فرارو نوشت: این روزها در شبکههای اجتماعی، گروهی در قالب کمپینهایی از مردم میخواهند که پول خود را از بانکها با هدف ضربه زدن به نظام بانکی، خارج کنند. اما در این مدل از اعتراضات که معمولا از سوی افرادی که سواد اقتصادی ندارند حمایت میشود، کلیدیتری اصل اقتصاد ایران، یعنی دولتی بودن آن نادیده گرفته میشود.
در هفتههای اخیر، برخی برای ضربه زدن به نظام مالی و بانکی کشور پیشنهاداتی را ارائه میدهند که در این گزارش به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
فقط با پول نقد خرید کنید
در ویدئو زیر که در روزهای گذشته بسیار در فضای مجازی پربازدید بوده است، فرد گوینده توضیح میدهد که اگر برای خرید و مبادله با دیگران فقط از پول نقد استفاده کنید، هیچ بخشی از آن پول به حساب دولت نخواهد رفت. این درحالی است که اگر از کارتهای بانکی برای خرید استفاده کنید، بخشی از آن پول تحت عنوان کارمزد و مالیات به حساب دولت خواهد رفت.
بنابراین با توجه به حجم وسیع تراکنشهای روزانه، اگر افراد فقط از پول نقد استفاده کنند، حجم قابل توجهی از درآمدهای دولت که از طریق تراکنش با کارتهای بانکی به دست میآید، کاهش خواهد یافت.
در رد چنین راهکاری، برخی استدلال کردهاند که به دلایل مختلف افراد نمیتوانند حجم بالایی از پول خود را از بانک خارج کنند. با این وجود، ما اینگونه درنظر میگیریم که افراد میتوانند تمام سرمایه خود را از بانک خارج کنند. از این نکته هم چشمپوشی میکنیم که همواره انتقادات بسیاری به گروهی از افراد در مشاغل مختلف مانند برخی از پزشکان از سوی افکار عمومی وارد بود که برای فرار از پرداخت مالیات از مراجعین خود فقط پول نقد قبول میکنند.
در قدم بعدی این سوال مطرح میشود که آیا افراد حتی با انگیزه ضربه زدن به نظام بانکی و پولی کشور، این تصمیم را خواهند گرفت که پول خود را از بانک خارج کنند و چنین اقدامی چه پیامدهایی برای آنها خواهد داشت؟
در این شرایط تورمی کشور که قیمت کالاهای مختلف با افزایش قابل توجهی همراه بوده است، بر کسی پوشیده نیست که خریداران حتی برای یک خرید کوچک باید پول نقد زیادی به همراه داشته باشند. بنابراین این سوال مطرح میشود که افراد تا چند روز قادر خواهند بود که تمام مبادلات خود را فقط با پول نقد انجام دهند؟
از سوی دیگر و باز هم با توجه به شرایط تورمی کشور که ارزش پول ملی کاهش قابل توجهی یافته است، افراد تلاش میکنند تا سرمایه خود را هرچند ناچیز، خیلی سریع به کالای دیگری تبدیل کنند. در این شرایط که افراد برای تبدیل ریالهای خود به هر کالای دیگری از یکدیگر سبقت میگیرند، واقعا چند نفر حاضرند تا روزها سرمایه خود را بصورت نقد و در خانه نگهداری کنند؟
همچنین حقوق ماهیانه بخش بزرگی از جامعه که کارمندان دولت هستند به حسابهای بانکی آنها واریز میشود؛ آیا یک معلم میتواند به وزارتخانه آموزش و پرورش برود و درخواست کند حقوق او را بصورت نقد پرداخت کنند؟
پولدارها حاضرند هزینه بیشتری بپردازند؟
حالا تمام فرضیههای بالا را برای فردی با ۱۰ میلیون تومان سرمایه و فرد دیگری با ۱۰۰ میلیارد تومان سرمایه تصور کنید: فردی که ۱۰ میلیون تومان در بانک سرمایه دارد، شاید بتواند آن را بصورت اسکناس از بانک خارج و زیر فرش خانه خود پنهان کند، اما چگونه میتوان ۱۰۰ میلیارد را در خانه گذاشت؟!
از سوی دیگر شاید فردی که تمام داراییش ۱۰ میلیون تومان است، بتواند تمام مبادلات خود را بصورت نقدی انجام دهد و از سوی دیگر، از زیانی که با نقد نگه داشتن سرمایه خود متحمل میشود، چشمپوشی کند.
اما مبادلات و خرید و فروش فردی با ۱۰۰ میلیارد سرمایه صرفا به سوپری، رستوران و ... محدود نمیشود و امکان ندارد برای معاملات کلان خود بتواند از پول نقد استفاده کند. همچنین زیانی که افرادی با سرمایههای کلان با نقد نگه داشتن پول خود و عدم تبدیل آن به کالای دیگری مانند خودرو، مسکن، دلار و ... میکنند با فردی که فقط ۱۰ میلیون تومان سرمایه دارد، قابل مقایسه نیست.
نکات بالا زمانی بیشتر اهمیت مییابند که بدانیم حجم قابل توجهی از سپردههای بانکی و سرمایه موجود در بانکها متعلق به گروهی محدود با سرمایههای کلان است و تا زمانی که این گروه محدود با چنین کمپینهایی همراه نشوند، به نظام بانکی ضربه قابل توجهی وارد نخواهد شد.
چگونه بانکها ورشکست میشوند؟
با این وجود باز هم در نظر میگیریم که بخش وسیعی از جامعه سرمایه خود را از بانکها خارج کردند و حتی افرادی با سرمایههای کلان نیز با چنین حرکتی همراه شدند؛ آیا بانکها ورشکست میشوند؟ در کشورهایی با اقتصاد آزاد که بانکهای خصوصی متعددی فعالیت دارند، ممکن است بانکها ورشکست شوند. اما در اقتصاد دولتی ایران که بانکها نیز دولتی هستند، تا حالا چند بار شنیدهاید که بانکی ورشکست شود؟
همچنین بر اساس نظریه Too big to fail، برخی از شرکتها، موسسات مالی و بانکها آنقدر بزرگ و به هم مرتبط هستند که شکست آنها برای سیستم اقتصادی بزرگتر (حاکمیت و کشور) فاجعه آمیز است. در نتیجه زمانی که با شکست احتمالی مواجه میشوند، توسط دولتها حمایت میشوند.
طبق این نظریه، حتی در کشورهایی با اقتصاد آزاد و نظام بانکی غیر دولتی، بانکها در صورت عدم بازدهی لازم، تا زمانیکه خیلی بزرگ نشدهاند باید ورشکست شوند و در صورتی که بانکی به اندازه کافی بزرگ شد، با حمایت دولتی از ورشکستگی آن جلوگیری خواهد شد. زیرا ورشکستگی چنین بانکی برای کل نظام بانکی کشور پیامدهای بسیار بزرگ و زیانباری خواهد داشت.
بانکها پشتشان به دولت گرم است!
بانکها در داخل کشور همواره از حمایت بانک مرکزی و دولت برخوردارند. بنابراین در چنین اقتصاد دولتی که انحصار پول کاملا در دست دولت است، اگر گروه وسیعی از مردم پول خود را از بانکها خارج کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
دولت با هدف حمایت از بانکهای خود با افزایش چاپ پول به میزان لازم نقدینگی خلق و از ورشکستی بانکها جلوگیری میکند. در نهایت نیز این افزایش رشد نرخ نقدینگی و چاپ پول، منجر به ایجاد تورمهای بالاتر خواهد شد. به عبارت دیگر، همان فردی که امروز از چنین کمپینهایی حمایت میکند، ارزش درآمد و سرمایهاش روز به روز کمتر خواهد شد و در نهایت، برای رفتن به سوپر مارکت و یک خرید کوچک باید کیف خود را پر از پول نقد کند!