مراکش و فوتبال؛ مادر و سرزمین و فرهنگ

مراکش و فوتبال؛ مادر و سرزمین و فرهنگ

مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ در قطر با قهرمانی آرژانتین و ثبت اوج نبوغ لیونل مسی به پایان رسید اما داستان این جام به این کشور و آن بازیکن محدود نیست. چه، حکایت‌های دیگر هم دارد.

  از جمله داستان مراکش همچنان خواندنی وشنیدنی و دیدنی است. تیمی که حالا دارندۀ عنوان مقام چهارم جهان در فوتبال است.. همان‌ها که در مستطیل سبز با هنرنمایی خود و به ویژه دروازه‌بان‌شان اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها را به خانه فرستادند و بعد از اتمام هر مسابقه هم با آن سجده‌های شکر -بی‌تصنع و واقعی و به امید تجلیل فلان ستاد-  و با در دست گرفتن پرچم فلسطین -بی‌مرگ‌خواهی- و آن در آغوش مادر گریستن‌ها از سر شوق و شادی -و نه هم‌آغوشی با دخترکان مه‌پیکر- دل‌ربایی کردند تا ثابت کنند چرا فوتبال تا به این پایه محبوب و متفاوت است.

  حذف دو تیم مدعی اسپانیا و پرتغال به دست مراکش می‌توانست دست‌مایۀ تحلیل‌هایی با مضمون انتقام مستعمرۀ سابق از هر دو استعمارگرشان هم باشد اما آنچه بیشتر در اذهان مانده جایگاه مادر در این سرزمین است نه مفهوم انتقام.

  پس از ثبت یکی از بهترین تصاویر حاشیۀ جام جهانی قطر - شادمانی و رقص مادر سوفون بافال با او در زمین چمن- و حضور دل‌گرم کنندۀ مادر اشرف حکیمی توجه‌ها به این جنبۀ فرهنگی در مراکش بیشتر جلب شده و به همین خاطر دربازگشت به رباط، محمد ششم پادشاه مراکش به افتخار مادران بازیکنان ضیافتی ترتیب داد و آنها را به همراه فرزندان به کاخ دعوت کرد و چنان که در تصویر زیر می‌بینید مادران در ردیف جلو ایستاده‌اند و خبری از دیگران نیست؛ تنها مادران و بازیکنان و پادشاه. 

 

  در «عکس با مکث» البته قرار و بنا بر درنگی کوتاه است نه روایت ولی دریغ است که  این فرصت را واگذارم و چند نکته بازگو نشود:

  اول: نوع پوشش مادران نشان می‌دهد که برای تبلیغ و ترویج حجاب زنان نیاز به گشت ارشاد و تهدید به توقیف حساب بانکی (و البته پس گرفتن چنین ایدۀ سخیفی) و خط و نشان کشیدن مستمر برای زنان در خطبه‌های نماز جمعه و رفتارهایی نیست که ذهن جهانیان را چنان منفی کند که از عضویت در کمیسیون مقام زنان با 43 رأی موافق در اردیبهشت 1400 به اخراج از آن با 29 رأی موافق در پاییز 1401 برسیم. چون نوع پوشش زنان در هر سرزمین امری فرهنگی است نه موضوعی سرهنگی تا به پلیس و بگیر و ببند سپرده شود. 

 دوم: در فرهنگ شرقی مادر، نمادی از میهن و سرزمین است. احترام به جایگاه مادر تبلیغ وطن‌دوستی هم هست نه آن که نگاه به مادر صرفا برای فرزندآوری و افزایش جمعیت نگریسته شود و زن را تنها در صورتی تکریم کنند که مادر شده باشد. زن، در وهلۀ نخست، زن است و اگر مادر شود البته جایگاه دیگری هم پیدا می‌کند. دیدگاهی در کشور ما اما وجود دارد که زنان را تنها به شرط مادر شدن می‌ستایند و جالب این که مادر بودن هم گاه مانع برخورد نیست! جالب که نه تأسف‌بار.

  سوم: در این تصویر نشانی از همسران بازیکنان و پدران بازیکنان نیست. دلیل آن روشن است. هدف تکریم جایگاه مادر بوده و اگر پدران و همسران می آمدند طبعا دختران جوان که شاید حاصل انتخاب آنان در سرزمینی دیگر و در دوران تمکن مالی و شهرت بازیکن سرشناس فوتبال در باشگاه اروپایی باشند بیشتر جلب توجه می‌کردند تا مادران.

  چهارم: غیبت پدران شاید به خاطر این باشد که پادشاه مراکش می‌خواهد به صورت مستقیم و غیر مستقیم القا کنندۀ این پیام باشد که  او پدر مردم است یا نمایندۀ پدران، خود اوست؛ نوعی تبلیغ سیاسی هدف‌مند هم شاید. اگر هم این باشد اما جِستن مراکش از بهار عربی نشان می‌دهد جنبه های عاطفی ولو از حیث نمایش برای او مهم است و شگفتا که در جریان بهار عربی غیر جمهوری‌ها بیشتر با مردم کنار آمدند و انعطاف نشان دادند (‌منهای بحرین البته) در قیاس با (به ظاهر) جمهوری‌هایی مانند مصر و لیبی و سوریه. (این آخری البته بعد از دو سال گرفتار داعش شد و داستان در آن تغییر کرد). محمد ششم هم در مراکش دست به اصلاحاتی زد و نظام سیاسی مراکش اگرچه دموکراتیک به معنی مصطلح غربی نیست اما هرگز دیکتاتوری مدل قذافی (لیبی) و مبارک (مصر) و بن علی (تونس) هم نیست.

  پنجم: دست آخر این که استمرار قطع روابط ایران و مراکش ایرانیان را از آشنایی عمیق‌تر با فرهنگ این سرزمین زیبا در شمال آفریقا و سفر محروم کرده است. 

  پناه دادن به شاه برکنارشده ایران پس از پیروزی انقلاب 57، میزبانی کنفراس فاس برای آشتی دادن حافظ اسد و معمر قذافی با صدام حسین و حمایت از عراق در دوران پادشاهی ملک حسن مراکش را در ردیف دشمنان جمهوری اسلامی قرار داده بود چندان در اخبار تلویزیون عبارت «حسن و حسین شاهان مراکش و اردن» را همراه با الفاظ تحقیر آمیز بسیار می‌شنیدیم اما وقتی با خود صدام حسین هم صلح کردیم و پذیرای معاون او در تهران شدیم و خود او را وزیر بهداری وقت (‌علیرضا مرندی) برای سفر به تهران در اجلاس سران کشورهای اسلامی دعوت کرد به این معنی بود که روابط با مراکش هم قابل ترمیم و تجدید است.

 دو مانع البته باقی بود. یکی روابط مراکش با اسراییل و حال که با کشورهای دیگر عربی و غیر عربی که با اسراییل رابطه دارند روابط داریم این دلیل قانع کننده نیست چون اگر بنا بر این باشد فی‌الفور باید با جمهوری آذربایجان قطع رابطه کنیم.

 مانع جدی دیگر البته حمایت ایران از جبهۀ پولیساریو است که قصد دارد که مدعی جمهوری صحرا با مالکیت کنونی مراکش است؛ سرزمینی به وسعت 700 هزار کیلومتر مربع یعنی 6 برابر مجموع مساحت دو کره.

  آن حمایت هم البته در واکنش به جانب‌داری ملک حسن از صدام حسین بود و 23 سال است که پادشاه قبلی درگذشته و محمد ششم بر سر کار است و از این حیث مانند ملک حسین و عبدالله دوم در اردن است.

   در دولت قبل جواد ظریف تماس‌هایی برای رابطه مجدد برقرار کرد و استقبال هم شد اما به دلایل خارج از دستگاه دیپلماسی احتمالا نتیجه نهایی نرسید و در حالی روابط ایران و مراکش همچنان قطع است که توجیهی ندارد.

  زیرا درست است که در ابتدا یک چند به محمد‌رضا شاه پناه دادند ولی در پی اعتراض ایران رسما عذر او را خواستند و مثل مصر در دورۀ سادات دوباره نپذیرفتند در حالی که قدمت روابط شاه با ملک حسن بیش از انور سادات بود. دربارۀ عراق هم دیگر نه صدام حسین در این دنیاست نه ملک حسن. به رابطه با اسراییل هم اشاره شد و تنها می‌ماند جبهۀ پولیساریو و جمهوری صحرا و در این فقره هم می‌توانند مانند فرمول تاجیکستان عمل کنند و بدان ببالند.

  وجه ششم هم این که مراکش در شمال آفریقا واقع است اما آن‌قدر که تیم ملی فوتبال فرانسه بازیکن سیاه‌پوست و طبعا مادران سیاه‌پوست دارد مراکش در شمال آفریقا ندارد! یک بار دیگر می‌توانید عکس را از این منظر ببینید. اشتباه نشود. مطلقا نگاه نژاد‌پرستانه در میان نیست. اتفاقا می‌خواهم بگوبم ذهنیت‌مان را دربارۀ آفریقا باید اصلاح کنیم. آفریقا تنها شکم‌های ماسیده از فقر نیست. کنیا با جاذبه‌هایی طبیعی چون بهشت در همین آفریقاست و پایتخت آفریقای جنوبی به نیویورک شبیه است. 

   در تلقی سنتی و حاصل انزوا و سفر نکردن ما و سفر نکردن دیگران به ایران اما بازیکنان فرانسه و مادران‌شان باید سفید و بور باشند و بازیکنان مراکش آفریقایی سیاه‌پوست و تیره. حال آن که در جام جهانی دیدیم چنین نیست و اتفاقا تیم فرانسه به منتحب آفریقا منهای مراکش بیشتر شباهت داشت. 

   از عکس و مکث گذشت و به روایت بدل شد اما اگر شش‌گانه باشد شاید دوستان خاص متهم کنند و نظر توأم با ناسزا بگذارند که متن برای تبلیغ محمد ششم بوده! (‌پدربزرگ او محمد پنجم بود و به خاطر همین به او محمد ششم می‌گویند). پس به عکس و تصویر بازمی‌گردم تا هم هفتمی باشد و هم اشاره به هنر هفتم که آن هم در واقع تصویر است؛ تصویر متحرک. مگر می‌شود از مراکش گفت و به یاد فیلم کازابلانکا با بازی بی‌نظیر همفری بوگارت و اینگرید برگمن نیفتاد و مگر می‌توان از فیلم کازابلانکا گفت و آن دیالوگ عاشقانه تاریخی را به یاد نیاورد؟:

   «چشم‌هات اذیتت نمی‌کنه؟

    - نه!

    ولی پدر منو درآورده!» 

6 دقیقه

افزودن دیدگاه جدید

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
4 + 12 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.