ورزش سه: روز یکشنبه (۱۱ دی) هفته چهاردهم لیگ برتر والیبال برگزار شد. در یکی از مسابقات تیم ایفا سرام اردکان به مصاف لبنیات هراز آمل رفت. این دیدار با پیروزی شاگردان علیرضا طلوع‌کیان همراه بود اما شاگردان بهروز عطایی با وجود شکست در صدر جدول باقی ماندند.
قضاوت این دیدار را محمد عشق‌دوست بر عهده داشت که ساعاتی قبل تصادف وحشتناکی را تجربه کرد اما به شکلی معجزه‌وار زنده بیرون آمد. عشق‌دوست با اتومبیل شخصی از تهران راهی یزد شد اما ساعت سه بامداد با یک تریلی حامل آهن تصادف کرد. عکس منتشرشده، خودرویی له شده را نشان می‌دهد اما خوشبختانه عشق‌دوست زنده و سالم بیرون آمده است.
عشق‌دوست در این باره اظهار داشت: واقعا خدا رحم کرد. هیچ‌چیزی از ماشین باقی نماند. سقف، ستون و کلا همه جایش له شد. خیلی تصادف بدی بود چون با ١٣٠، ١۴٠ کیلومتر سرعت رفتم زیر تریلی. هیچ‌چیزی از ماشین نماند. حتی سقف هم نداشت. نمی‌دانم چطور زنده بیرون آمدم.
وی با اشاره به اینکه حتی به بیمارستان نرفته، در ادامه به ورزش3 گفت: مستقیم رفتم سر بازی. تلفنم هم حتی ترکیده بود. از یک بنده خدایی موبایلش را گرفتم و زنگ زدم به ناظر بازی و گفتم تصادف کردم و داغون شدم اما گفت خودت یک کاری‌اش بکن. من هم خودم یک کاری‌اش کردم! متاسفانه ناظر مسابقه هیچ گونه رفاقت و حس همکاری با من نداشت.
داور والیبال ایران تصریح کرد: هر طور بود گفتیم جرثقیل آمد. هم آمدم یک‌جا که ماشینم را اوراق کند یا ببینم چه کار می‌شود کرد. بازی را هم رفتیم، قضاوت کردیم و تمام شد. بالاخره ماشین را هم یک کاری‌اش می‌کنیم.
عشق‌دوست در خصوص اینکه با توجه به عکس‌هایی که منتشر شده، به نظر می‌رسد از مرگ فرار کرده، گفت: دقیقا معجزه اتفاق افتاد. دفعه بعد باید با تانک، پاترول و شاسی بلند بروم که دیگر مطمئن باشم هیچ اتفاقی نمی افتد! کلا اگر پول‌هایمان را به موقع بدهند این اتفاقات هم نمی افتد. آن موقع بچه ها می توانند تصمیم بگیرند که با ماشین، هواپیما یا چه وسیله ای بیایند. متاسفانه فدراسیون پول ما را نمی دهد و دو ماه معوقه داریم. البته با آن پول هم تا یکی، دو ماه می توانیم با هواپیما بیاییم. بعد مجبوریم با قطار و نهایتا ماشین شخصی بیاییم که ممکن است این اتفاقات هم رخ دهد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: معجزه بوده است. آنهایی که با من ارتباط دارند، می دانند یک مقدار بچه پررو هستم، بعضی ها هم می گویند اعتماد به نفس کاذب اما این یکی دیگر معجزه بود و ربطی به اعتماد به نفس نداشت.