آخر هفته فیلم چی ببینیم: Good Will Hunting

آخر هفته فیلم چی ببینیم: Good Will Hunting

در پیشنهاد فیلم این هفته، به سراغ فیلم Good Will Hunting ساخته گاس ون سنت فیلم‌ساز برنده نخل طلا رفته‌ایم. با میدونی همراه باشید.

Good Will Hunting «ویل هانتیگ خوب» فیلمی به نویسندگی مت دیمون و بن افلک و کارگردانی گاس ون سنت محصول سال ۱۹۹۷ است که در این قسمت از معرفی فیلم به سراغ آن رفته‌ایم. این فیلم‌ساز در سال ۲۰۰۳ موفق به دریافت نخل طلای بهترین فیلم برای ساخته مشهورش «فیل» شده است که در یکی از پیشنهاد فیلم‌های آخر هفته یا در یکی از یادداشت‌ها به این فیلم نیز پرداخته خواهد شد.

ویل هانتیگ خوب از یک نظر، درامی روانشناسانه است. ویل هانتیگ (مت دیمون) جوان ۲۰ ساله‌ای است که بیشتر وقتش را با دوستانش (بن افلک و کیسی افلک) در بارها و کلاب‌ها می‌گذارند. ویل نبوغ بالایی در ریاضیات و به ذهن‌سپردن سریع مطالب دارد. در عین حال ویل به شکل مرموزی از به کار انداختن نبوغ خود در جهت استفاده صحیح از آن پرهیز می‌کند.

ویل هانتیگ خوب نمونه یک فیلم شخصیت‌محور (در برابر موقعیت‌محور) است. این تقسیم‌بندی البته یک تقسیم‌بندی بسیار کلی و غیر دقیق است. منظور از این تقسیم‌بندی به نوعی قراردادن فیلم‌هایی که بر اساس حوادث (موقعیت‌ها) پیش می‌روند در یک سمت و در سمت دیگر فیلم‌هایی که عمدتا خالی از حوادث عمده تغییردهنده مسیر فیلم و شخصیت‌ها هستند و این درگیری‌های درونی شخصیت‌هاست که اساس پیشروی فیلم محسوب می‌شود.

در برخی مطالبی که پیش از این در میدونی نوشته‌شده، از پیوند ساختار و شخصیت در فیلم‌نامه صحبت کرده‌ایم. به خصوص زمانی که قرار است با یک فیلم روانشناسانه مواجه شویم، لزوم درهم‌تنیدگی این دو مفهوم بیشتر احساس می‌شود. منظور از ایجاد این پیوند و درهم‌تنیدگی آن است که تمام ساختار داستان (فیلم‌نامه) باید به نحوی در خدمت آشکار ساختن تمام جنبه‌های مورد نیاز برای یک شخصیت در مسیر حرکت خود در فیلم‌نامه باشد. در طرف مقابل باید دید که آیا این شخصیت همان ویژگی‌هایی را بروز می‌دهد که ما به دنبال آن هستیم؟ از طرفی بروز ویژگی‌های شخصیت تنها در یک بستر اتفاق می‌افتد: ساختار (پیرنگ) فیلم‌نامه. در واقع رابطه شخصیت و ساختار، یک رابطه درهم تنیده است که از یکی به دیگری می‌رسیم و از دیگری به آن یکی.

اگر قرار است کشف کنیم که ویل هانتیگ چرا اصرار در نپذیرفتن شکل زندگی عاقلانه‌ای دارد که از یک نابغه ریاضیات انتظار می‌رود، باید او را در چارچوبی (ساختار) ببینیم که قادر به برملا ساختن خلاهای وجودی او باشد. این دقیقا همان رابطه شخصیت و ساختار است. در فیلم این رابطه از طریق ورود یک روانشناس (با بازی درخشان رابین ویلیامز) تامین می‌شود. رابطه ای که میان ویل و شون (رابین ویلیامز) شکل می‌گیرد به قدری دوست داشتنی و باورپذیر است که دیدن فیلم را در بار دوم لذت‌بخش‌تر از نخستین تماشای آن می‌کند.

زمانی که از فیلم را در دسته فیلم‌های شخصیت‌محور قرار می‌دهیم، حتما انتظار ما این است که گفت‌و‌گوهای فیلم (دیالوگ‌ها) هم سهم مهمی در پیشبرد سیر داستان داشته باشند. این انتظار به تمامی در فیلم برآورده می‌شود. گفت‌و‌گوهای ویل و شون درخشان‌ترین فصل‌های فیلم را می‌سازند. همان قدر که گفت‌و‌گوهای این دو در فیلم طبیعی و جذاب هستند، گفت‌و‌گوهای روانشانس و خانواده سمیعی در فیلم زیر سقف دودی ساخته پوران درخشنده که اخیرا در حال اکران است، فاجعه بار هستند. دیدن این دو فیلم به فاصله کمی از یکدیگر شاید بتواند مقایسه خوبی برای نمایش تفاوت اندازه‌های دو فیلم باشد که به نوعی هر دو شخصیت محور هستند.

رابین ویلیامز برای این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین نقش مکمل در سال ۱۹۹۷ شده است. هم چنین بن افلک و مت دیمون هم اسکار بهترین فیلم‌نامه را برای این فیلم برده‌اند. گاس ون سنت هم در همان سال نامزد اسکار بهترین کارگردانی بوده است. فیلم جوایز متعددی برده است و در رده صد و ششمین فیلم محبوب سایت IMDB قرار دارد. اگر علاقه‌مند هستید مت دیمون، بن افلک و کیسی افلک را یکجا و در اوج دوره جوانی شان و البته در کنار رابین ویلیامز ببنید، ویل هانتیگ خوب را برای تماشا از دست ندهید.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
6 + 9 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.