همشهری آنلاین: اگرچه او در انجام این کارهای نیک تنها نیست و اهالی نیکوکار یک محله کنار او ایستادهاند، اما حاج محمد همه این کارهای نیک را با همین تاکسی انجام میدهد. وقتی از تامین مخارج زندگیاش میپرسیم میگوید: «خدا روزی رسان است. من نماز صبح را که میخواند راهی خیابان میشوم. تا ساعت ۱۰ صبح برای خودم و همسرم کار میکنم. یک خانه هم دارم که اجاره دادهام و بخشی از هزینههای زندگیمان از این راه تامین میشود. خدا را شکر فرزندانم درس خواندهاند و خودشان کار آبرومندانه دارند. پس من میمانم و همسرم که همین چند ساعت کار با تاکسی هم کفاف تامین حداقلهای زندگیمان را میدهد. از ساعت ۱۰ صبح هم به مسجد صاحبالزمان(عج) خیابان اقبال میروم و پیگیر راهانداختن کار مراجعهکنندگان میشوم.»
حاج محمد سالهاست که داوطلبانه مسئولیت صندوق خیریه این مسجد قدیمی را برعهده دارد. او ازهمین تاکسی برای بررسی و سرکشی به منازل نیازمندان استفاده میکند و همین تاکسی سبدهای ارزاقی که با کمک خیران تهیه شده را به منازل خانوارهای نیازمند میرساند. میگوید: «اهالی محله، نیکوکاران و نمازگزاران مسجد، بانی اصلی کارهای خیریه هستند و من فقط اجرای آن را برعهده دارم. با کمک آنها هر ماه به حدود ۴۰ خانواره سبد ارزاق میدهیم و من هم با تاکسی سبدهای ارزاق را میان خانوارهای نیازمند توزیع میکنم.»
تاکسی ویژه افراد درراه مانده
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. یکی از فعالیتهای جدی صندوق خیریه مسجد، رسیدگی به افراد درراه مانده است. از آنجایی که مسجد صاحبالزمان(ع) در مسیر دسترسی به ترمینال شرق قرار دارد، از دیرباز افراد بسیاری برای تهیه بلیت به این مسجد مراجعه میکنند و مسئولیت رسیدگی به این افراد هم بر عهده حاج محمد است. او میگوید: «متاسفانه برخی از افراد سودجو به دروغ خود را درراه مانده جا میزنند. از طرفی اگر کسی واقعا نیازمند باشد و ما دست رد به سینهاش بزنیم، مسئولیتش بر عهده ماست. پس باید ادعای این افراد بررسی شود. در صندوق خیریه مبالغی برای تهیه بلیت داریم که با کمک اهالی تامین میشود. وقتی کسی با این ادعا مراجعه میکند، خودش و خانوادهاش را با تاکسی به ترمینال میبرم و خودم برای آنها بلیت تهیه میکنم تا بیتالمال در مسیر درستش هزینه شود.» با وجود این، حاج محمد به عنوان یک راننده تاکسی هم در خیابان بارها با این موارد روبرو شده است. او ادامه میدهد: «برای من فرقی ندارد فرد درراه مانده به مسجد مراجعه کند یا یکی از مسافران تاکسی باشد. بارها پیش آمده که خانوادهای را کنار خیابان ببینم و آنها از من درخواست تهیه بلیت داشته باشند. در یکی از آخرین موارد، خانمی را که مسافر تاکسی بود به ترمینال آرژانتین رساندم و چون پول تهیه بلیت نداشت، از مبالغی که برای این کار در نظر گرفته شده برایش بلیت تهیه کردم.»
دربست در خدمت بیماران نیازمند
تاکسی حاح محمد وقف خدمترسانی به بیماران هم شده است. او صدها بیمار را با همین تاکسی به مراکز درمانی رسانده و دوباره به منزلش برگردانده است. «حسن محمدی» یکی از نمازگزاران مسجد میگوید: «حاج محمد راننده تاکسی است اما شما او را بیشتر در داروخانهها میبینید که در صف دارو برای بیماران ایستاده است. نسخههای بیماران نیازمندی که به مسجد مراجعه میکنند را شخصا به داروخانه میبرد و خودش داروها به دست بیماران میرساند. از طرفی بیماران نیازمند و سالمند محله را که توان رفت و آمد به مراکز درمانی ندارند را هم با همین تاکسی به بیمارستان میبرد به خانه برمیگرداند.»