اسکان نیوز: محمد مهاجری نوشت: میبینید این روزها عدهای فاز روشنفکری برداشتهاند که برای موضوع حجاب باید کار فرهنگی کرد؟
داستان سپیده رشنو یادتان هست؟ همان دختری که دادگاه او را به حبس تعلیقی و نوشتن پژوهشنامهای ١١٠ صفحهای پیرامون وطندوستی، ادب و آسیبرسانی به افکارعمومی محکوم کرده است.
چرا آن روز که سپیده رشنو و آن دختر محجبه در اتوبوس درگیر شدند به فکر کار فرهنگی نیفتادیم؟
ما بزرگترها چرا نتوانستیم مانند شهیدحاج قاسم به خودمان بقبولانیم که هر دوی آنها دختران ما بودند، با دو تفکر متفاوت و دو سبک زندگی متمایز؟
ماهایی که امروز از کار فرهنگی حرف میزنیم، آن روزها چه کردیم بهجز تندخویی و درشتگویی ؟ مگر وقتی سپیده را در تلویزیون با صورت کبود نشان دادند زیر لب نگفتیم «حقش بود؟» هیچکدام از ماها به خودمان نگفتیم یک تشر هم به دختر دیگرمان ـ که در واقع خواهر رشنو بود ـ بزنیم و به او بگوییم دخترم! باید کار فرهنگی کرد؟
حتماً باید دو ماه بعدش، مهسا امینی دچار آن حادثه میشد؟ همه مملکت در ناامنی میسوخت؟ دهها نفر از طرفین جان میباختند تا یادمان بیاید که ای دل غافل، چرا به فکر کار فرهنگی نبودیم؟
اینکه بعد از چهل سال دریافتهایم که برای مواجهه با بدحجابی باید کار فرهنگی کرد خیلی دیر است اما باز هم غنیمت است. خدا کند درباره سایر موضوعات اجتماعی و فرهنگی همچنان لجوجانه رفتارنکنیم تا هزینه های سنگین ندهیم.
تهاجم فرهنگی، نرم و آرام به داخل جبهه ما نفوذ میکند؛مقابله با آن هم باید از جنس خودش باشد. اما باید فهم کرد که تهاجم به مراتب آسانتر و مخربتر است. مقابله با آن صبر ایوب میخواهد و عمر نوح.
سالها پیش با کسانی که میگفتند نباید و نمیتوان مردم را با زور به بهشت برد، چه کردیم؟ یادتان هست؟ متهمشان کردیم که غیرت و تعصب دینی ندارند، لاابالی و غربزدهاند . دهها حرف دیگر هم در تریبونهای مذهبی و سیاسی بارشان کردیم. مگر آنها چه می گفتند؟ ترجمه حرف شان این بود که برای بهشتی کردن جامعه، باید کار فرهنگی کرد. و شگفت اینکه حالا که ما سر عقل آمدهایم حرف همانها را میزنیم.
بله باید کار فرهنگی کنیم. اتفاقاً از جنس همین تصمیمی که قاضی محترم پرونده سپیده رشنو گرفته است. او محکوم است به نوشتن پژوهشنامهای درباره «ادب و آسیبرسانی به افکارعمومی».
اما کاش همین حکم به خواهر او هم تکلیف میشد. اتفاقاً ما مذهبیهایی که خانواده های محجبه داریم بیش از طرف مقابل، نیازمند توصیه به ادب و حرمتگذاردن به افکارعمومی هستیم. اگر چنین باشیم حرف مان در دیگران اثر می گذارد، همانطور در مورد پیامبر چنین بود.
پ.ن. نمیدانم شما هم به این نکته ظریف توجه کردهاید که وقتی به یک محکوم میگویید باید درباره ادب و حرمت کتاب بنویسد در واقع داریم به فرهیختهبودن او گواهی میدهیم؟!