همشهری نوشت: بامداد بیست و نهم شهریور امسال گزارش قتل مردی به قاضی میثم حسین پور، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. مقتول پزشک طب سنتی بود که در خانهاش به قتل رسیده و اموالش سرقت شده بود.
کارآگاهان برای کشف اسرار این جنایت مرموز به تحقیق از همسر وی پرداختند. او در تحقیقات گفت: شبی که شوهرم به قتل رسید در خانه تنها بود. چون یکی از فرزندانمان در کنکور قبول شده و آن شب به خانه مادرم رفته بودیم که به آنها شیرینی قبولی در دانشگاه را بدهیم. همسرم هم در مطب فعالیت داشت و شب که کارش تمامشده به خانه رفته بود.
وی ادامه داد: نیمههای شب که به خانه برگشتیم متوجه شدم قفل در خانه شکسته است. فریاد کشیدم و از همسایهها کمک خواستم. احتمال دادم که دزد وارد منزلمان شده اما پس از ورود با پیکر شوهرم مواجه شدم. فورا پلیس و اورژانس را خبر کردم اما آنها وقتی رسیدند که شوهرم جانش را از دست بود.
همسر مقتول در ادامه مدعی شد: چند روز قبل هم با همسرم داخل ماشینش بودیم که فردی سد راهمان شد. شوهرم از ماشین پیاده شده و با وی درگیر شد. پس از دقایقی مجددا شوهرم به داخل ماشین برگشت و وقتی من گفتم باید از فرد مزاحم شکایت کنیم شوهرم قبول نکرد و گفت فردی که با او درگیر شده از بیمارانش است و شاید پشت پرده قتل شوهرم همان فرد باشد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که از خانه مقتول ۱۰سکه طلا و ۱۰هزاردلار سرقت شده است و به این ترتیب تحقیقات تخصصی برای کشف راز این جنایت مرموز آغاز شد.
شروع تحقیقات
بررسیها حکایت از این داشت که مقتول پزشک طب سوزنی بوده و وضع مالی نسبتا خوبی داشته است. او سالها قبل از همسر اولش جدا شده و 3سال پیش با مهناز، همسر دومش ازدواج کرده بود. اما ظاهرا مدتی بود که آنها دچار اختلاف با یکدیگر شده بودند.
از سوی دیگر مشخص شد که سارقان هر چند دلار و سکه دزدیده بودند اما به وسایل قیمتی دیگر دست نزده بودند و این احتمال وجود داشت که سرقت برای رد گمکنی بوده است. از طرفی فقط بخشی از خانه هم بههم ریخته بود و بخش دیگر کاملا دست نخورده بود که این مسئله ظن پلیس را بیشتر میکرد.
ماجرای بیمه عمر
هرچه تحقیقات ادامه مییافت، پلیس با شواهد بیشتری روبهرو میشد که نشان میداد جنایت از سوی یک آشنا رخ داده است؛ تا اینکه سرنخ مهمی بهدست آمد. مأموران متوجه شدند که همسر مقتول در شب حادثه مدام با 2مرد ناشناس در تماس بوده است. همچنین معلوم شد که مقتول مدتی قبل خودش را بیمه عمر کرده که مبلغ آن حدود یکونیم میلیارد تومان بود و این مبلغ پس از فوت آقای دکتر، به همسرش میرسید.
قطعات پازل که کنار هم چیده میشد، ظن پلیس به همسر مقتول بیشتر میشد. در این شرایط بود که بازپرس جنایی دستور بازداشت وی را صادر کرد.
اجیرکردن آدمکش
اگرچه مهناز در بازجوییها اصرار بر بیگناهی داشت اما وقتی شواهد و مدارک بهدست آمده پیش روی او قرار گرفت ناچار شد اسرار قتل را فاش کند.
وی گفت که بهدلیل اختلافاتی که با شوهرش داشته و با انگیزه تصاحب کردن مبلغ بیمه عمر او، نقشه قتل وی را کشیده و برای این کار آدمکش اجیر کرده است. بهگفته سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت، پس از اعتراف زن جوان، 2همدست او که یکی از آنها عامل اصلی جنایت است به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی دستگیر شدند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتهاند.
دستمزد ۲۰۰میلیونی برای جنایت
مردی که جان پزشک طب سنتی را گرفته دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در جلسه بازپرسی اسرار قتلی که مرتکب شده بود را فاش کرد. او گفت بهخاطر دستمزد میلیونی وسوسه شده و دست به این جنایت زده اما حالا متوجه شده که فریب خوده است.
چرا همسر مقتول فریبت داد؟
او وعده دستمزد 200میلیونی داده بود. روزی که باهم صحبت کردیم قرار شد اگر جان شوهرش را بگیرم، کل این مبلغ را بپردازد. او 40میلیون بهعنوان بیعانه و پیش پرداخت به من داد و گفت پس از اجرای نقشه قتل مابقی پول را میپردازد اما زد زیر قولش. پس از آنکه شوهرش را کشتم و خیالش راحت شد، یک ریال هم به من پرداخت نکرد. بارها رفتم مقابل در خانهاش و مدام به او زنگ میزدم اما او جواب زنگ هایم را نمیداد و مقابل خانهاش آفتابی نمیشد. دستم هم به جایی بند نبود. خودتان بگویید، به چهکسی میتوانستم بگویم که این زن سرم را کلاه گذاشته و پولم را نمیدهد.
چطور با همسر مقتول آشنا شدی؟
او شرکت بیمه داشت و یکی از دوستانم برای انجام کارهای بیمه به شرکت او رفته بود. ظاهرا همسر مقتول ابتدا به دوستم پیشنهاد داده بود که شوهرش را به قتل برساند اما او پیشنهادش را رد کرده بود.
چرا؟
دوستم به موادمخدر اعتیاد دارد. از سوی دیگر سنش هم بالاست و توانایی کشتن یک مورچه را هم ندارد چه برسد به آدم!
پس دوستت، تو را به همسر مقتول معرفی کرد؟
وقتی همسر مقتول به دوستم پیشنهاد داد او مرا معرفی کرده و گفته بود که میتوانم در ازای پول هرکاری انجام بدهم؛ حتی آدمکشی.
چطور حاضر شدی بهخاطر پول جان یک انسان را بگیری؟
مشکلات مالی فراوانی داشتم. از طرفی متاهلم و فرزند هم دارم. بیکار هم شده بودم و نمیتوانستم خرج زندگی را بدهم و روزی که دوستم، مهناز همسر مقتول را به من معرفی کرد وسوسه به جانم افتاد تا بهخاطر پول پزشک طب سنتی را به قتل برسانم.
از جزئیات جنایت بگو. چطور نقشه قتل را اجرا کردی؟
چند بار میخواستیم نقشه را اجرا کنیم اما نشد. مثلا یکبار دکتر دیربه خانه آمد و بار دیگر همسرش به من زنگ زد و گفت الان زمان مناسبی نیست و چندبار به تعویق افتاد چون ما از یک ماه قبل تصمیم به جنایت گرفته بودیم تا اینکه شب حادثه زمانی مقتول در مطبش بود من وارد خانهاش شدم. در خانه را همسرش برایم باز کرد و من پشت شوفاژ پنهان شدم تا مقتول رسید. سپس به سمتش هجوم بردم و هم با چاقو ضربهای به او زدم و هم خفهاش کردم.
زمان قتل همسر مقتول هم در خانه بود؟
او هم نظارهگر قتل بود و بعد از اینکه مطمئن شد همسرش فوت شده، شروع کرد به صحنهسازی؛ خانه را بهم ریخت، قفل را شکست و بعد رفت بهدنبال فرزندش که مهمان خانه مادرش بودند. درواقع میخواست با بچههایش به خانه برگردد تا شاهدی برای اثبات بیگناهیاش داشته باشد. از سوی دیگر سکه و دلارها را هم سرقت کرد تا نشان بدهد که همسرش قربانی سرقت مرگبار شده است.
دلیل او برای اجرای قتل همسرش چه بود؟
آنطور که من شنیدم با هم اختلاف داشتند. از سوی دیگر بحث پول بیمه عمر هم مطرح بود. زن جوان میخواست با یک تیر، دو نشان بزند؛ هم از شوهرش انتقام بگیرد بهدلیل اختلافش و شکی که به او داشت و هم پول بیمه را بگیرد که در نهایت دست همه ما رو شد و گیر افتادیم.