سهمیه‌بندی‌ آب ۷۰سال قبل در این محله تهران

سهمیه‌بندی‌ آب ۷۰سال قبل در این محله تهران

همشهری آنلاین: از قدیم گفته‌اند که «آب» است و آبادانی‌اش. یعنی هر جا که آب باشد سرسبزی و خرمی به دنبالش قطار می‌شود. مثل جریان آبی‌ که از حلقه چاه آقای «گیوی» در محله راه افتاد تا ساکنان هم از این نعمت الهی استفاده کنند. وقتی تاریخچه این محله را ورق می‌زنید و پای صحبت اهالی می‌نشینید متوجه می‌شوید که موتورخانه مهم‌ترین اتفاق آن روزها برای ساکنان این محله و اطرافش بوده است.  در خیابان پاسدار گمنام در منطقه۱۴ درست نرسیده به میدان امام حسن مجتبی(ع)، تابلویی به چشم می‌خورد که روی آن نوشته شده: «موتور آب». با اینکه ردی از موتورآب در این محدوده دیده نمی‌شود، با این حال اهالی هنوز آن جا را با نام قدیمی‌اش می‌شناسند.  

این‌ طور که اهالی‌تعریف می‌کنند موتورخانه نزدیک یکی از باغ‌های «حاج رضا گیوی» بود. آب موتورخانه پس از بالاکشیدن از عمق چاه، بعد از عبور از مسیر کنار قهوه‌خانه حاج داود پای‌ درختان می‌ریخت و همین‌طور پایین و پایین‌تر می‌رفت.

راه‌اندازی موتورخانه برای کشاورزان و اهل محل خیلی خوش‌یمن بود و اهالی هم راضی. بگذریم که بعضی‌ وقت‌ها آنهایی‌ که به حق خودشان قانع نبودند و برای دریافت سهم آب بیشتر، قشقرق راه می‌انداختند و اسباب دردسر می‌شدند. این مسئله باعث شد تا استفاده از آب موتورخانه حساب و کتاب پیدا کند. طبق قانونی که بزرگان محل گذاشته بودند، آب موتورخانه یک‌روز در هفته (معمولاً شنبه‌ها) برای اهالی بود و هر کسی می‌خواست سهم بیشتری داشته باشد باید شورای محل برای آن تصمیم می‌گرفتند تا حق ناحق نشود.

برای گرفتن حقابه بیشتر، دست به یقه می‌شدند

محله موتورآب هم دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است؛ در مقطعی که به دلیل خشکسالی و کاهش بارندگی، آب چاه کمتر شده بود، برخی کشاورزان بر سر سهمیه آب با هم درگیر می‌شدند. علتش این بود که از نابودی زمین‌ها و محصولاتشان می‌ترسیدند و برای همین برای گرفتن حقابه بیشتر، دست به یقه می‌شدند و معرکه راه می‌انداختند. ناگفته نماند معمولاً این درگیری‌ها با وساطت بزرگان محل به خیر می‌گذشت و خون از دماغ کسی نمی‌آمد. به جز این مردم برای گرفتن سهم آب شرب خانگی هم باید هفته‌ای یکبار به موتورخانه می‌رفتند که به همین راحتی‌ها نبود. آب شرب به مردم می‌دادند، اما در صف‌های شلوغ و طولانی! در محله موتورآب، روزی نبود که دریافت سهم آب، بدون درگیری تمام شود.

حاج احمد؛ نخستین موتورچی محله

اهالی می‌گویند در آن ایام، موتورخانه ۲۴ ساعته کار می‌کرد و تنها چند ساعت در جمعه‌ها تعطیل می‌شد که آن هم برای سرویس و روغنکاری موتور بود که موتورچی مسئولیت آن را داشت. نخستین موتورچی محله موتورآب هم مرحوم «حاج احمد زاهدی» بود که همراه خانواده‌اش در اتاقک‌های اطراف موتورخانه زندگی می‌کرد. زاهدی مردی مؤمن و خدا ترس بود و هیچ‌وقت برای تقسیم آب بین اهالی بی‌انصافی نمی‌کرد.

چند سالی که از خشکسالی گذشت، فعالیت موتورخانه رونق گرفت و با آبرسانی بیشتر به اراضی کشاورزی، وضع اقتصادی اهالی این محله هم بهتر شد. کشاورزی آنقدر رونق گرفت و محصولات زیاد شد که مردم سود زیادی به دست آوردند و توانستند زمین‌هایی که خودشان در آن کار می‌کردند را از مالکان بخرند و مستقل شوند. اما این روزگار خوش نیز زیاد عمر نکرد و با ارزش یافتن زمین، طمع مردم برای سود بیشتر، رونق ساختمان‌سازی و مدرن شدن کوچه و خیابان‌ها، بساط کشاورزی ‌مثل چیزهای دیگر جمع شد و موتورخانه هم برای مدتی از نفس افتاد.

چی فکر می کردند و چی‌ شد

اکنون محله موتورآب حسابی پوست انداخته و تغییر چهره داده است. دیگر از قهوه‌خانه حاج داود و جوی‌های آب روان که از باغ‌های خرم آقای گیوی راه می‌افتاد و به زمین‌های کشاورزی می‌رسید خبری نیست. جای زمین‌های کشاورزی را خانه‌های چند طبقه گرفته و در این جدال نابرابر همچنان ادامه دارد.

یکی از اهالی درباره محله موتورآب تعریف می‌کند: «‌۴ نفر بانی این کار بودند. محمود قربانی، حاج لطف‌الله، حاج اسماعیل دولابی و حاج احمد زاهدی. راستش آن‌طور که از حاج احمد زاهدی شنیدیم آن زمان کشاورزی به دلیل دوری از آب، کار سختی بود. به همین دلیل این افراد کنار هم تصمیم گرفتند برای تأمین آب کشاورزی زمین‌های این محله، موتورخانه بسازند. این ۴ نفر همراه چند نفر دیگر از اهالی یک موتورآب انگلیسی سفارش دادند تا وضعیت کشاورزی در محله رونق پیدا کند؛ همان‌طور هم شد. موتورخانه سرآغاز رونق بود.»

مردمان بومی محله موتورآب به یاد دارند که شلوغ‌ترین نقطه محله همین محل موتورخانه بود و به مرور زمان در کنارش مغازه‌های دیگری ساخته شدند. آن زمان قهوه‌خانه حاج داود پاتوق دائمی اهالی محل بود. جوی آبی از وسط قهوه‌خانه می‌گذشت. اطراف موتورخانه باغ نرگسی بود و چند باغ بزرگ دیگر که متعلق به حاج رضا گیوی. دستگاه موتورآب، گازوییل‌سوز بود و آن را از انگلیس سفارش داده بودند. یک پمپ بزرگ داشت که مدام کار می‌کرد تا آب را از داخل چاه بیرون بیاورد. روزهایی هم که زمین کشاورزان اشباع می‌شد نوبت پخش آب شرب به محلی‌ها می‌رسید.

آب انباری که در زمان ضرورت کارآیی داشت

بانوی مسنی مقابل مسجد موسی بن جعفر(ع) که در نزدیکی موتورخانه ایستاده بود از اوضاع و احوال قدیم این محله می‌گوید: «موتورخانه برای همه اهالی برکت داشت. دیگر لازم نبود زن‌ها برای شستن چند تکه لباس به خاوران بروند. با همان آبی که موتورخانه در جوی‌ها می‌ریخت ظرف‌ها و لباس‌ها شسته می‌شد.» البته اهالی از یک جوی آب هم صحبت کردند که آب موتورخانه را به داخل آب‌انبار می‌ریخت تا در مواقع ضروری به کار آید.

کشاورزی که از رونق افتاد دیگر به موتورخانه هم نیازی نبود. از همان موقع موتورآب روز به روز کارایی‌اش را از دست داد. چون درخانه‌های جدید همه آب داشتند و دیگر موتورخانه فایده‌ای نداشت. سال‌ها محل موتورخانه بدون استفاده بود. حتی افرادی که در موتورخانه سهم داشتند هم رفتند و مرحوم «حاج احمد زاهدی» سهام صاحبان اصلی را خرید و به این‌ترتیب خانواده زاهدی صاحب موتورخانه شدند.

 حاج احمد تا زمانی که زنده بود حاضر نشد در این محل کسب وکاری راه بیندازد. چون همه اینجا را با آب و رونقش می‌شناختند. تا اینکه پس از فوت زاهدی و تجربه شکست چند کاسب و کار در اینجا، موتورخانه تعطیل شد. البته اغلب جوان‌های محل اصلاً نمی‌دانند اینجا موتورخانه‌ای بوده و این محله تاریخچه‌ای را با خودش یدک می‌کشد.

5 دقیقه

افزودن دیدگاه جدید

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 3 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.