یک انیمیشن استاپ-موشن کمنظیر، فیلمی دربارهی موسیقی و مادری تنها از لارس فون تریه، «کوندان» مارتین اسکورسیزی و The Squid and the Whale به تهیهکنندگی وس اندرسون و نویسندگی و کارگردانی نوآ بامباک.
«آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» شمارهی ۱۳۶ هم فیلم بهشدت غمانگیز دارد و هم شامل یک اثر سینمایی بسیار حال خوبکن و کمتر دیدهشده میشود. میدونی در این مقالهی معرفی فیلم سینمایی خویش سری به کارنامهی ارزشمند فیلمسازهایی معروف میزند و محصولات تقریبا قدرندیدهی آفریدهشده توسط آنها را معرفی میکند تا هم به تعداد دنبالکنندگان سینماهای این افراد بیافزاید و هم طرفدارهای فعلی آنها را سراغ مزهمزه کردن شیرینیهای (البته در مورد یکی از فیلمسازهای انتخابشده استثنائا باید گفت تلخیها) تازهای بفرستد.
(Dancer in the Dark (2000
- آخر هفته چه فیلمی ببینیم: «مالیخولیا» (Melancholia) اثر لارس فون تریه
- مصاحبه لارس فون تریه پیرامون فیلم The House That Jack Built
لارس فون تریهی ۶۳ساله به دلایل گوناگون ابدا فیلمسازی نیست که بتوان هر اثر سینمایی ساختهشده توسط او را بهسادگی به تماشاگرهای مختلف پیشنهاد کرد. در همین حین «مالیخولیا» (Melancholia) با نقشآفرینی کیرستن دانست بهعنوان یکی از بهترین و همزمان عامهپسندترین ساختهی فون تریه درکنار فیلم Dancer in the Dark، محصول سال ۲۰۰۰ میلادی چنین قابلیتی دارد. این دو فیلم نهتنها پس از دیده شدن مخاطب را به آشنایی قابل قبولی با جنس داستانگویی فیلمساز مورد بحث میرسانند، بلکه از هیچ نظری آنقدر اغراقآمیز و بیپرده (به بیان دقیقتر، بیمحابا) نیستند که بتوان حتی تماشای یکبارهی آنها را نیز برای درصدی قابلتوجه از تماشاگرهای بزرگسال هم خطرناک خطاب کرد. Dancer in the Dark که چندین و چند جایزهی بینالمللی از جمله نخل طلا و جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن را در کارنامه دارد، به یک مهاجر چَکِسْلُواکیایی با نام سلما میپردازد که مادری تنها، کارگر کارخانهای آمریکایی و انسانی عاشق موسیقی است. تنها نکتهی مثبت دنیای تاریک و واقعی قرارگرفته در پیرامون سلما عشق بیپایان او به آهنگها و مخصوصا موسیقیهایی است که در فیلم های موزیکال شلوغ کلاسیک هالیوود به گوش میرسند و دهها بازیگر را مشغول رقصیدن با خود میکنند. راستی سلما بهزودی بینایی خود را از دست خواهد داد و از آن بدتر باتوجهبه ژنتیکی بودن این مشکل، میداند اگر به سرعت هزینهی لازم برای عمل جراحی پسر خویش را فراهم نکند، او نیز بهزودی نابینا میشود. از آنجایی که همهی این مشکلات برای نابود کردن این زن کافی نبودند (!)، مرد همسایهی مستاصل وی هم زحمت میکشد و او را به غلط متهم به دزدیدن پسانداز خویش میکند. نتیجه هم میشود رویارویی نسبتا پرسرعت مخاطب با قصهای که نمیتوان حالتی را متصور شد که در آن پایانی تراژیک نداشته باشد.
فیلمی که از نظر احساسی بیننده را فریب میدهد، موزیکالی هنرمندانه که از ترکیب لحظهای عناصر خیالی و واقعی نمیترسد و اثری اهل ریسک که قطعا خیلیها را راضی نمیکند و همزمان در رتبههای بالای فیلمهای موسیقیمحور محبوب عدهای قرار میگیرد. این فیلمنامهی جریانیافته در یک شهر/روستایی نسبتا کوچک درون آمریکای سال ۱۹۶۴ از اجرای شجاعانهی یک آهنگنویس و خوانندهی کموبیش شناختهشدهی واقعی بهرهی زیادی میبرد؛ کسی که خود او به خاطر فعالیتهای سیاسی در فهرست سیاه دولت کشور چین قرار دارد. با همهی صحبتها اگر موارد گفتهشده دربارهی اثر مورد بحث را جذاب نمیدانید، بهتر است بشنوید که Dancer in the Dark با بیش از ۱۰۰ دوربین دیجیتال و قاببندیهای بعضا نامرسوم فیلمساز تصاویر منحصر به فردی را درون سکانسهای موزیکال تحویل مخطب میدهد؛ سکانسهایی که رئالیسم جادویی به شکلی قابل قبول در آنها دیده میشود.
(Kundun (1997
- دولت چین خرید و فروش بازی Animal Crossing: New Horizons را ممنوع کرد
فیلم Kundun مارتین اسکورسیزی با فیلمبرداری راجر دیکنز بزرگ و فیلمنامهای نوشتهشده توسط ملیسا متیسون و هریسون فورد که به خاطر مواردی همچون آلبوم موسیقی متن، طراحی صحنه و طراحی لباس برندهی گلدن گلوب و اسکار شد، نه تحسینشدهترین ساختهی این فیلمساز و نه شناختهشدهترین اثر او به حساب میآید. ولی هیچکدام از موارد گفتهشده نشان نمیدهند که تماشای Kundun ارزشی ندارد؛ مخصوصا در دورهی کنونی که همهگیری ویروس کرونا و تمام حقایق و حواشی پیرامون آن مخاطب جهانی را بیشتر از حالت عادی نسبت به کشور چین و کارهای انجامشده توسط دولت آن در تبت و هنگ کنگ حساس کرده است.
در سال ۱۹۳۷ میلادی، یک پسر ۲ سال و شش ماهه از خانوادهای ساده در تبت بهعنوان چهاردهمین جلوهی بودا تشخیص داده شد تا سرنوشت وی تبدیل شدن به رهبر معنوی و سیاسی مردمش باشد. این کموبیش نقطهی آغاز داستان حقیقی دالایی لاما (Dalai Lama) کنونی است که اسکورسیزی با Kundun ماجرای زندگی او را برای سینماروها به تصویر کشید. فیلم سینمایی نامبرده که نام آن هم به یکی از اسامی/القاب دالایی لاما اشاره دارد، سنین ابتدایی حیات وی را از نگاه خود او به تصویر میکشد و البته در این مسیر تا نشان دادن تهاجم چین به تبت و رفتن دالایی لاما به تبعید هم جلو میرود. برای معدود مخاطبانی که فیلم Silence مارتین اسکورسیزی را واقعا دوست داشتند، Kundun یک بیوگرافی خوب به شمار میرود که انسانهای قرارگرفته در زندگیهایی کاملا گرهخورده به الوهیت و خداشناسی شخصیتهای اصلی آن هستند. البته مخاطبی که با شخصیتپردازیهای سرتاسر مثبت اسکورسیزی در فیلمهای دینی وی از کاراکترهای اینگونه مشکل دارد، اصلا نباید سراغ Kundun را بگیرد.
(Fantastic Mr. Fox (2009
- آخر هفته چه فیلمی ببینیم میدونی: چهار فیلم سینمایی از بین برترین آثار استودیو انیمیشنسازی جیبلی (Ghibli)
رولد دال که سپتامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمد و نوامبر ۱۹۹۰ میلادی در ۷۴سالگی از دنیا رفت، شاید هرگز فکر نمیکرد که یک روز کتاب «آقای روباه شگفت انگیز» او که معمولا بین سه اثر برتر وی نیز رتبهبندی نمیشد، منبع اقتباس فیلمی مناسب برای افرادی با سنین و سلایق مختلف شود که چه از نظر تکنیکی و چه از نظر محتوایی شگفتانگیز است. وس اندرسون که بارها و بارها خود را در آفرینش فیلمهای لایواکشن درخشان و منحصربهفرد ثابت کرده با Fantastic Mr. Fox نشان داد که فرم هنری او نهتنها قابل انتقال به جهان آفرینش انیمیشنهای استاپ-موشن است، بلکه در آنجا میتواند نتایج فراموشناشدنی و عجیبوغریبی را رقم بزند. قصهی فیلم دربارهی نبرد یک حیوان باهوش با انسانها و فرار او و خانوادهی وی از دست آنها است. البته که همزمان با پیشروی روایت سرگرمکنندهی «آقای فاکس شگفتانگیز» گفتوگوهای اثر راجع به وضعیت زندگی برخی انسانها در جامعهی مدرن، فاصلهی طبقاتی، نقش دروغ در زندگی انسانی، تفاوت هوشمندی با حقهبازی و چندین مورد دیگر نیز مدام واضحتر و رساتر از قبل به گوش میرسند و روی مخاطبهای حاضر در گروههای سنی متفاوت تاثیرات مثبتِ غیرمستقیمِ گوناگونی میگذارند.
این وسط گروه بازیگری شلوغ فیلم هم به سان آنچه در دیگر آثار اندرسون دیده میشود، کارشان را به بهترین و شاید پنهانترین شکل ممکن انجام دادهاند. جرج کلونی، مریل استریپ، بیل موری، ویلم دفو، اوون ویلسون، آدرین برودی و تکتک دیگر بازیگرهای انیمیشن با صداگذاری فرصت به رخ کشیدن تواناییهای خود را به دست میآورند و با پیروی از قواعد عجیب و نامرسوم فیلمساز مثل صداگذاری در شرایط و محیط بیرونی بهجای استودیو نتایجی شنیدنی را به ارمغان آوردهاند. Fantastic Mr. Fox جلوهی زیبایی از کمالگرایی و سختگیریهای بهجای فیلمسازی است که باید قدردان حضور وی در سینمای امروز بود.
(The Squid and the Whale (2005
یک فیلم سینمایی تقریبا ۸۸ دقیقهای ساختهشده با بودجهی ۱.۵ میلیون دلاری که درصد بالایی از منتقدها آن را برترین ساختهی نوآ بامباک، خالق فیلمهایی همچون «داستان ازدواج» (Marriage Story) میدانند. این فیلم که وس اندرسون را بهعنوان یکی از چهار تهیهکنندهی خود میشناسد، احتمالا با همان جملهی نخست پاراگراف مخاطب هدف را به خود جذب کرده است. اما دیگران باید بدانند که The Squid and the Whale جریانیافته حول خانوادهای است که در نگاه اول ایدهآل به نظر میرسد و در بررسی عمیق میفهمیم تکتک اعضای آن تبدیل به وصلهای ناجور برای یکدیگر شدهاند. کار والدین خانوادهی برکمن به سرعت به طلاق میکشد و همین بچهها را مدام در موقعیتهای تصمیمگیری برای یافتن جایگاه حقیقی و صحیح خود قرار میدهد. طوری که انگار از جایی به بعد The Squid and the Whale درامدی (کمدی-درام) قدرتمندی است که صرفا مواجههی چهار عضو خانوادهای چهارنفره و از هم پاشیده با تروما حاصل از جدایی را به تصویر میکشد. این فیلم مستقلِ زندگینامهایمانندِ باهوش، افرادی مانند جف دنیلز، جسی آیزنبرگ و الکساندرا داداریو را در گروه بازیگران دارد و الهامهایی از زندگی واقعی جناب فیلمساز در بروکلین (همزمان پرجمعیتترین و یکی از قدیمیترین بخشهای شهر نیویورک آمریکا) سال ۱۹۸۶ گرفته است. «ماهی مرکب و نهنگ» برای تماشاگر علاقهمند به آثاری که بدون تعارف، صادقانه و زیبا بخشهایی آشنا برای همگان در زندگی انسانی را مشاهده میکنند، لحظات فوقالعادهای را رقم میزند.