روزنامه اصولگرای جوان در شماره امروز خود با انتشار تصویری از ارسلان مطهری، به اشکهای او برای مردم داغدیده ایران واکنش عجیبی نشان داد و نوشت: اشک تمساح!
و در توضیح این عکس نوشت:
ظاهراً فوتبالی جماعت همچنان مـیخــواهـد «نفهمد.». این جماعت از خود متشکر که کوچکترین دستاوردی هم برای ورزش کشور ندارند و صرفاً از جیب مردم و بیتالمال میلیاردی دریافت میکنند نزدیک به سه ماه است که هر طور توانستهاند آب به آسیاب دشمنان قسمخورده کشور و مردم ریختهاند و در برابر حقیقت خود را به نفهمیدن زدهاند.
بزرگ و کوچک هم ندارند. البته تعجبی هم ندارد وقتی رئیس فدراسیون خودش را به این راه زده از بقیه نمیتوان توقع داشت. با این حال حالا دیگر مثل روز روشن شده که این جماعت نمیخواهند حقیقت را بفهمند و همچنان اصرار دارند که آتشبیار معرکهای باشند که رسانههای معاند سعودی، لندننشین و امریکایی به راه انداختهاند.
هفته دوازدهم رقابتهای لیگ برتر طی روزهای دوشنبه و سهشنبه برگزار شد. لیگی که در سایه برگزاری مسابقات جام جهانی و دیدن بالاترین سطح فوتبال چنگی بهدل نمیزد و حتی بینندههای معمولی خود را هم نداشت، اما همچنان حاشیههای خود را داشت. همچنان فوتبالیجماعت به تصور اینکه میتواند از نمد اغتشاشات برای خودش کلاهی دست و پا کند خود را به نفهمی میزند و حرکات خاص انجام میدهد، اما نمیداند و نمیفهمد که این نمد خیلی وقت است که پوسیده شده و دیگر حتی به کار اربابانش هم نمیآید.
فوتبالیستجماعت نمیخواهد بفهمد که صف مردم از صف اغتشاش جدا شده و همچنان اصرار دارد که خود را همردیف اغتشاشگران و اربابان آنها نشان دهد. فوتبالیستجماعت خارج از میدان مسابقه هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد، گیتار میزند، میرقصد، پارتی میرود و با حالت نامتعادل دستگیر میشود و با شنیدن خبر دریافت پاداش کف و سوت میزند، اما مقابل دوربین که میرسد ژست ماتمزدگی به خود میگیرد. مثلاً سه ماه است که وقتی گل میزنند شادی گل انجام نمیدهند یا با حرکات دست و پا و سر رفتاری میکنند که اعتراض خود را نشان دهند، حالا اعتراض به چه بماند.
سؤال اینجاست؛ تکلیف ما با این جماعت چیست؟ جماعتی که دستشان تا آرنج در جیب همین مردم است و میلیاردی میگیرند، اما آب به آسیاب دشمنان این مردم میریزند. جماعتی که همچنان در برابر فهمیدن حقیقت مقاومت میکنند، درحالیکه امروز فضا کاملاً روشن شده و دیگر خبری از غبار فتنه نیست و مردم صفشان را از اغتشاش و اغتشاشگران جدا کردهاند، اما این جماعت همچنان میخواهند در کنار براندازان باقی بمانند.
خب بگذارید باقی بمانند. فقط باید چند کار ساده انجام داد؛ مثلاً فلان بازیکن معترض به اعدام را احضار کرد، نصف قراردادش را کم کرد و بعد به او گفت حالا برو بقیه قراردادت را از شبکه سعودی بگیر یا اینکه بازیکنان سرخابی پایتخت را خواست و جریمهشان کرد و بعد به آنها گفت حالا با همان ژست بعد از گلزنی بروید کنار خیابان بایستید تا یکی پیدا شود و ببیند دردتان چیست، فقط مراقب باشید خلقالله به چشم خل و چل و دیوانه نگاهتان نکنند و راهی تیمارستان نشوید. اگر درست شد که هیچ، ولی اگر در لجبازی و وطنفروشی آقایان همچنان روی همان پاشنه چرخید (که ظاهراً میچرخد)، آن وقت باید گوششان را گرفت و پرتشان کرد بیرون تا بروند کار کنند و پول دربیاورند. اینگونه حداقل میفهمند که نان درآوردن خیلی سختتر از فوتبال بازی کردن است.
فوتبالیجماعت عشق شهرت دارد و دیده شدن و طی این سه ماه خیلی خوب این را نشان داد. نشان دادند که چگونه حتی حاضرند برای مشهور شدن پا روی منافع امنیتی کشورشان بگذارند. نشان دادند که برای رسیدن به مقاصدشان حتی حاضرند در خون مدافعان امنیت کشور شریک شوند و با رفتارهای نسنجیده و نفهمیدهشان مثلاً جای شهید و جلاد را عوض کنند.
فضای ایجاد شده در اغتشاشات اخیر کشور بهترین فرصت برای آنها بود که اصل خود را نشان دهند و مثل الگوهای وطنفروششان برای گرینکارت سر و دست بشکنند. درحالیکه ثابت شده هیچ درک و فهمی از وضعیت موجود ندارند و صرفاً مقابل دوربینها برای فریب افکار عمومی فیلم بازی میکنند و اشک تمساح میریزند، اما در خلوتهایشان «آن کار دیگر میکنند».
لزوم یک برخورد قاطع با این جماعت امروز بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود. جماعتی که حتی برخی از آنها در اغتشاشات اخیر دستگیر و با رأفت اسلامی آزاد شدند، اما همچنان در برابر درک حقیقت و جدا کردن صف خود از معاندان و دشمنان ایران و ایرانی مقاومت میکنند و خودشان را به نفهمیدن میزنند. یک برخورد قاطع تا دیگر شاهد تکرار چنین صحنههایی در فوتبال نباشیم.