مهر نوشت: حجت الاسلام شیرازی گفت: وقتی آقا میفرمایند به سوریه برو، [شهید سلیمانی] بحث نمیکند. در آن زمان مسئولین کشور حتی آقای احمدینژاد که رئیس جمهور بود، اعتقادی به اینکه ما به سوریه برویم و بجنگیم تا داعش از بین برود، نداشت. حضرت آقا فرمودند به سوریه بروید، رفت و محکم ایستاد.
آشناییاش با حاج قاسم به اوایل سال ۱۳۶۱ در دوران دفاع مقدس و در اردوگاه حمیدیه در اهواز بر میگردد، زمانی که قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله بود. در فروردین سال ۱۳۶۵ دوستی، شکل همکاری آنها را تغییر داد و حاج قاسم مسئولیت تبلیغات لشکر را به او سپرد. از آن پس شیرازی به عنوان مسئول تبلیغات لشکر با حاج قاسم سلیمانی حشر و نشر داشت.
پس از پایان جنگ، این ارتباط ادامه داشت، حجت الاسلام علی شیرازی دی ماه ۱۳۸۱ مسئول نماینده ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه شد؛ اما ارتباطش با سردار سلیمانی همچنان برقرار بود تا اینکه در شهریور سال ۱۳۹۰ تغییراتی در نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پیش آمد و به خواست سردار سلیمانی، حجت الاسلام شیرازی مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس شد. شیرازی ۸ سال با این مسئولیت در کنار حاج قاسم در نیروی قدس بود و به قول خودش مثل زمان جنگ همچنان خود را نیروی حاج قاسم میدانست.
محورهای گفت و گو با حجت الاسلام علی شیرازی، جانشین رئیس سازمان عقیدتی وزارت دفاع را بخوانید:
وقتی آقا میفرمایند به سوریه برو، [شهید سلیمانی] بحث نمیکند. در آن زمان مسئولین کشور حتی آقای احمدینژاد که رئیس جمهور بود، اعتقادی به اینکه ما به سوریه برویم و بجنگیم تا داعش از بین برود، نداشت. حضرت آقا فرمودند به سوریه بروید، رفت و محکم ایستاد و از همان روز اول مطمئن بود که مسیری که ولایت ترسیم میکند، به پیروزی میرسد و رسید. نهایتاً در سال ۹۷ انقراض و سقوط داعش را اعلام کرد.
بنده سال ۹۶ یک خانمی را دیدم، شما اگر ظاهرش را میدیدید میگفتید مسلمان نیست. از او سوال کردم: شما آقا را قبول دارید؟ گفت: اگر آقا تب کند من میمیرم. این فرد جهل دارد و حجاب را نشناخته است و مقصر ما هستیم که مسائل را برایش تبیین نکردهایم. او انقلاب و آقا را قبول دارد و فدایی آقاست. ما چطور به او نگاه میکنیم و حاج قاسم چطور نگاه میکند. حاج قاسم میگوید ظاهرش را نبین، دارد اشتباه میرود.
خانمی که امروز روسریاش را برداشته، نمیفهمد که دارد چه کار میکند. فرض کنید شما در یک لیوان آبمیوه و در یک لیوان هم نفت ریختید. بچه شما نفت و سفیدی اش را میبیند و فکر میکند آب است و آن را میخورد چرا که نمیداند و بایست به او فهماند. شاید از میان افرادی که روسری خود را برداشتهاند، چهار نفر باشند که تعمد دارند انقلاب را بشکنند و به حرف دشمن گوش کنند، شاید چهار نفر باشند که عفت نداشته باشند؛ اما اگر شما از آن خانمها بپرسید که آیا دوست دارید شما را فاحشه بنامند؟ قطعاً میگوید خیر و اگر زورش به شما برسد به شما سیلی خواهد زد. ولی متأسفانه گرفتار جهل شده و اگر به او بگوییم تو جاهلی، به او برمیخورد و به حرف ما گوش نمیدهد. ولی اگر با زبان لیّن و نرم با او صحبت کنیم، واقعیت را قبول میکند.
چند وقت پیش در یک کلیپ دیدم، چند خانم روسری شأن را برداشته بودند، یک خانم با حجابی آمد و پرچم حرم حضرت زینب را آورد و گفت: میخواهید پرچم حضرت زینب را ببینید؟ خانم بیحجاب آمد، پرچم را به سر و صورت میکشید و اشک میریخت و آنچنان تحت تأثیر حضرت زینب قرار گرفت که روسری اش را درست کرد و چادر سر کرد. چند سال پیش هم در تلویزیون دیدم، خانمی که روسری اش فرق سرش بود، اشک میریخت و میگفت: میخواهند حجاب را در این کشور از بین ببرند و ما نمیگذاریم. این فرد اصلاً نمیدانست حجاب چیست. نمیدانست حد حجاب چیست. مدافع حجاب بود و برای حفظ حجاب اشک میریخت. ما چقدر روی این جوانها کار میکنیم؟ حاج قاسم میگوید بروید دستشان را بگیرید و با آنها حرف بزنید.
حسینیه حضرت آقا حتی قالی هم ندارد و مردم روی زیلو مینشینند. خانه حضرت آقا سطحش از حسینیه هم پایینتر است، آنجا دیگر زیلو هم ندارد. خدا حاج احمد آقا را رحمت کند. چندین سال پیش میگفت: من به منزل رهبر معظم انقلاب رفتم و روی قالی نشستم، قالی به قدری عمر کرده بود که دیگر زبر شده بود و میگفت: من از روی قالی بلند شدم و روی موکت نشستم. بسیاری از افراد واقعیتها را نمیدانند.
پ