمت اول هم بدتر بود. اما Universal Soldier از سال ۲۰۰۹ به مدلی متفاوت از قصهگویی قدم گذاشت و تبدیل به روایتگر خوبِ داستانی سینمایی با محوریت سربازهایی زجرکشیده و قدرتمندشده از آزمایشاتی نظامی شد. هرچند که پس از تمامی این بالا و پایینها، Day of Reckoning هم فرصت برگرداندنِ تماموکمال این مجموعه به زندگی را نداشت و در باکسآفیس، شکست سختی خورد. وگرنه شاید اگر این فیلم از جنبههای گوناگونی موفقیتهای لازم را کسب میکرد، در سالهای اخیر قسمتهای بیشتری از Universal Soldier، به روی پردهها رفته بود.
بااینحال، بهعنوان یکی از دست کم گرفتهشدهترین فیلمهایی که میشود اکشنهای بیموویگونهی تماشایی را در دل آنها دید و از آدمکشی با اسلحه تا استفادهی جذبکننده از هنرهای رزمی را لابهلای ثانیههایشان یافت، Universal Soldier: Day of Reckoning احتمالا یکی از مناسبترین گزینههایی است که میتوانید در این آخر هفته، شانسی به سازندگانشان بدهید.
The Life Aquatic with Steve Zissou
داستان فیلم The Life Aquatic with Steve Zissou، محصول سال ۲۰۰۴ میلادی و یکی دیگر از آثار لایق تماشای وس اندرسون، به اقیانوسشناس معروفی با نام استیو زیسو (با نقشآفرینی بیل مری) میپردازد که سوگند یاد کرده است یک کوسه از نژادی در حال انقراض را به خاطر بلعیدن برخی از افرادش، به قتل برساند. وی در این راه علاوهبر اعضای قدیمی تیم خود، با نِد (با بازی اوون ویلسون) که بدون هیچ شک و شبههای وی را پدر خویش میداند و جِین (با اجرای رضایتبخش کیت بلانشت) که زنی ژورنالیست و حامله است، همراه میشود و همین هم یکی از آن گروههایی را شکل میدهد که همیشه بخشی جدانشدنی از فیلمنامههای اندرسون هستند و مخاطب را همزمان به خنده میاندازند و به فکر فرو میبرند.
حالا همهی اینها را بهعلاوهی حضور بازیگران درخشان دیگری همچون ویلم دفو، آنجلیکا هیوستون و جف گلدبلوم در اثر مورد بحث کنید، تا The Life Aquatic with Steve Zissou که یقینا با خواندن خلاصهی داستانش به یاد رمان «موبیدیک» اثر هرمان ملویل افتادهاید، برایتان تماشاییتر از قبل نیز به نظر بیاید. با اینکه برخی منتقدان The Life Aquatic with Steve Zissou را یکی از لغزشهای هنری وس اندرسون از برخی جهات و پیش از بازگشتن دوبارهاش به نقطهی اوج محسوب میکنند، اما حتی آنها هم روی وجود برخی از معرکهترین فیلمبرداریها و تدوینهای او در اثر مورد بحث، اتفاق نظر داشتهاند. همین هم یعنی مواجهه با بعضی از کمنقصترین داستانگوییهای بصری سینمای مدرن در این فیلم که بهتنهایی برای خیلی از دوستداران کارگردان شاهکاری به اسم «هتل بزرگ بوداپست» (The Grand Budapest Hotel)، کافی به نظر میرسد.
The Duellists
درکنار فیلمهای بزرگی همچون Thelma & Louise و Alien و از همه مهمتر مایهی افتخارِ ابدی سینمای علمیتخیلی یعنی Blade Runner، ریدلی اسکات ساختههای سینمایی فوقالعادهی دیگری هم دارد که یکی از قدرندیدهترینهایشان توسط سینماروهای امروزی، The Duellists محصول سال ۱۹۷۷ میلادی است. اثری با محوریت دو تن از سربازان ناپلئون با نامهای آرمَند دِهوبرت و گِبریِل فِرود، که نزاعی کوچک در گذشته، در طول سالها منجر به شکلگیری کینهای ابدی و جنگی پایانناپذیر مابینشان شد. همین هم کاری میکند که شروع جنگ، برای دهوبرت و فرود همچون فرصتی درخشان برای به چالش کشیدن یکدیگر با شمشیرهای تیز و تفنگهای پر سروصدایشان جلوه کند و حتی بعد از پانزده سال، آنها را به به درجهی ژنرال ترفیع دهد. اما حتی در زمانیکه هیچکدام از آنها علت شکلگیری مشکلاتشان با یکدیگر در قدم اول را به یاد نمیآورند، این تنفر ابدی تمامناشدنی است و هر دویشان را به سمت تاریکیهای بیشتر و بیشتر میفرستد؛ همین هم میشود دستمایهای برای شکلگیری یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای، ماجراجویانه و بهرهبرده از بازیگریهای عالی که یقینا هیچ انسانی با نشستن در مقابل سکانسهای آن، اوقات فراغتش را هدر نمیدهد.
Watchmen
خلق فیلمی ۱۴۰ میلیون دلاری با درجهی سنی بزرگسال که با اقتباس از یکی از بهترین و پیچیدهترین و ماندگارترین کتابهای کامیک تاریخ به قلم آلن مور و به سبب همکاری وی با دیو گیبونز، جان هیگینز، لن واین و باربارا کزل متولد شد، حتی در سینمای امروز که ابرقهرمانیها اصلیترین بخش آن را تشکیل میدهند و فیلمهایی با درجهی سنی R هم هر روز بیشتر از روز گذشته، تواناییشان در سودآوری را به استودیوها اثبات میکنند، اتفاق عجیبی است. چه برسد به سال ۲۰۰۹ که وضعیت سینمای بلاکباستری به هیچ عنوان مشابه حالت فعلی آن نبود. به همین خاطر خیلیها ساخته شدن فیلم Watchmen را با فیلمنامهی عالی دیو گیبونز و استفاده از استوریبردهایی که اکثرشان با نهایت وفاداری ممکن از روی صفحات کامیک مرجع برداشته شده بودند، معجزهای میدانند که احتمالا هرگز، تکرار نخواهد شد. زک اسنایدر در این فیلم با استفاده از تصاویری تاریک و خوشجلوه که از نورپردازیهایی بهخصوص و مرتبط با تلاش برای پررنگ کردن بیشتر و بیشتر شخصیتها بهره میبردند، استفادهی حداکثری و کاملا مناسب از فضا و لحن بزرگسالانه و سود بردن از بازیهای جذبکننده و درخشان نقشآفرینهای لایق ستایشی همچون مالین اکرمان، پاتریک ویلسون، جکی ارل هیلی و جفری دین مورگان، بهترین ساختهی حاضر در کارنامهاش را ساخت و خیلیها را با این شاهکار تلخ و پرشده از شوخیهای سیاه دنیای کامیک، آشنا ساخت. با فیلمی که به پیشینهی شخصیتهایش اهمیت میداد، چه در نسخهی اکرانشده در سالنهای سینما و چه در نسخهی طولانیتر و تقریبا ۲۱۰ دقیقهای خود بهرهبرداری حداکثری از تکتک لحظات را به رخ میکشید و در تصویرسازیهای نمادگرایانه نیز، تبحر داشت.
اگر تا به امروز Watchmen را ندیدهاید و دکتر منهتن، کمدین، رورشاک و تکتک ابرقهرمانهای باورپذیر و خاکستری حاضر در دنیای آن را نمیشناسید که میتوانید هماکنون با نهایت انرژی، سراغ لذت بردن از یکی از متفاوتترین فیلمهای پرخرج و محبوب سالهای اخیر بروید. ولی حتی اگر پیشتر Watchmen را دیدهاید، اکنون زمان مناسبی برای بازبینی آن به نظر میرسد. چرا که چند ماه دیگر، سریال Watchmen از شبکهی HBO آغاز میشود و سراغ داستانگویی دربارهی رخدادهایی جریانیافته در نزدیک به سی سال بعد از زمان پایان یافتن حوادث فیلم مورد بحث میرود.
نبات
«نبات» به نویسندگی و کارگردانی پناه ارضی که شهاب حسینی، نازنین فراهانی و ستایش محمودی، مهمترین اعضای تیم بازیگریاش به شمار میروند و هوشنگ نوراللهی را در جایگاه تهیهکنندهی خود میبیند، به داستانی دربارهی یک زوج و دختری نوجوان میپردازد. قصهی فیلم هم از جایی آغاز میشود که مردی چهل و چهار ساله به اسم سعید که همسرش را مدتها قبل از دست داده است و اکنون با دختر دوازدهسالهی خود نبات، روزگار میگذراند، زنی تازه را واردشده به زندگی خود میبیند و همین رخداد، دنیای و او فرزندش را دستخوش تغییراتی کلیدی میکند. افزون تمامی عوامل نامبرده، بهرام دهقان و محمد نجاریان وظیفهی تدوین «نبات» را برعهده داشتهاند و اشکان اشکانی نیز فیلمبردار اصلی اثر، به شمار میرود.