آفتاب یزد نوشت: تکرار یک مسئله بر سر هر موضوع مهم و غیر مهمی است که خودِ این مسئله نشان از آن دارد که کیهان و شریعتمداری لابد نمیدانند لوث شدن جایگاه استراتژیک و ژئوپلیتیک این تنگه و در ورای این تنگه، جمهوری اسلامی ایران گناهی نابخشودنی است که همین تکرار ضربآهنگ «تنگه را ببندید» و نمیبندند ها، جهانیان را به فکر فرو میبرد که یا ایران جرأت و جسارت چنین ریسک بزرگی را ندارد و یا این که اساساً بسته شدن این تنگه ولو برای چندین ماه آن قدرها مهم نیست.
خدا رحمت کند همهی رفتگان را، پدربزرگی داشتیم که نه پدافند غیر عامل میدانست، نه جامعهشناسی خوانده بود، نه از سیاست سر در میآورد، نه عالم به علم سیاست بینالملل بود و نه از علوم غیبی با خبر بود اما همیشه نصیحتمان میکرد: از یک قصابی گوشت نخر، همیشه از یک مسیر عبور نکن، یک حکایت را چندبار تعریف نکن و در یک محله بیشتر از ۱۰ سال اسکان نداشته باش!
از آن خدابیامرز که دلیل آن توصیهها را میپرسیدیم میگفت: از یک قصابی که گوشت بخری، حساب و کتاب و دخل و خرج زندگی تو میافتد دست کاسب جماعت. از یک مسیر اگر همیشه عبور کنی آسیبپذیر میشوی و ریسک و ترقی در تو میمیرد. یک حکایت را نباید چندبار تعریف کرد چون همه میفهمند تهِ چنته چیزی نداری و در یک جا بیشتر از ۱۰ سال باقی نماندن به تو کمک میکند تجربه را با تمام وجود
لمس کنی...
کم و بیش به حرفهای او باور داشتیم اگرچه سر از اصل موضوع در نمیآوردیم اما همین گونه رفتار کردیم که نصیحتمان کرده بود و بد هم ندیدیم!
> تنگهی به این تنگی را سالی چند بار ببندیم و باز کنیم؟!
حوصله نداشتیم بررسی کنیم «حسین شریعتمداری» در طول مدتی که سکان کیهان به دستش سپردهاند تا به امروز چند بار نسخهی «بستن تنگهی هرمز» را پیچیده است اما از حفظ میدانیم که این نسخهی به زعم مدیرمسئول کیهان، شفابخش (!) حداقل سالی یکی - دوبار پیچیده میشود هرچند تا به امروز حتی برای چند دقیقه هم تنگهای بسته نشده است حتی در اوج جنگی که موسوم شد به جنگ خلیج فارس.
عارضیم خدمت آقای شریعتمداری که؛ بنا بر نصیحت پدربزرگ مرحوم مان، این به مثابهی از یک قصابی گوشت خریدن است و از یک مسیر عبور کردن و یک حکایت را روی هر منبری برای مستمعین تکرار کردن و باقی ماندن روی یک نظریهی نامعقول عقل ناپسند برای سال ها.
این که در آخرین توصیه، بازهم به بستن تنگهی هرمز رسیدهاند و از فلک و افلاک و کنوانسیونهای بینالمللی شاهدی بر مدعای خود آوردهاند چندان مسئلهی پیچیده، عجیب و غیر قابل فهمی نیست که در عطاری حاج حسین، علی القاعده برای هر دردی همین یک مرهم بیشتر یافت مینشود حتی اگر شفا بخش نبوده باشد!
- کرهی جنوبی پول بلوکه شدهی ما را نمیدهد، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- اعراب و اسرائیل وارد عادیسازی روابط میشوند، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- آمریکا به عراق و افغانستان حمله میکند، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- روابط ایران و کشورهای عربی شکرآب میشود، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- ائتلاف عربستان، قطر را تحریم و محاصرهی اقتصادی میکند، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- عربستان به یمن حمله میکند، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- تحریم میشویم و نمیتوانیم نفت بفروشیم، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- دلار گران میشود و قیمت سکه و ماشین افسار پاره میکند، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!- نفتکش ما را در مدیترانه توقیف میکنند، حاجحسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- رئیس جمهور مجمع الجزایر کومور سکته میکند، حاج حسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
- و شاید همین روزها مجلس یکی - دو نفر از وزرای کابینه را استیضاح کند که باب میل کیهان و همفکران کیهان نباشد احتمالا بازهم حاجحسین میگوید؛ تنگه را ببندیم!
> اگر این تنگه این قدر کارایی دارد چرا نمیبندند!؟
از شوخی و جدی آن چه نوشتیم اگر بگذریم، بستن دومین آبراههی پرتردد جهان که بخش مهمی از انرژی کشورهای بسیاری از آن میگذرد و به گلوگاهی مهم بدل شده است اگر به این آسانیها بود که اساساً تنگهی هرمز تا این اندازه اهمیت نداشت، جدای از این مسئله، همهی تنگه که در اختیار ما نیست که اگر باشد هم نمیتوانیم دست به چنین خبط بزرگی بزنیم و در آخر، اهمیت تنگهی هرمز اگر برای جهان این اندازه باشد که بنا به هر دلیل، حاج حسین به صورت هفتگی نسخه میپیچد که چون چنین باید میشد و نشد و یا بالعکس، پس لابد آن قدر عقلانیت وجود دارد که هر توصیهای شنیده نشود.
نکتهی پایانی اما؛ تکرار یک مسئله بر سر هر موضوع مهم و غیر مهمی است که خودِ این مسئله نشان از آن دارد که کیهان و شریعتمداری لابد نمیدانند لوث شدن جایگاه استراتژیک و ژئوپلیتیک این تنگه و در ورای این تنگه، جمهوری اسلامی ایران گناهی نابخشودنی است که همین تکرار ضربآهنگ «تنگه را ببندید» و نمیبندند ها، جهانیان را به فکر فرو میبرد که یا ایران جرأت و جسارت چنین ریسک بزرگی را ندارد و یا این که اساساً بسته شدن این تنگه ولو برای چندین ماه آن قدرها مهم نیست و دست آخر این که به سخره گرفتنی این چنین در نهایت بر جایگاه جهانی ما تأثیر منفی میگذارد که یک کشور در جایی در جهان به خود اجازه میدهد هر زمان که اوضاع بر وفق مرادش نبود امنیت انرژی جهان را به خطر بیاندازد و این یعنی همهی جهان را یکدست کردن علیه جمهوری اسلامی ایران بیآن که پذیرفته شود بستن تنگه هرمز نه خواست حاکمیت جمهوری اسلامی ایران که خواست روزنامه نگاری است که هرچه دلش بخواهد مینویسد و آب هم از آب تکان نمیخورد... خلاصه این که؛ حاج حسین به ما رحم نمیکنی به خودت رحم کن، بستن تنگه هرمز معادل همان گروگان گرفتن تفنگداران آمریکایی است که محسن رضایی برای جبرانعدم فروش نفت پیشنهاد داده بود، پیشنهاد جالبی است منتها برای ساختن فیلمهای هالیوودی و اکشن!
پ