معرفی فیلم این هفتهی میدونی شامل فیلمهای متفاوتی از ژانرهای اکشن، انیمیشن و دو درام عالی است.
این هفته نیز در معرفی فیلم میدونی، چهار فیلمی را معرفی میکنیم که قطعا از دیدن آنها لذت خواهید برد و اگر احتمالا طرفدارکارهای وینسنت ونگوک باشید، پیشنهاد ویژهای برای شما داریم. فیلمها را از اثر سریع و خوشآهنگ جدید ادگار رایت، کارگردان باذوق آمریکایی شروع میکنیم که هر طرفدار اکشنی را به وجد میآورد و برای طرفداران قدیمی او نیز سوپرایزهای جدید دارد. سپس به یکی از نامزدهای اسکار انیمیشن امسال میرسیم که سالها در دست ساخت بوده و اگر داستان خلق آن را بشنوید، جور دیگری نگاهش میکنید. سپس زمان را به عقب میبریم و یکی از فیلمهای فوقالعادهی دههی ۹۰ را معرفی میکنیم که شاید اسمش را نشنیده باشید، اما با دیدن لیست بازیگرانش قطعا به دیدن آن ترغیب خواهید شد. در انتها نیز یکی از کارهای بسیار خوب دارن آرونوفسکی را داریم که سال گذشته با فیلم «مادر» سر و صدای زیادی به پا کرد. این هفته نیز با ما باشید تا چهار فیلم متفاوت برای آخر هفتهی شما پیشنهاد کنیم.
Baby Driver
مقاله مرتبط
- نقد فیلم Baby Driver
ادگار رایت یکی از خوشذوقترین کارگردانان حال حاضر هالیوود است. او در فیلمهایش جزئیاتی را رعایت میکند که شاید در نگاه اول به چشم نیاید اما همین ریزهکاریها باعث شده فیلمهای او حال و هوای دیگری داشته باشند. از سهگانهی بستنی کورنتوی او گرفته تا Scott Pilgrim vs. The World، جهانبینی رایت منحصر به فرد بوده است. جدیدترین اثر او شاید گلچینی از تمام خوبیهای کارنامهی کاریاش باشد. فیلم Baby Driver که سال گذشته با استقبال عالی تماشاگران و منتقدان رو به رو شد یکی از دلایلی است که رایت را به کارگردان هیجانانگیزی تبدیل کرده است. فیلم بازیگرانی چون انسل الگورت (که نامزد گرمی بهترین نقش اول مرد شد)، جام هم، جیمی فاکس و لیلی جیمز را در اختیار دارد که تمام حرکات آنان در صحنههای اکشن و تعقیب و گریز فیلم روی ریتم موسیقی متن است. فیلم در مورد بیبی، رانندهی عاشق موسیقی است که به عنوان رانندهی فرار یک گروه خلافکار کار میکند. بیبی درایور نامزد سه اسکار از جمله بهترین تدوین شده که با توجه به دقت و ظرافت بیش از حد ادگار رایت و تدوینگرانش، دور از ذهن به نظر نمیرسید.
Baby Driver با ۲۲۷ میلیون دلار فروش در برابر بودجهی ۳۴ میلیون دلاری، پرفروشترین فیلم کارنامهی رایت به عنوان کارگردان است. منتقدان بلافاصله به فیلم روی خوش نشان دادند و از صحنههای اکشن هوشمندانه و استفادهی به جا از موسیقی تعریف کردند. از ۳۱۰ نقدی که روی وبسایت راتن تومیتوز ثبت شده، ۹۳ درصد آنها مثبت هستد و میانگین امتیازات فیلم در متاکریتیک نیز ۸۶ است. منتقدان فیلم را بااصالت، هیجانانگیز، سریع و با آهنگهایی عالی توصیف کردند که ثابت میکند فیلمهای اکشن سریع نیز میتوانند بدون قربانی کردن صحنههای هیجانانگیز، فیلمنامهی هوشمندانهای داشته باشد. بیبی درایور برای یک آخر هفتهی خسته عالی است و هیجان سکانسهای تعقیب و گریز، انرژی آهنگهای دستچینشده و ظرافت کارگردانی رایت معجونی است که نمیتوانید به راحتی رد کنید.
Loving Vincent
دنیای انیمیشن پر از ابداعات مختلف و هیجانانگیز است. از کارهای استاپ موشن خمیری گرفته تا شاهکارهای پیکسار که با صدمیلیون دلار بودجه و آخرین فناوریهای گرافیکی ساخته میشوند. اما امسال شاهد انیمیشنی بودیم که اولین در نوع خودش بود و حداقل در زمینهی ایدهپردازی و اجرا یک شاهکار به حساب میآید. انیمیشن Loving Vincent یک ابراز علاقهی بیحد و حصر به وینسنت ونگوک، نقاش قرن ۱۹ هلندی است. تک تک فریمهای این انیمیشن را ۱۲۵ نقاش، به صورت کامل دستی روی بوم با رنگ روغن نقاشی کردهاند. نتیجه، ۶۵هزار نقاشی است که سبک ونگوک را تقلید کردهاند و انگار نسخهی زندهی کارهای او هستند. Loving Vincent ابتدا یک انیمیشن کوتاه ۱۷ دقیقهای بود که در سال ۲۰۰۸ توسط دورتا کابیلای لهستانی خلق شد اما ۹ سال بعد تبدیل به یک فیلم کامل ۹۵ دقیقهای شد که با ۵.۵ میلیون دلار بودجه، ۳۰ میلیون دلار فروش کرد. این انیمیشن نگاهی به زندگی ونگوک میاندازد و به خصوص اتفاقات دوران مرگ او را مرور میکند.
این انیمیشن نامزد گلدن گلوب و اسکار شده و نظر منتقدان را به خاطر زیبایی منحصر به فرد و مثالزدنیاش جلب کرده است. ۸۳ درصد نقدهای انیمیشن در وبسایت راتن تومیتوز نقدهای مثبت است که در خلاصهی نقد آن، ظاهر انیمیشن خیرهکننده و موفقیتی بزرگ خوانده شده که Loving Vincent را مورد توجه قرار میدهد، اما نحوهی روایت داستان آن به اندازهی زیبایش موفق نیست. میانگین امتیازات متاکریتیک آن ۶۲ است که نمیتواند معیار کافی برای قضاوت چنین اثر متفاوتی باشد. اگر به انیمیشن علاقه دارید، Loving Vincent یک تجربهی ناب و تازه است و کافیست کمی هم به تاریخ هنر و به خصوص نقاشی قرن ۱۹ علاقه داشته باشید تا این انیمیشن یه یکی از آثار مورد علاقهتان تبدیل شود.
Glengarry Glen Ross
جیمز فولی که این روزها سرش با دنبالههای Fifty Shades of Grey گرم است، زمانی درامهای کوبنده میساخت. فیلم Glengarry Glen Ross از آن دسته فیلمهای ماندگاری است که متعلق به زمان خاصی نیستند و همیشه تازهاند. این فیلم سال ۱۹۹۲ اکران شد و مانند بسیاری از فیلمهایی که ماندگار شدند، در زمان خودش مورد استقبال تماشاگران قرار نگرفت و حتی نتوانست بودجهاش را در اکران برگرداند. اما لیست بازیگران و ایدهی نفسگیرش هیچگاه در نزد فیلمدوستان از یاد نمیرود. دیوید ممت، فیلمنامه نویس «گلنگری گلن راس»، فیلمنامهی این اثر را از روی نمایشنامهی خودش که در سال ۱۹۸۴ برندهی جایزهای پولیتزر و تونی شده بود نوشته است و در آن بازیگرانی چون آل پاچینو، الک بالدوین، اد هریس و جاناتان پرایس بازی میکنند. فیلم داستان دو روز زندگی چهار فروشنده املاک را تعریف میکند که خود را در موقعیتی سخت مییابند: شرکت شخصی را به دفتر آنها فرستاده تا به آنها بگوید در یک هفته، دو نفر از آنها اخراج خواهند شد. این چهار نفر باید بهترین عملکرد خود را در این مدت به نمایش بگذارند و فیلم به داستان تلاش آنها برای باقی ماندن در شرکت میپردازد. نام فیلم از دو فروشنده واقعی املاک به نامها گلنگری هایلندز و گلن راس فارمز گرفته شده است.
منتقدان متفقالقول از عملکرد خیرهکنندهی تیم بازیگری فیلم و فیلنامهی هوشمندانهی آن تعریف کردند و آن را اقتباسی بینقص از نمایشنامهی خود دیوید ممت دانستند. امتیاز متاکریتیک فیلم ۸۰ است و در راتن تومیتوز نیز ۹۴ درصد نقد مثبت برای آن ثبت شده است. راجر ایبرت در نقد خود برای نشریهی شیکاگو سان-تایمز مینویسد: «دیالوگنویسی ممت منطق خاصی پشت خود دارد، یک جریان و ضربان، چیزی که باعث میشود بیننده آخر هر جمله احساسی پیروزی کند، چیزی که به هیچ وجه نمیتوانستیم پیش از این تصور کنیم. انرژی خاصی در آن است. میتوانید لذت بازیگرها در هنگام اجرای این دیالوگها را ببینید، بازیگرانی که پیش از این دیالوگهایی میگفتند که فقط وسیلهی برای پیشبرد داستان بودند.» Glengarry Glen Ross یک فیلم خاص و بااصالت است که اگر تا به حال تجربهی دیدن آن را نداشتید، در شرف یک لذت ناب هستید.
The Wrestler
دارن آرونوفسکی را برای فیلمهای خفهکنندهاش و فضاسازیهای خفقانآورش میشناسیم. او امسال نیز با فیلم !mother نشان داد علاقهای به ساخت فیلمهایی که راحت میتوان از کنارش رد شد ندارد. اما در کارنامهی او فیلمی دیده میشود که آن امضاهای شاخصش را بر خود ندارد درحالی که به همان میزان تأثیرگذار و تکاندهنده است. فیلم The Wrestler یا کشتیگیر محصول سال ۲۰۰۸ است و چهارمین اثر آرونوفسکی محسوب میشود. فیلم درمورد کشتیگیر باتجربهای است که دورانش به سر آمده اما همچنان به کشتی گرفتن ادامه میدهد تا بتواند شهرت و محبوبیت سابق خود را به دست آورد. او همچنین در صدد بهبود رابطه با دختر نوجوانش است که او را ترک کرده و همچنین زندگی عاشقانهی آشفتهای نیز دارد. مایکی روک در نقش رندی رابینسون به قدری عالی ظاهر شد که جوایز گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کرد و حتی به نامزدی اسکار نیز رسید. ماریسا تومی نیز برای این فیلم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شده است و «کشتیگیر» روی هم رفته یکی از فیلمهای آرونوفسکی است که در فصل جوایز خوش درخشیده است.
راجر ایبرت فیلم را یکی از بهترین آثار ۲۰۰۸ میداند و با ثبت ۹۸ درصدی نقدهای مثبت در راتن تومیتوز، اکثر منتقدان نیز از ساختهی آرونوفسکی راضی بودند. در خلاصهی نقد این وبسایت میخوانیم: «مایکی روک عملکردی فراموشنشدنی از خود به جا گذاشته است، یک نقشآفرینی احساسی، تأثیرگذار که منجر به یک درام خوشساخت شده است.» نشریهی لو موند فرانسه از نحوهی ترکیب سبک فیلمسازی اروپایی با یک فیلمنامهی آمریکایی تعریف میکند و مانند تمام نقدهای دیگر فیلم، بازی روک را میستاید. کشتیگیر در نگاه اول شبیه فیلمهای آرونوفسکی نیست اما قطعا همان کشندگی را دارد که در آثار بعدتر او تجربه کردیم.