تازهترین مقالهی معرفی فیلم سینمایی میدونی سری به بخشهایی جذاب از کارنامههای سه فیلمساز ارزشمند سر زده است؛ وس اندرسن، پل توماس اندرسن و شاید دوستداشتنیترین دیوانهی سینما یا همان تیموتی والتر برتون.
شاید برای مخاطب نوجوان امروز که فقط اهل تماشای آثار تازهی سینمایی است، تیموتی والتر/تیم برتون صرفا یکی دیگر از فیلمسازهای هالیوودی به حساب بیاید که از قضا علاقهی قابل توجهی به فانتزی دارد. ولی در بررسی دقیق تاریخ هنر هفتم، مخصوصا وقتی بخواهید دربارهی جلوههای برتر ادبیات گمانهزن درون جهان فیلمهای سینمایی، نقش فانتزی در سینما و شناخت برخی از بهترین کمدیهای تاریک گرهخورده به اغراقهای پرشده از خیالات بپردازید، صحبت نکردن از کارنامهی درخشان برتون به جوک شبیه است. او که نقش سنگینی در پیشرفت و بازتعریف فانتزیهای سیاه سینمایی داشت و هنر هفتم نمیتواند وی را از یاد ببرد، بعضی از عامهپسندترین فیلمهای خیالآمیز تاریک را به دست مخاطب رساند و در فرمی گرهخورده به استعارهها بارها به گفتوگوی جدی با او پرداخت. جایگاه نخستین فیلم معرفیشده درون «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» ۱۳۸ هم به اثری از تیم برتون تعلق دارد؛ به یکی دیگر از آن فیلمهای سینمایی که در بیان عامیانه باید دیوانهوارهای دوستداشتنی خطابشان کرد و در بررسی دقیق میتوان به نقطهای رسید که آنها را جزو محصولات مهم و اثرگذار هنر هفتم به شمار آورد.
پس از صحبت دربارهی «بیتلجوس» سال ۱۹۸۸ میلادی، میدونی در مقالهی معرفی فیلم سینمایی جدید خود به ترتیب تاریخهای اکران جلو میرود و سه اثر را معرفی میکند؛ آثاری که پس از توصیف آنها دیگر میشود گفت که سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» تمام ساختههای سینمایی بلند وس اندرسن و پل توماس اندرسن را معرفی کردهاند. مثل اسپایک جونز که پیشتر تمام فیلمهای سینمایی بلند کارگردانیشده توسط او لابهلای قسمتهای مختلف این سری نوشتهها فهرست شدند. این وسط همچنان خبری هم از معرفی یک فیلم ایرانی نخواهد بود؛ چون باتوجهبه شیوع ویروس کرونا/کووید 19 همچنان سینماهای داخلی باز نشدهاند که به خاطر آن اثری تازه از سینمای ایران را هرگونه که ممکن است معرفی کنیم تا اگر کسی قصد رفتن به سالنهای پخش فیلم را داشت، بتواند با شناخت حداقلی چنین کاری را انجام دهد.
(Beetlejuice (1988
- نقد فیلم Miss Peregrine's Home for Peculiar Children
- نقد انیمیشن «عروس مرده»
- چگونه هنری سیلیک درکنار تیم برتون، یکی از بهترین سبک های انیمیشن استاپ موشن را خلق کرد؟
- ردهبندی پرفروشترین کارگردانهای تاریخ سینما
فیلم Beetlejuice با نقشآفرینی مایکل کیتون را به جرئت باید یکی از خلاقانهترین و بهترین کمدیهای ترسناک سینمایی دههی هشتاد میلادی خطاب کرد. دومین فیلم سینمایی بلند کارگردانیشده توسط برتون به شکلی نامعمول برای یک فیلمساز موفق و آیندهدارِ تازه در آن دوران، سه سال پس از ساختهی نخست وی یعنی Pee-wee's Big Adventure از راه رسید. چرا؟ چون این فیلمساز مدتها منتظر بود تا استودیو یک فیلمنامهی خوب و ارزشمند را به او پیشنهاد دهد و بالاخره نوشتهی مایکل مکداول و وارن اسکارن توجه وی را به خود جلب کرد. برتون هم برای فیلمنامه کم نگذاشت و پس از بارها بازنویسی آن، همزمان یک فیلم کمدی واقعا خندهآور و یک فیلم ترسناک پراغراق و جذاب ساخت. همچنین با اینکه اکثر بازیگرهای انتخابشده برای فیلم شناختی از چنین پروژههای سینمایی عجیبی نداشتند، برتون آنها را راضی به پذیرش نقشها کرد. نتیجه چه شد؟ خلق موفقیتآمیز یک فیلم هنری موفق در بلند کردن صدای خندهی تماشاگر که با گذر زمان تبدیل یک اثر ترسناک کلاسیک سینمایی شد و همچنان از آن بهعنوان یکی از بهترین ساختههای سینمایی مرتبط با ارواح یاد میکنند؛ اثری که در استفاده از تکنیک استاپ-موشن برای خلق کمدیهای بدنی و موقعیتی معرکه هم قدرتمند و کمنظیر است. کیتون که در این فیلم یک نقشآفرینی کامل و تماشایی را ارائه داد، بهعنوان بیتلجوس شیمی بسیار خوبی هم با دیگر بازیگرهای اثر همچون جینا دیویس در نقش باربارا، الک بالدوین در نقش آدام میتلند، کاترین اوهارا، وینونا رایدر (بازیگر سریال Stranger Things) و ماری چیتم داشت. داستان Beetlejuice به دو روح جدید میپرداخت که اندکی از مرگ آنها میگذشت و باید بهدنبال مکانی برای زندگی کردن میگشتند.
البته آنها سختگیر نبودند و پذیرفتند که برای نترسیدن دیگر افراد نباید از خانهی خود خارج شوند. ولی مشکل این است که به سرعت خانه فروش رفت و آنها دیگر جایی برای زندگی نداشتند! همچنین از آنجایی که به اندازهی کافی ترسناک نبودند، این دو به سراغ یک روح خطرناک و وحشی میروند؛ بلکه او بتواند ساکنین جدید را به وحشت بیاندازد و فراری دهد تا آنها مجددا کلبهی آرامش خود را داشته باشند. تنها مشکل این است که بیتلجوس شاید در ابتدا برای کمک ظاهر شود. ولی بعد از مدتی دیگر هیچکس از او در امان نیست و هیچ موجود زنده یا مردهای هم نمیتواند این لعنتی را کنترل کند! شاید به همین خاطر است که میبینیم پس از این همه سال همچنان هنگامی که به یاد میآوریم تیم برتون بالاخره میخواهد در مقام تهیهکننده و کارگردان فیلم Beetlejuice 2 را بسازد و مراحل انجام این کار در حال پشت سر گذاشتن هستند، هیجانزده نشدن ناممکن به نظر میرسد.
(Hard Eight/Sydney (1996
- آخر هفته چه فیلمی ببینیم: Boogie Nightsآخر هفته چه فیلمی ببینیم: Magnolia
نخستین فیلم سینمایی بلند پل توماس اندرسن که همزمان با دو نام Hard Eight و Sydney شناخته میشود، در ۲۶سالگی وی و با ۳ میلیون دلار بودجه ساخته شد. یک فیلم بیادعا که جاهطلبی خاصی هم نداشت و برپایه روایت داستانی آشنا از دوستی شکلگرفته بین دو انسان ظاهرا متفاوت پیش میرفت؛ یک فرد مرموز و احتمالا ثروتمند و یک فرد کموبیش نیازمد و مدام در حال تحمل فشارهای گوناگون گوناگون. جان سی. ریلی و فیلیپ بیکر هال هم نقش این دو کاراکتر را در طول دقایق فیلم، عالی به تصویر کشیدند. دو شخصیت مورد بحث نخستین بار در یک غذاخوری قرارگرفته بین لاس وگاس و لس آنجلس با هم ملاقات میکنند و از آن لحظه به بعد زندگیهای خویش را تحت تاثیر یکدیگر میبینند. این فیلم حدودا ۱۰۲ دقیقهای که در گیشه شکست خورد، یکی از آن محصولات سینمایی دههی ۹۰ میلادی است که عناصرِ معمولِ آثار مشابه مانند متلهای کهنه، قهوهها و دود به اندازهی لازم نقش خوبی در شکلگیری آن ایفا کردهاند و در اوج قابل فهم بودن، سادگی و الگوبرداری از آثار به مراتب بهتر و بزرگتر تماشاگر را با مولفههای سینمای خالق خود آشنا میسازد. برای اینکه اوضاع به اندازهی کافی Pulp Fictionمانند (!) بشود هم ساموئل ال. جکسون در فیلم حضور نهچندان بلند ولی جذبکنندهای دارد. شاید در ردهبندی فیلمهای توماس اندرسن ایکی رتبهی آخر را به دست بیاورد اما کسی نمیتواند شخصیتپردازیهای انسانی قابل لمس آن را که حتی در داستانگویی گاهی هیجانزده و نهچندان قانونمدارش عالی به نظر میرسند، زیر سؤال ببرد. پس اگر میخواهید هر هشت فیلم بلند اندرسن تا امروز را دیده باشید، بهدنبال کردن قصهای مرتبط با ارزش دوستیها بپردازید و به اندازهی کافی هم سرگرم شوید، Hard Eight/Sydney محصول سال ۱۹۹۶ را بهعنوان یک محصول سینمایی با کاراکترهای بسیار خوب و بازیگریهای عالی به تماشا بنشینید.
(Phantom Thread (2017
پل توماس اندرسن پس از پشت سر گذاشتن یک آنفولانزای سخت، به این باور رسید که همسر او در دوران مریضی از وی دقیقا همانگونهای که حفاظت و پرستاری کرد که یک مادر از فرزندهای کوچک خود نگهداری میکند. همین هم فیلمساز مورد بحث را به تصویرسازی از شخصیتی علاقهمند ساخت که عشقی عجیب را تجربه میکند؛ عشقی که در آن همیشه کاراکتر مورد نظر باید در اوج قدرت و شناختهشدگی مثل بچه در اختیار و کنترل فرد مورد علاقهی خود باشد. اندرسن میخواست با فیلم Phantom Thread و طراح لباس کاربلد و مستبدی که حکم شخصیت اصلی آن را داشت، لذت عجیب رنج بردن از برخی ضعفها و گره خوردن نقاطی از زندگی شخصی به کمک انسانی دیگر را به تصویر بکشد. البته که در این بین فیلم توانست تصویری واقعگرایانه و پرجزئیات از بسیاری ازدواجها را هم به تصویر بکشد.
(Isle of Dogs (2018
اگر مثل بسیاری از بینندگان دیگرِ دنبالکنندهی سینمای هنری اکنون انتظار فیلم جدید و پرستارهی وس اندرسن به اسم «گزارش فرانسوی» (The French Dispatch) را میکشید، شاید اکنون برای شما زمان مناسبی برای بازگشتن به چندین و چند ماه قبل و تماشا یا بازبینی استاپ-موشن Isle of Dogs باشد. دومین انیمیشن خلقشده توسط اندرسن که شاید به اندازهی Fantastic Mr. Fox او شگفتانگیز نباشد، ولی دغدغهمند و تقریبا به مانند همان محصول، ساختهشده با وسواسی تأثیرگذار و ارزشمند است. «جزیرهی سگها» یکی از بدبدنترین (از لحاظ موفقیت در درگیر کردن مخاطب و القای پیامهای خود به او) و عجیبترین آثار این کارگردان به شمار میآید و پادآرمانشهری را به تصویر میکشد که در آن گروهی از موجودات جهشیافته با همکاری یکدیگر برای نابودسازی دولتی دیکتاتور میجنگند؛ این موجودات سگها، همکار آنها یک پسربچه و دشمن یک دیکتاتور عجیبوغریب ژاپنی است. پس احتمالا هماکنون میدانید که چرا از این فیلم به اندازهی برخی از دیگر آثار اندرسن استقبال نشد و چرا توسط حتی برخی افراد، محصول نامبرده یک انیمیشن نژادپرستانه و حتی در مواردی ضدحیوانات خطاب شد. «جزیرهی سگها توجه افرادی را به خود جلب میکند که به فیلمهای شوریدهای علاقه دارند که بامزه و متمرکز روی لوکیشنهای محدود نیز هستند. اندرسن در این فیلم برای جهانسازی، استفادهی دقیق از موسیقی متن الکساندر دسپلا و خلق اتمسفری بهخصوص وقت میگذارد و به همین خاطر، اثر مورد بحث هم در هر سه مورد میدرخشد.