جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: بین مسؤولان و مردم ایران، یک نقطه اشتراک دیرینه وجود دارد و آن "عادت ادعا"ست ، بدین گونه که مسوولان عادت دارند به ادعاهای دهان پرکن و ما مردم هم عادت داریم به شنیدن مستمر این ادعاها. حال بماند که گاه از کنارشان با بی اعتنایی رد می شویم و گاه با کمی حرص خوردن و غرغر کردن تا برسیم به ادعای جدیدتر و جالب تر و بزرگ تری از مسؤول بعدی و یا حتی همان مسؤول قبلی!
مثلاً این روزها، رئیس جمهور مدام از حرکت سریع قطار پیشرفت کشور سخن میگوید و علت ناآرامی های اخیر را نگرانی دشمنان از همین پیشرفت های نجومی ایران می داند یا سعید جلیلی، ادعا کرده که به "نقطه اوج گیری" رسیده ایم و دشمنان می خواهند ما را از این نقطه برگردانند.
از این قبیل ادعاهای بدون سند و مدرک و عدد و رقم، الی ماشاءالله زیاد است و تقریباً روزی خالی از ادعاْ بر ملت ایران نگذشته است.
متأسفانه یک مشکل کوچک وجود دارد و آن این که ادعاها عادت ندارند تبدیل به واقعیت شوند و لذا واقعیت چیز دیگری است. به عنوان مثال درباره همین ادعای بزرگ سرعت پیشرفت و نقطه اوج گیری، اگر بخواهیم به جای بسنده کردن به حرف های بی سند آقایان دنبال عدد و رقم و آمار بگردیم، احتمالاً به نموداری می رسیم که یکی از اقتصاددانان کشور - دکتر سیدصادق الحسینی - منتشر کرده است.
نمودار، تولید ناخالص حقیقی سه رقیب منطقه ای یعنی ایران، ترکیه و عربستان را در نیم قرن اخیر نشان می دهد.
همان طور که می بینید بعد از پایان جنگ ۸ ساله ایران و عراق و در دوران معروف به "سازندگی" شاهد رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی ایران هستیم به طوری که در آن زمان، ابتدا از عربستان سبقت می گیریم و در دوران "اصلاحات" با صعودی تر شدن شیب رشد، برای اولین بار در نیم قرن اخیر، از ترکیه هم جلو می زنیم.
بعد از آن محمود احمدی نژاد رئیس جمهور می شود؛ آثار اقتصادی ۱۶ سال قبل، در دو سال اول ریاست جمهوری او هنوز باقی مانده است اما با رویکرد "آنقدر قطعنامه تصویب کنید تا قطعنامهدانتان پاره شود" و "تحریم اصلاً نَمنَه (چیست)؟" روند تنش زدایی در روایط بین المللی را -که به ویژه در دولت سیدمحمد خاتمی به طور جدی دنبال می شد- کنار گذاشت و تنش زایی پیشه کرد. نتیجه اش این سیاست شد؛ تشدید تحریم های ایران و عواقب کمر شکن آن که در نمودار می بینید: سقوط موشک صعودی تولید ناخالص حقیقی و بار دیگر، عقب افتادن از عربستان و ترکیه؛ روندی که با اجرای برجام متوقف و برای مدتی مجدداً صعودی شد اما بعد از روی کار آمدن ترامپ و تحریم های تازه، باز هم به سمت پایین متمایل شد و هنوز هم ادامه دارد.
همان طور که ملاحظه می کنید، روندهای اقتصادی به طور کاملاً مستقیمی با رویدادهای سیاسی، تصمیم سازی ها و عملکردهای مقامات سیاسی مرتبط است. جالب اینجاست که در دولت هایی که کمتر شعار و ادعا داشتند، شاهد رشد بیشتری بودیم و برعکس؛ گو این که دولتمردانی که در زمان آنها رشد کمتری شکل گرفته، خلأهای توسعه ای را با ادعا پر می کنند و فاجعه بار این که خودشان نیز باور می کنند و انتظار باور عمومی هم دارند!
نمودار فوق، تا ۲۰۱۹ را نشان می دهد و متاسفانه از آن زمان تا کنون، اوضاع اقتصادی وخیم تر و فاصله ایران با عربستان و ترکیه بیشتر هم شده است.
به همین میزان بسنده می کنیم که در ۲۰۲۱ ترکیه رشد اقتصادی ۱۱ درصدی را تجربه کرد و رشد اقتصادی سال جاری میلادی عربستان نیز ۷.۵ درصد بوده است. در این میان، طبق اعلام بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، در دو سال گذشته رشد اقتصادیمان به ترتیب در هر سال فقط ۴.۱ و ۴.۴ درصد بوده است. همچنین در سال ۲۰۱۹ (سال پایانی نمودار) ارزش پول ملی ایران، بسیار بالاتر از امروز بود و هر دلار آمریکا در کانال ۱۲ هزار تومان معامله می شد ولی هم اکنون، با سقوط رعب انگیز و سه برابری ارزش ریال، هر دلار به بالای ۳۸ هزار تومان رسیده است.
بنابر این، سخن گفتن از سرعت قطار پیشرفت و رسیدن به نقطه اوج گیری، تا زمانی که در نمودارهای واقعی اقتصادی، نمود بیرونی نداشته باشند، صرفاً جمله سازی هستند و متاسفانه با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمی شود.