اعتماد آنلاین: مولوی عبدالحمید امروز چهارشنبه ۳۰ آذرماه ۱۴۰۱ در جلسهٔ علما و مدیران مدارس دینی اهلسنت سیستان و بلوچستان که در مسجد جامع مکی برگزار شد، صحبت کرد.
به گزارش کانال اطلاع رسانی مولوی عبدالحمید، مهمترین بخش های اظهارات وی را در ادامه می خوانید:
علما باید استقلال خودشان را حفظ کنند و مردمی باشند.حرمت علما در حفظ استقلالشان است، علمای شیعه و سنی باید در کنار مردم باشند.
اخیراً موجی از بیدینی در کشور در حال گسترش بود که این موضوع بهشدت ما را فکرمند کرده بود، تا اینکه این اعتراضات و خیزشها در کشور شروع شدند و حادثه جمعه خونین زاهدان اتفاق افتاد. نکتۀ جالب این است که بخش بزرگی از مردم بعد از این حادثه به سمت دین برگشتهاند و دلیل این امر هم حضور علما در کنار مردم است؛ علما همواره تأکید دارند که حرف مردم را بشنوید و آنان را نزنید و نکشید. الان آن حس بدبینی که قبلا نسبت به علما در جامعه وجود داشت تا حدودی کمرنگ شده است.
رسالت اصلی علما هدایت و اصلاح جامعه است. وقتی علما در کنار مردم باشند سبب میشود که مردم به سمت دین گرایش پیدا کنند. ما معتقدیم که علما باید بر مسیر اعتدال حرکت کنند، اما استقلال خودشان را نیز حفظ کنند. ارزش و حرمت علما، ریشسفیدان و معتمدین در حفظ استقلالشان است. علما تلاش کنند که به دین خدمت کنند و با اقشار مختلف مردم ارتباط داشته باشند.
در ابتدای اعتراضات اخیر برخی به ما گفتند که در این اعتراضات سهم داشته باشید، اما ما گفتیم که مردمِ ما ضمن اینکه «سیاسی» نیستند، شرایط خاصی هم دارند، تا اینکه حادثۀ جمعه خونین زاهدان پیش آمد. ما مدرک داریم که در حادثۀ جمعه خونین زاهدان اصلا به کلانتری حمله نشده و حتی یک نفر هم به سمت کلانتری نرفته است. بعد از اینکه از سمت کلانتری به طرف مردم شلیک میشود، عدهای آنهم نه از داخل مصلا بلکه از بیرون مصلا، به سمت کلانتری حرکت میکنند و سنگپرانی شروع میشود. لذا این ادعا که به کلانتری «حمله مسلحانه» شده و یا «گروهک» حمله کرده است، بههیچوجه صحیح نیست، زیرا در حادثۀ مصلا حتی یک مأمور نظامی هم کشته نشده است، اما ما مدرک داریم که مردم در مصلا از چهار طرف هدف تیراندازی قرار گرفتهاند و مصلا کاملاً در محاصره بوده است.
حادثۀ جمعه خونین زاهدان برنامهای ازپیشتعیینشده بود. قبل از این حادثه و جریانات، حملاتی علیه نمازخانههای اهلسنت در کلانشهرها شروع شده بود. فرماندار مشهد اعلام کرده بود که اجازه نمیدهد یک نمازخانۀ اهلسنت هم در این شهر فعالیت کند. در تهران هم میگفتند یا مجوز بیاورید یا اینکه نمازخانه را تعطیل میکنیم. وقتی میگفتیم از کجا مجوز بگیریم؟ میگفتند ما نمیدانیم، از هرجا میخواهید بگیرید. بنده در دیداری که چند سال قبل با وزیر فرهنگ و ارشاد داشتم و پیرامون مجوز نمازخانهها با ایشان صحبت کردم، ایشان گفت که ما تا الان نشنیدیم که برای اقامه نماز نیاز به مجوز باشد، هیچکسی حق ندارد مانع نماز مردم بشود.
بالاخره پیرامون این مشکلات هم در مراسم نماز جمعه صحبت شد و هم نامههایی نوشته و ارسال شدند. یکی دو نامه به رهبری و یکی دو نامه هم به رئیسجمهور نوشتم که جلوی تندروهایی که برای نمازخانههای اهلسنت مشکلات ایجاد میکنند گرفته شود، اما متاسفانه نه به این نامهها و نه به نامههای دیگری که قبل از این پیرامون مشکلات مذهبی نوشتم پاسخی داده نشد.
در سفر اخیری که به تهران داشتم و ده روز در آنجا ماندم نیز با رئیس دفتر ریاستجمهوری دیداری داشتم و پیرامون موضوع نمازخانهها گفتم که آیا سیاست نظام درخصوص اهلسنت تغییر کرده است که جلوی نمازخانهها را میگیرند و مانع اقامه نماز میشوند؟ گفت: نه، تغییر نکرده است. گفتم اگر تغییر نکرده، پس جلوی افرادی را که مانع برگزاری نماز مردم میشوند بگیرید.
در حادثۀ جمعه خونین زاهدان ما معتقدیم که مردمِ ما را مأمور نه، بلکه حاکمیت و نظام زده است، زیرا وقتی حاکمیت در حق اهلسنت تبعیض قایل باشد و اهلسنت در نیروهای مسلح و دستگاه قضایی و مناصب مهم بهعنوان کادر اصلی حضور ندارند، مشخص است که مأموران، مردمِ ما را با بیرحمی میزنند. اگر در نیروهای مسلح مجموعهای از اقوام و مذاهب حضور میداشت کسی جرأت نمیکرد به اینصورت مردم را بزند. وقتی شما تبعیض را بر ما تحمیل کردهاید نتیجه این میشود که مردمِ ما را میزنند.
در حادثۀ 1372 نیز مردم را بدون هیچ گناهی زدند و در آن حادثه 13 نفر شهید شد. ما میگوییم اگر تبعیض نمیبود حوادث 1372 و 8 مهر 1401 اتفاق نمیافتاد.
باوجود گذشت بیش از سه ماه از حادثۀ جمعه خونین زاهدان علیرغم وعدههایی که داده شده، اما هنوز آنطور که باید رسیدگی نشده است، اگرچه میگویند پیرامون این پرونده تعدادی را احضار و بازداشت کردهاند. البته خواستۀ ما این است که به موضوع تمام هموطنان ایرانی ما رسیدگی بشود.
اگرچه جامعه اهلسنت در کنار مشکلات عمومی ملت ایران، مشکلات خاص خود را هم دارد، اما متاسفانه «تبعیض» در سطح کشور گسترش یافته و بسیاری از اقوام و مذاهب دیگر هم با این مشکل مواجه هستند، زیرا شایستهسالاری نبوده و فقط یک طیف خاصی را بکار گرفتهاند. ما مدت مدیدی است که نسبت به این موضوع انتقاد داریم و گفتهایم که ما مسئول تهجدخوان نمیخواهیم، بلکه مسئولی میخواهیم که وجدان و شایستگی داشته و کاردان باشد و بتواند مشکلات مردم را حل کند؛ حالا اگر نماز هم بخواند که چه بهتر. حضور مدیران ضعیف و بیکفایت در مناصب یکی از دلایل اصلی بروز اعتراضات کنونی در کشور است. اگر از افراد شایسته کار گرفته میشد به نفع کشور و نظام بود. اکنون زمان آن است که در کشور تغییرات بیاید. ملت بدون ایجاد تغییرات و تحولات راضی نمیشود.