در معرفی فیلم این هفته سری به یکی از آثار به یادماندنی تام هنکس و اولین فیلم آنجلینا جولی در مقام کارگردان میزنیم.
در شانزدهمین معرفی فیلم میدونی، باز هم از فیلم های دنزل واشنگتن خواهیم داشت. این بازیگر کارکشتهی هالیوود فیلمهای اکشن/جنایی بسیار خوبی در کارنامهی خود دارد و نمیتوانیم به این راحتیها از کنار آثار قابل تحسین او در مقام بازیگر بگذریم. پس از آن سراغ یکی نقشآفرینیهای بسیار خوب تام هنکس میرویم که در حد و اندازههای «فارست گامپ» دیده نشده اما کسانی که تجربهی تماشای آن را داشتهاند، حتما دیدنش را توصیه میکنند و این هفته نیز ما آن فیلم را در لیستمان گنجاندهایم. در ادامه به یک فیلم جنگی از آنجلینا جولی میرسیم که در اولین تجربهی کارگردانیاش چندان هم بد ظاهر نشده و البته از دو تن از خوبهای هالیوود هم در ساخت فیلم خود بهره برده است. در انتها انیمیشنی دیدنی خواهیم داشت که برای یک آخرهفتهی شاد شدیدا توصیه میشود. مانند همیشه نیز میتوانید با نظرات خود ما را در هرچه بهتر شدن این بخش یاری کنید.
Inside Man
یکی از دهها فیلم اسپایک لی که مثل عادت همیشگیاش با جنجال همراه نبود و اتفاقا عملکرد بسیار خوبی در باکس آفیس و نزد منتقدان داشت، همین فیلم Inside Man با بازی دنزل واشنگتن است که چهارمین همکاری این دو هنرمند به شمار میرود. فیلم داستان باجزئیات یک سرقت بانک را در طول ۲۴ ساعت در وال استریت نیویورک روایت میکند. واشنگتن نقش یک کارآگاه و مذاکرهکنندهی پلیس نیویورک را بر عهده دارد و کلایو اوون هم مغز متفکر پشت این سرقت بزرگ است. جودی فاستر در نقش مدلاین وایت هم یک لابیگر است که به درخواست رئیس بانک (با بازی کریستفور پلامر)، درگیر ماجرا میشود تا از چیزی در صندوق امانات رئیس بانک محافظت کند. راسل گوئرتز، فیلمنامهنویس Inside Man پنج سال روی آن وقت گذاشت و اولین فیلمنامهی اوریجینال خود را در سال ۲۰۰۲ کامل کرد که استودیوی یونیورسال آن را چهار سال بعد به کارگردانی لی راهی سینماها کرد و با بودجهای ۴۵ میلیون دلاری، ۱۸۴.۴ میلیون دلار فروش کرد.
از میان حدود ۲۰۰ نقدی که برای این فیلم در وبسایت راتن تومیتوز منتشر شده، ۸۶ درصد آنها نقدهای مثبتی بودند که از مهارت و تکنیک لی در کارگردانی و نقشآفرینی واشنگتن در نقش مأمور NYPD تعریف زیادی کردند. در خلاصهی نقدهای این وبسایت آمده: «تریلر سرقت از بانک پرانرژی و هوشمندانهی اسپایک لی یک فیلم زیرک در این ژانر است که نه تنها با توجه به استانداردهای رایج خوش میدرخشد، بلکه با چالشهای درونی خود فیلم نیز با هوشمندی و مهارت برخورد میکند.» امپایر که امتیاز ۴ از ۵ را برای این فیلم درنظر گرفته، میگوید لی یک اثر سریع، جاهطلبانه و به دفعات متعدد استادانه در یک ژانر آشنا ساخته است و بیشتر از همه به خود ثابت کرده است که رعایت قوانین و استانداردهای رایج همیشه هم چیز بدی نیست. منتنقد نیوزویک میگوید اسپایک لی که هیچوقت یک سرگرمکننده در فیلمهایش نبوده، حالا اثری خلق کرده کرده که بینهایت جذاب است.
Big
شاید به عقیدهی بسیاری یکی از بهترین نقشآفرینیهای تام هنکس فارست گامپ باشد که برای آن اولین اسکارش را دریافت کرد، اما ۶ سال پیش از آن در سال ۱۹۸۸ زمانی که هنکس ۳۲ سال سن داشت، نقشآفرینیاش در فیلم Big اولین نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد و شاید شروع دیده شدن او به عنوان یکی از ستارههای پرفروغ هالیوود بود. فیلم Big ساختهی پنی مارشال از کارگردانهای معدود زن هالیوود در دههی هشتاد بود که بلافاصله با استقبال عظیم مخاطبان و منتقدان مواجه شد. تام هنکس در این فیلم نقش جاش بسکین را بازی میکند، پسربچهی ۱۲ سالهای که آرزو میکند بزرگ شود و یکشبه، به یک مرد بالغ ۳۰ ساله تبدیل میشود. فیلم توسط گری راس و آن اسپیلبرگ، خواهر استیون اسپیلبرگ نوشته شده است.
بر اساس آمار راتن تومیتوز، ۹۷ درصد ۷۱ نقدی برای این فیلم ثبت شده نقدهای مثبت هستند که از شیرینی خاص فیلم و قدرت آن در سرگرمکردن هر نوع سیلقهای تعریف کردند. فیلم Big همچنین صحنهای برای تام هنکس برای به نمایش کشیدن تکنیکهای ظریف خود در بازیگری بود که لطافت خاصی به نقش جاش بسکین تزریق کرده بود. منتقد نیویورک تایمز نقشآفرینیهای دو بازیگر خردسال فیلم را تحسین کرده که رفتار کاملا واقعگرایانهی بچگانه دارند و این باعث میشود در قیاس با بازی تام هنکس، عملکرد عالی او بیشتر به چشم بیاید. فیلم Big یکی از فیلمهای اواخر دهه هشتاد در موج فیلمهای مرتبط با تغییر سن بود که در بین آنها خوش درخشید. از دیگر فیلمهای آن دوره میتوان به Like Father Like Son محصول ۱۹۸۷، فیلم 18Again و Vice Versaمحصول ۱۹۸۸ اشاره کرد.
Unbroken
آنجلینا جولی بعد از کارنامهی هنری درخشانی که از خود به عنوان بازیگر به جا گذشت، در سال ۲۰۱۳ تصمیم گرفت اولین فیلم سینماییاش را بر اساس کتابی از لارا هیلنبرند که در مورد سربازان جنگ جهانی دوم بود بسازد. جولی در این فیلم از برادران کوئن برای نوشتن فیلمنامه کمک گرفت و بنابراین با فیلم چندان معمولی طرف نیستیم. فیلم داستان یک سرباز و ورزشکار المپیک آمریکایی به نام لویس زمپیرینی را تعریف میکند. او پس از سقوط هواپیمایش در اقیانوس در جنگ جهانی دوم، به مدت ۴۷ روز در یک قایق به سر برد و سپس به کمپهای زندانیان جنگ فرستاده شد. فیلم در استرالیا فیلمبرداری شد و با ۶۵ میلیون دلار بودجه، بیش از ۱۶۰ میلیون دلار فروش کرد و جولی هم یک میلیون دلار دستمزد دریافت کرد.
فیلم با اینکه فروش نسبتا خوبی را تجربه کرد و در نزدیکی کریسمس اکران شد، مورد توجه همهی منتقدان قرار نگرفت. فیلم Unbroken اثری خوشساخت و قوی توصیف شده اما نقصهایی دارد که اجازه نمیدهد آن طور که باید و شاید بدرخشد. اما آنطور که پیداست Unbroken از آن دست فیلمهایی است که کاملا ارزش دیدنش را دارد اما به مذاق منتقدان خوش نیامده است. فیلم حتی نامزد سه اسکار از جمله اسکار بهترین فیلمبرداری شده اما لزوما نمیتوان به آن لقب یک شاهکار را داد. با همهی اینها، اگر یک فیلم جنگی میخواهید که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده و از دید متفاوتی به موضوع جنگ نگاه میکند، میتوانید نیمنگاهی هم به Unbroken آنجلینا جولی بیاندازید.
Megamind
در انتها نیز مانند رسم همیشه میرسیم به معرفی یک انیمیشن دیگر که این بار از استودیو دریم ورکس انتخاب شده است. این انیمیشن ۱۳۰ میلیون دلاری که در سال ۲۰۱۰ توسط تاد مکگرث (کارگردان سهگانهی ماداگاسکار و The Boss Baby) ساخته شده، داستان یک فضایی بسیار باهوش به نام مگامایند را تعریف میکند که پس از مبارزهای طولانی، دشمن او و قهرمان محبوب مردم یعنی «مترو من» را شکست میدهد و شهر مترو سیتی را از آن خود میکند. او که میبیند دیگر کسی را ندارد که با او بجنگد و زندگیاش بیهدف است، یک دشمن برای خود خلق میکند. اما مخلوق تبدیل به یک نیروی شرور عظیم میشود که مترو سیتی را به آشوب میکشد. مگامایند حالا به عنوان یک قهرمان هدف جدیدی پیدا میکند.
انیمیشن Megamind از بازیگران مطرح کمدی چون ویل فرل، تینا فی، جونا هیل و در کنار آنها، برد پیت به عنوان صداپیشگان شخصیتهایش استفاده کرده است و هانس زیمر وظیفهی آهنگسازی آن را برعهده داشته است. مگامایند بیش از ۳۲۰ میلیون دلار در دنیا فروش کرد و با اینکه نسبت به دیگر آثار دریم ورکس در باکس آفیس کم رمق ظاهر شد، اما بین منتقدان تحویل گرفته شد و آنها از ظاهر هنری انیمیشن و عملکرد بسیار خوب صداپیشگان آن تعریف کردند. راجر ایبرت فقید منتقد شیکاگو-سان تایمز سه ستاره از چهار ستاره به فیلم داده و آن را «رنگارنگ» و «جذاب» توصیف کرده اما در عین حال اذعان کرده که برخی از ایدههای آن را در آثاری چون The Incredibles و Despicable Me دیده بودیم. به هر صورت دیدن این انیمیشن بامزه در یک آخرهفته راحت اصلا پیشنهاد بدی نیست و اگر طرفدار چنین آثاری باشید، از دیدنش پشیمان نخواهید شد.