فردا نوشت: بعد از فوت مرحومه مهسا امینی اتفاقاتی در کشور افتاد و این سئوال مطرح شد که «چه باید بکنیم؟» محمدباقر قالیباف سال ها پیش موضوع نواصولگرایی و چند ماه قبل از این اتفاق ها نیز موضوع حکمرانی نو را مطرح کردند، منظور ایشان آن بود که برخی رویکردهای اداره کشور نیازمند نو شدن و تازه شدن است. با توجه به حوادث اخیر کشور محمدسعید احدیان مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی و محمدعلی ابطحی در قالب مناظرهای دیدگاه های خودشان را درباره این موضوع مطرح کردند.
ابطحی:بحث حکمرانی نو و یا مسائلی مانند اینکه در بحرانها مطرح میشود، معمولا شنیده نمیشود
معتقدم اگر احمدی نژاد بهجای فرهنگ ایرانی که در هویت تاریخیاش نبود، مخاطبانش را به مسائل آخرالزمانی دعوت میکرد که جزئی از هویتش بود، میتوانست مخاطبان خودش را داشته باشد
جریان اصولگرا در ۴۰ سال اخیر اسمهای مختلفی داشته و محوریت قدرت سیاسی، امنیتی و اقتصادی عمدتا دست نیروهای این جریان بوده است
اینکه در زمان بحران آقای قالیباف بگوید ساکت بنشینید تا ما کارهای خوب خوب کنیم، در حالی که این همه سال بودند و کارهای خوب خوبشان را نگفتند چیست یا آن را انجام ندادند، این ایده از طرف جامعه شنیده نمیشود و مقبول نمیافتد.
آقای قالیباف از دوستان قدیمی من است، گرچه نقد هم به او داریم اما الان اصراری ندارم نقد ایشان را داشته باشم.
قبول ندارم که ایده «حکمرانی نو» در جامعه شنیده شده باشد و مردم مشتاق جزئیاتش باشند که این برنامه جدید آقای قالیباف چه میخواهد بکند و چه طور مملکت را میخواهد نجات دهد
اگر شما یک جایی سندی آوردید، مدرکی آوردید که بعد از صحبت آقای قالیباف بخشی از جامعه معترض آرام شده باشد، معلوم است که این ایده(حکمرانی نو) شنیده شده است
از هر ایده نو و متفاوت برای شیوه حکمرانی استقبال میکنم، به دلیل اینکه همان را در برابر رویکرد براندازی و در برابر تفکر مرغ یک پا داردِ طرف دیگر، اصلاحات میدانم
امروز نه براندازی جواب میدهد و نه این تصلبی که برخی افراد از بدنه حاکمیت در نوع برخوردشان دارد.
اگر کسی دوران آقای روحانی را دوران اصلاحات بخواند، شاید برای ساکت کردن طرف مقابل خوب باشد،
خود دستگاه آقای روحانی و هوادارانشان هیچ وقت خود را از جریان اصلاحات ندانستند و نگفتند «ما از اصلاحاتیم».
حتی آقای واعظی چند بار گفت «اصلاحاتیها خودشان را به ما نچسبانند» و ما هم گفتیم «باشد، همهاش برای خودتان».
از سال ۸۸ تا الان دائم دو جریان با تمام قدرت علیه اصلاحات عمل کردند؛ یک جریان درون حاکمیت بود که با اصلاح طلبان برخورد امنیتی کرد، روزنامههایشان را بست و هر کاری میشد برای حذف اصلاحات کرد، از یک طرف دیگر ابتدا جریان سلطنتطلب و بعد همه جریانات مخالف نظام جمع شدند برای آنکه بر ایران مسلط شوند، گفتند: «هیچ گروه مرجع و قابل قبولی در جامعه نباید بماند»
ما از آقای نجفی دفاع کردیم چون آدم محترمی بود؛ از زمانی که رهبری رئیس جمهور بودند، وزیر آموزش و پرورش بود، بعدش هم یک آدم معقول و محترمی بود، حالا یک لغزشی کرده است.
در مورد فضای مجازی من اصلا فرمایشات شما را قبول ندارم. یعنی فضای مجازی دست من و شما نیست که بتوانیم مهارش کنیم.
فضای مجازی یک واقعیت است. رهبری اولین فردی هستند که این را حس کردند
احدیان:با اینکه آقای ابطحی در فضای مجازی فعال هستند، ولی فکر میکنم فضا را خوب رصد نمیکنند
ایده حکمرانی نو در بین جامعه نخبگانی شنیده شد، حداقل چند تا روزنامه اصلاحطلب آن را تیتر یک کردند.
جریان اصلاح طلب ادعای اصلاحات داشته است اما همیشه آدرس اصلاحات را اشتباه دیده، اشتباهی تلاش کرده. خواست مردم همواره به حاشیه رفته است.
معتقدم بخش زیادی از این خشم مردم نیز ناشی عملکرد هشت ساله دولت قبل است
شنیدهنشدن حرف جناب آقای خاتمی نشان داد که دوره حرفهای جریان اصلاحات دیگر تمامشده است
حکمرانی نویی که آقای قالیباف صحبت میکند، اصلا از جنس اصلاحاتی که آقای خاتمی مطرح میکند، نیست. این حکمرانی نو جنساش اتفاقا از جنس تغییری است که مردم آن را قبول دارند
از حدود ۱۰ ماه پیش، یعنی آذرماه سال گذشته کلیدواژه «حکمرانی نو» توسط آقای قالیباف بارها در سخنرانی های مختلف طرح شد ولی جالب است که تازه در همین بحران اخیر شنیده شد
دولت های اصولگرا و اصلاح طلب آمدند، حرفهای زیادی زدند اما عمل نکردند و رفتند. طبیعتا جامعه با شنیدن یک جمله قانع نمی شود، مردم فقط از ما عمل میخواهند
یک تصویری از آقای خاتمی وجود دارد. قبلا تکرار کرده، دولت تشکیل شده، تعارف که نداریم، اما امروز وقتی حرف میزند، اصلا بازتابی از سخنانش در جامعه و حتی در میان جریان نخبگانی وجود ندارد.
در مورد دولت اصلاحات حرف زیاد میتوان زد، قوت و ضعف هم دارد و صادقانه نمیتوانیم بگوییم همهاش ضعف است.
دولت آقای احمدینژاد نقطه قوت داشت و باید قوتهایش را دید، همینطور که حتما در دولت آقای روحانی هم نقطه قوت وجود داشت. اصلاحات با مردم چه کار کرد که آنها سال ۱۳۸۴ با وجود چندین کاندیدای اصلاح طلب به آقای احمدینژاد رأی دادند
جریان اصولگرا نیز نمیتواند بگوید آقای احمدینژاد مربوط به من نیست، همانطور که جریان اصلاحات نمیتواند بگوید دولت آقای روحانی مربوط به من نیست.
جریان اصلاحات هیچ وقت مرزش را با جریان ضدانقلاب شفاف و روشن نکرد. همین الان هم شفاف نمیکند.
یک اشتباهاتی است که این طرف انجام داده و در این تردیدی نیست. امام جمعه مشهد از این اشتباهات کرده، در این تردیدی نیست.
در مورد دولت، حرفم این است که به اندازه دو سال اخیر باید جریان اصولگرایی پاسخگو باشد یک عده میگویند «اینستاگرام را باید بست» که من مخالفم. ما حرفمان مردمیکردن حکمرانی فضای مجازی است
باید فضای مجازی ضابطهمند شود، اگر ضابطهمند نشود، مردم لطمه میخورند. از آن طرف حتما باید پلتفرم داخلی تقویت شود و کمک کنیم مردم آنجا بروند.
من که اینجا خدمت شما نشستم، جریان سوپر انقلابی من را بهعنوان موافق برجام و برجامیون تخریب گسترده کرد چون من موافق مشروط برجام بودم
من موافق مشروط برجام بودم و هستم، هنوز هم از آن دفاع میکنم، ولی مشروط به آنکه درست اجرا شود. با این حال می گویم برجام مساله اصلی نیست.
آقای احمدینژاد سالی ۱۰۰ میلیارد دلار پول دستش بود. آن زمان تحریمی نبود، آیا او توانست مشکل کشور را حل کند؟
معتقدم بدنه جریان اصلاحات از شما عبور کرده و حتی جریان برانداز هم دیگر کمتر به شما می پردازد به طوری که دیدیم حتی به سخنان اخیر آقای خاتمی هم حمله نکردند
وضعیت کنونی جریان اصلاحات برآمده از رفتار خودش است که باید یک بازنگری در رفتارش انجام دهد.
رهاشدگی فضای مجازی یک مبنای غلط است. ما اصلا نمیگوییم مهار کنید، میگوییم فضای مجازی را ضابطهمند کنید.
خواسته مشروع و منطقی معترضین به وقتش حتما مورد پذیرش است.