فرادید: مهارتهای مبارزهی اسب دیوانه و مشارکت او در نبردهای معروف موجب جلب احترام مردم قبیلهی خودش و حتی دشمنانش شده بود. اسب دیوانه در سپتامبر ۱۸۷۷، چهار ماه پس از تسلیم شدن در برابر نیروهای آمریکایی، در حالی که در برابر حبس شدن در کمپ رابینسون در نبراسکای امروزی مقاومت میکرد توسط یک نگهبان نظامی دچار جراحت مرگباری شد.
در ادامهی این مطلب ۱۰ حقیقت جالب دربارهی این جنگجوی بیباک را میخوانید.
۱. همیشه او را اسب دیوانه صدا نمیزدند
اسب دیوانه در قبیلهی اُگلالا لاکوتا نزدیک رَپید سیتی در بِلَک هیلزِ داکوتای جنوبی حدود سال ۱۸۴۰ متولد شد. رنگ چهره و موهای او روشنتر از دیگران بود و موهای بسیار فری داشت. از آنجا که طبق سنت، روی فرزندان پسر نام دائمی نمیگذاشتند و کسب نام الهامگرفته از تجربیات خاص خودِ فرد بود، او را از ابتدا «فرفری» نامیدند. پس از نمایش شجاعتش در نبرد با جنگجویان آراپاهو در سال ۱۸۵۸، نام پدرش یعنی «اسب دیوانه» را روی او گذاشتند.
(چهار زن لاکوتایی روبهروی یک چادر مخروطیِ سرخپوستی ایستادهاند، سه تای آنها به همراه نوزادشان هستند و یک مرد لاکوتایی کنار آنها روی اسب نشسته است. مکان عکس احتمالاً نزدیک قرارگاه پاین ریج است، سال ۱۸۹۱)
۲. نخستین تجربهی نبرد او بخاطر یک گاوِ رهاشده بود
سال ۱۸۵۴، یک گاوِ رهاشده در کمپ لاکوتا پرسه میزد. این گاو کشته، سلاخی و گوشت آن میان اعضای کمپ تقسیم شد. مدت کوتاهی پس از آن، ستوان گراتان و نیروهایش برای دستگیری کسی که گاو را دزدیده از راه رسیدند و در نهایت «خرس فاتح»، رئیس لاکوتا را کشتند. لاکوتا نیز در یک عمل تلافیجویانه، تمام ۳۰ سرباز آمریکایی را کشت. «کشتار گراتان» به نخستین جنگ سیوکس تبدیل شد. اسب دیوانه شاهد این رویدادها بود و بر بیاعتمادیاش به سفیدپوستها اضافه میشد.
۳. او از خوابهایش الهام میگرفت
برای جنگجویان لاکوتا «طلب الهام» (Hanbleceya) یک نقطهی عطف بود. «طلب الهام» راهنمای زندگی بود. سال ۱۸۵۴، اسب دیوانه برای متعهد شدن به این طلب، چندین روز بدون آب و غذا تنها در مرغزارها اسبسواری کرد و خواب دید یک جنگجو با لباس ساده و سوار بر اسب از رودخانه بیرون آمده و او را راهنمایی میکند تا مثل او تنها با یک پَر لابلای موهایش ظاهر شود. او به اسب دیوانه میگوید پیش از نبرد روی اسبش خاک بریزد و پشت گوشش یک سنگ کوچک قهوهای قرار دهد. همزمان که او به سمت جلو حمله میکند، گلولهها و پیکانها به اطراف او برخورد میکنند، اما هرگز به او و اسبش اصابت نمیکنند. توفان آغاز میشود و پس از رهایی جنگجو از شرّ کسانی که جلویش را گرفته بودند، صاعقه به او برخورد میکند. اثر صاعقه و لکههای سفید روی بدن او بجا میماند. جنگجو این پند را به اسب دیوانه میدهد که هرگز به نشان پیروزی، به دنبال بریدن پوست سر دشمن یا غنائم نباشد تا در نبردها آسیبی به او وارد نشود.
پدر اسب دیوانه خواب او را تعبیر میکند و میگوید جنگجو خودِ اسب دیوانه است و صاعقه و آثارش، جنگهای او را به تصویر کشیدهاند. میگویند اسب دیوانه از رهنمودهایی که در عالم خواب به او الهام شده بود تا زمان مرگش پیروی کرد. این الهامات تا حد زیادی پیشگویانه بود. اسب دیوانه در هیچیک از نبردهایش زخمی نشد.
(گروه کوچکی از لاکوتاییها مشغول کندن پوست گاو هستند. مکان: احتمالاً نزدیک قرارگاه پاین ریج. بین سال ۱۸۸۷ و ۱۸۹۲)
۴. او به عنوان تله، نقش مهمی ایفا میکرد
سال ۱۸۶۶ پس از کشف طلا در بوزمان تریل در مونتانا، ژنرال شِرمَن در قلمروی سینوکس و برای محافظت از مسافران چند قلعه ساخت. در ۲۱ دسامبر سال ۱۸۶۶، اسب دیوانه به همراه چند جنگجوی دیگر، سربازان آمریکاییِ تحت فرمانِ کاپتان فِتِرمَن را فریب داد و روانهی پناهگاه کرد و همهی ۸۱ نفر آنها را کشت. «جنگ فترمن» بدترین فاجعهی جنگی بود که ارتش آمریکا در دشتهای بزرگ متحمل شده بود.
نقاشی (۱۸۶۷) از نبرد فترمن
۵. او در نبرد لیتِل بیگهوُرن نقش حیاتی ایفا کرد
سال ۱۸۷۴ در بلک هیلز طلا کشف شد. پس از اینکه شماری از قبایل سرخپوست در موعد مقرر دولتی به قرارگاه بازنگشتند (که جستجوگران طلا در سرزمین سرخپوستان را به آرزویشان برسانند و درنتیجه معاهدات حقوق محلی سینوکس را زیرپا گذاشتند)، ژنرال کاستِر و گردان سوارهنظام آمریکایی هفتم او برای مقابله با آنها اعزام شدند. ژنرال کروک و مردانش تلاش کردند به اردوگاه گاوِ نشسته در لیتِل بیگهورن نزدیک شوند. با این حال، اسب دیوانه به گاو نشسته ملحق شد و در یک حملهی ناگهانی در ۱۸ ژوئن ۱۸۷۶ (نبرد روزباد) ۱۵۰۰ جنگجوی لاکوتا و شایاَن را رهبری کرد. این حرکت موجب محرومیت سوارهنظام هفتم جورج کاستر از قوای کمکی شد که بسیار به آن نیاز داشت. یک هفته بعد، در ۲۵ ژوئن ۱۸۷۶، اسب دیوانه به شکست سوارهنظام هفتم در نبرد لیتل بیگهورن کمک کرد. کاستر وارد نبرد شده بود و توصیهی راهنمایان بومیاش را نادیده گرفته بود. در نتیجهی این نبرد، کاستر، ۹ افسر و ۲۸۰ سرباز به علاوهی ۲۳ سرخپوست کشته شدند.
۶. او و لاکوتا در اثر گرسنگی و سرمای شدید وادار به تسلیم شدند
پس از نبرد لیتل بیگهورن، دولت آمریکا پیشاهنگانی را فرستاد تا تمام قبایل دشتهای شمالی را که مقاومت کرده بودند جمعآوری کند و بسیاری از سرخپوستان آمریکایی را مجبور به عبور از این سو به آن سوی کشور کرد. آنها سربازان را دنبال میکردند و در نهایت به خاطر گرسنگی و قرار گرفتن در معرض هوای سرد وادار به تسلیم شدند. زمستان سخت تلفات زیادی در سیوکس به جا گذاشت. سرهنگ مایلز که متوجه تقلا کردن آنها شد، تلاش کرد با اسب دیوانه معامله کند و قول دهد به سیوکسیهای کمک کند و با آنها منصفانه رفتار کند. اسب دیوانه و فرستادگانش پس از اصابت گلوله در جریان مذاکراتشان برای معامله، فرار کردند. با ادامهی زمستان، گلههای بوفالو به عمد کشته شدند. اسب دیوانه با ستوان فیلو کلارک که به سیوکسیها در صورت تسلیم، پیشنهادِ پس دادنِ قرارگاهِ خودشان را داده بود مذاکره کرد و اسب دیوانه این شرط را پذیرفت. آنها به فورت رابینسون (قلعهی رابینسون) در نبراسکا محدود شدند.
۷. شاید مرگ او نتیجهی یک ترجمهی نادرست باشد
در جریان مذاکرات، اسب دیوانه از دو سو با مشکل مواجه بود، هم از سوی ارتش که در خصوص گروههای بومیِ دیگر از او کمک میخواست و هم از سوی مردمِ خودش که نگرانِ دوستیِ بیش از حد او با دشمنشان بودند. مذاکرات با شکست مواجه شد، چون شاهدان عینی مترجم را سرزنش کردند. مترجم به اشتباه از قول اسب دیوانه گفته بود که او قول داده تا زمانی که تمام مردان سفیدپوست کشته نشوند دست از جنگ برندارد. (در گزارشات دیگر آمده است که اسب دیوانه پس از بیمار شدن همسرش و ترک قرارگاه بدون اجازه، دستگیر شد). سربازان، اسب دیوانه را تا رسیدن به سلول اسکورت کردند. در جریان نزاعی که آنجا در گرفت، اسب دیوانه چاقویش را درآورد، اما دوست او لیتِل بیگ مَن سعی کرد مانع او شود. یک گارد پیادهنظام با سرنیزه به سمت اسب دیوانه حمله کردند و ضربات مرگباری به او وارد کردند. اسب دیوانه مدت کوتاهی پس از این حمله، در ۵ سپتامبر ۱۸۷۷ در سن ۳۵ سالگی جان باخت.
۸. هرگز از اسب دیوانه عکس گرفته نشد
اسب دیوانه اجازه نداد عکسی از او گرفته شود، چون عقیده داشت با گرفتن عکس، بخشی از روح او گرفته شده و از عمرش کم میشود.
۹. یادبودی از اسب دیوانه در یک کوهپایه حکاکی شده است
به یاد اسب دیوانه در کوهپایهای در بلک هیلزِ داکوتای جنوبی چهرهی ناتمامش حک شده است. یادبود اسب دیوانه سال ۱۹۴۸ توسط کورچاک زیولکوفسکیِ مجسمهساز آغاز شد و هنوز هم ساخت آن ادامه دارد؛ این مجسمه پس از اتمام، دومین مجسمهی بزرگ دنیا به ارتفاع بیش از ۱۷۱ متر خواهد بود. شباهت این مجسمه به اسب دیوانه الهامگرفته از توصیفات بازماندگانِ نبرد لیتِل بیگهورن و معاصران دیگر اسب دیوانه است. این یادبود علاوه بر ادای دین به اسب دیوانه برای تجلیل از ارزشهایی بنا شد که سرخپوستان برای دفاع از آنها جنگیدند و در راه آن جان باختند.
پ