کیهان نوشت: در جریان جنگ ترکیبی علیه ایران، شاهد موضعگیری افراطی برخی از چهرههای مشهور موسوم به سلبریتی علیه حاکمیت و هنجارهای فرهنگی کشورمان و در دفاع از مواضع و منافع دشمنان بودیم. نکته مهم این است که اغلب افرادی که وارد فاز این تقابل آشکار شدند، از اشراف و صاحبان ثروتهای هنگفت هستند.
واقعیت این است که «سلبریتیها» به یکی از ابزارهای تبلیغ و تأثیرگذاری بر افکار عمومی در جهان تبدیل شدهاند. هر چند که شاید در جریان کلی تغییرات و تحرکات اجتماعی، مردم لزوما از آنها متأثر نباشند، اما برخی چهرههای مشهور هنری، ورزشی و رسانهای، در جامعه امروز ما به یک «وسیله» برای اهداف اقتصادی/سیاسی/فرهنگی و حتی نظامی تبدیل شدهاند.
به طور ویژه از زمان گسترش فضای مجازی در کشورمان، شاهد اظهار نظرهای پیدرپی در باب همه مسائل یا تعیین تکلیف از سوی سلبریتیها برای مخاطبانشان هستیم و احتمالا خواهیم بود؛ از انتخابات گرفته تا تبلیغات تجاری و حتی سفارشهای پزشکی و درمانی و اعتصاب و تحریم و عدم تشویق تیم ملی فوتبال و...!
اما مشکل اصلی این است که در اغلب این وقایع، شهرت درخدمت حقیقت قرار نمیگیرد و خیلی وقتها یا پای احساسات و قضاوتهای سطحی و زودگذر در میان است، یا جهل و یا منافع شخصی و مالی!
بعضی از سلبریتیها هم به طور رسمی صفحات خودشان را به گروهها یا مراکز سیاسی و امنیتی اجاره دادند. مثلا در اوج آشوبهای اخیر دیدیم «مهناز افشار» از بازیگران سابق که این روزها به فعال سیاسی و مجازی اجارهای تبدیل شده، گفت که صفحهاش را در اختیار مرکزی قرار داده که اتفاقا به جنگ طلبی علیه ایران و فشار بر نهادهای بینالمللی برای تحریم اقتصادی مردم کشورمان مشهور است. همچنانکه برخی فوتبالیستها که سواد اندکی ندارند و دو جمله ساده درباره «تیم ملی» را هم با لکنت و دستانداز بیان میکنند، این روزها توئیتهایی مینویسند و منتشر میکنند که مشخص است، کار خودشان نیست و دست دیگران در کار است!
اما به هر حال، سلبریتیها –چه از آنها خوشمان بیاید و یا نه- به عنوان یک واقعیت در فضای فرهنگ و سیاست ما حضور دارند و ممکن است گاهی روی بخشی از مخاطبانشان تأثیر هم بگذارند. به همین دلیل هم به افزایش آگاهی و نحوه مدیریت این قشر از جامعه نیاز داریم. در شرایطی که از فقدان مدیریت و کنترل چهرههای مشهور رنج میبریم.
سلبریتی یا شبهسلبریتی؟
برخی کارشناسان نیز معتقدند که اساسا نمیتوان چهرههای مشهور –به طور خاص هنری- در ایران را «سلبریتی» قلمداد کرد. سعید مستغاثی، منتقد و پژوهشگر سینما میگوید: «من به طور مشخص درباره عرصه سینما سخن میگویم؛ چون سلبریتی در سینما معمولا باید دو خصوصیت داشته باشد؛ اول، یک بازیگر باید شناخته شده باشد و دوم هم اینکه باید محبوب باشد تا بتوان او را «سلبریتی» لقب داد. مثلا چند سال قبل وقتی یکی از بازیگران مطرح هالیوود به ناسا رفت، همه دانشمندانی که آنجا مشغول به کار بودند، کار خودشان را رها کردند و به دیدن او رفتند. این را میگویند «سلبریتی»! اما در سینمای ما حتی خیلی از مردم عادی هم اگر یکی از این بازیگرها را درخیابان ببیند، اصلا نمیشناسدشان، چه برسد به دانشمندان! به همین دلیل هم من این افراد را «شبهسلبریتی» مینامم چون ادای سلبریتیها را در میآورند!»
این کارشناس سینما ادامه میدهد: «متأسفانه اغلب بازیگران ما سواد ناچیزی دارند، حتی درباره حرفه خودشان هم قابلیت توجه ندارند و بسیار ضعیف عمل کردهاند. وقتی یک فرد در حرفه خودش بیسواد است، در سایر عرصهها هم نمیتوان از او انتظاری داشت؛درنتیجه، شبهسلبریتیها، به همان کانالهای فضای مجازی محدود شدهاند که آن هم کارکردش تحمیق مردم است. متأسفانه این دسته از بازیگران هم هیچ گاه در پی این نیستند که مطالعه کنند تا حداقل حرفی که میزنند، توأم با سواد باشد! شبهسلبریتیها کتاب نمیخوانند، فیلم نمیبینند، تحقیق نمیکنند، سؤال نمیپرسند و چون تصور میکنند که ظاهر زیبایی دارند و توهم محبوبیت دارند، فکر میکنند میتوانند درباره هر چیزی هم اظهار نظر کنند. درحالی که با این اظهار نظرهای آبکی و باسمهای، فقط آبروی خودشان را میبرند!»