بازاریابی اینترنتی یا آنلاین یکی از شیوههای بازاریابی است که امروزه با گسترش استفاده از اینترنت توسط اقشار مختلف جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما گاهی خطاهایی در بازاریابی آنلاین توسط صاحبان کسبوکار انجام میشود که جبرانناپذیر است و موجب شکست یک تجارت میشود. در ادامهی این مطلب با این ۸ خطای جبرانناپذیر آشنا میشویم.
تعداد قابل توجهی از بازاریابان هنوز به اصولی در بازاریابی تکیه میکنند که اشتباه و گاهی خطرناک هستند و موفقیت بازاریابی آنلاین را به خطر میاندازند. نتیجهی تکیه بر چنین اصولی این است که بازاریابان آمادگی کافی را برای اجرای استراتژیهای بازاریابی کسب نمیکنند و درک درستی از اولویتبندی به منظور بهبود بازگشت سرمایه ندارند. به همین دلیل است که بسیاری از کسبوکارها پیش از اینکه فرصتی برای رشد و ظهور پیدا کنند، محکوم به شکست هستند.
بسیاری از این تصورات و اصول غلط هنوز هم فراگیر هستند. در ادامه با تعدادی از این اصول نادرست آشنا میشویم. با کنار گذاشتن این خطاهای جبرانناپذیر، روی اصولی تمرکز میکنید که کسبوکار شما را به سوی رشد و پیشرفت سوق میدهد.
۱. مردم محصولات ما را میخرند چون ارزانتر از سایر رقباست
قیمتهای ارزان لزوما به معنای فروش بیشتر و افزایش معرفی محصول از طریق بازاریابی دهان به دهان نیست. در حال حاضر مردم باید از وجود کسبوکار شما مطلع باشند. وقتی کسی هنوز برند شما را نمیشناسد عرضهی محصولات ارزانتر از رقیبِ سرسختتان، نمیتواند کاری از پیش ببرد. اگر انتظار دارید با عرضهی محصولاتتان با قیمتی کمتر از فروشگاههای رقیب، سفارشهای زیادی بگیرید سخت در اشتباهید. شما باید در مورد شیوههای بازاریابی آنلاین اطلاعات کامل بهدست بیاورید و برای رقابت با سایرین، اعتماد مشتری را جلب کنید و با بهکار بستن روشهایی که آموختهاید از عرضهی محصول ارزانتر از رقیب فراتر بروید.
اگر هنوز به درستیِ این نکته ایمان دارید، به پاسخ این سؤال فکر کنید:
بعد از اینکه هزینهها و زمان صرفشده برای معرفی وبسایت خود را محاسبه کردید، آیا باز هم میتوانید این محصول را در آینده با چنین قیمت ارزانی عرضه کنید؟
زمانی که در ابتدای کسبوکار خود فقط بر قیمت محصولات تمرکز کنید، در آینده با مشکلات بیشتری روبهرو خواهید شد. این مسئله باعث میشود طیف خاصی از مشتریان را به سوی خود جذب کنید: مشتریانی که فقط قیمت محصول برای آنها مهم است.
الکس ترنبول (Alex Turnbull)، مؤسس شرکت نرمافزاری Groove این مورد را اینطور توضیح میدهد:
«نگه داشتن مشتریانی که فقط به قیمت فکر میکنند سختتر است. این مشتریان وفاداری کمتری دارند و اگر محصول ارزانتری پیدا کنند، به سادگی آنها را از دست میدهید. علاوه بر این، اگر شما بهعنوان یک کسبوکار نوپا تلاش کنید با کاهش قیمت مشتریان را به سمت خود بکشید، یک رقیب بزرگتر میتواند با کاهش قیمتها شما را به کلی از دور رقابت خارج کند. ما یاد گرفتهایم که زمینههای مختلفی برای رقابت وجود دارد. آن چیزی که باعث میشود مشتریان به سمت ما بیایند این است که محصولات ما بهترین انتخاب هستند نه لزوما ارزانترین انتخاب. ما به مشتریانی احتیاج داریم که چیزی فراتر از قیمت، آنها را به خرید محصول ترغیب کند.»
۲. باید تا جایی که میتوانیم افراد بیشتری را به سوی وبسایت خود بکشانیم
زمانی که شما برای افزایش ترافیک سایت خود هزینه میکنید و وقت میگذارید، باید به خوبی تفاوت ترافیک عادی و ترافیک صحیح را درک کنید.
کدامیک برای وبسایت شما بهتر است؟ ۱۰۰ بازدیدکنندهای که به درستی هدفگیری شدهاند و در نهایت ۱۶ نفر از آنها به مشتری تبدیل میشوند یا ۱۰۰۰ بازدیدکننده از اقشار مختلف که در نهایت فقط ۵ نفر از آنها مشتری محصولات شما میشوند؟ چرا تلاشتان را معطوف تبلیغاتی مانند مقالههای بلند در رسانههای چاپی میکنید؟ یک اشاره به کسبوکار شما در وبسایتهای مرتبط میتواند بازدیدکنندگان واقعی و مخاطبان هدف را به سوی سایت شما بکشاند. با استفاده از این روش احتمال اینکه بتوانید مشتریان بیشتری بهدست آورید، بیشتر است. زمانی که فروش کمی دارید، بازدیدکنندگان بیشتر و افزایش کلیکهای سایت راهحل مشکل شما نیست.
ممکن است صدها هزار نفر به وبسایت شما سر بزنند اما حتی یک نفر هم خرید نکند. فرقی نمیکند چه کسبوکاری دارید و چه محصولی میفروشید، تا زمانی که بازدیدکنندگان درست و مخاطبان هدف را جذب نکنید، برای فروش بیشتر موفق نمیشوید.
۳. محصولات ما بسیار باکیفیت هستند و ما نیازی به بازاریابی و تبلیغات نداریم
حتما از این دست جملات را زیاد شنیدهاید: محصول یا ایدهی شرکت ما فوقالعاده است. کافی است در شبکههای اجتماعی آن را تبلیغ کنیم، مطمئنا خیلی زود سر زبانها میافتد و همه خواهان محصولات ما میشوند.
اینکه انتظار داشته باشید یک محصول بین مردم فراگیر شود و به عوامل بیرونی برای فروش تکیه کنید، در کسبوکار امروزی جایی ندارد. درست است که اینترنت یک رسانهی عالی و گاهی بسیار ارزان برای تبلیغ محصولات است اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که شما با میلیونها شرکت و وبسایت دیگر در حال رقابت هستید که هر کدام به نحوی تلاش میکنند توجه مشتریان را جلب کنند و محصول خود را بفروشند.
زمانی که شرکت اپل آیفون را به بازار عرضه کرد، با وجود اینکه محصول متفاوت و منحصربهفردی بود، میلیونها دلار برای تبلیغات و بازاریابی آن خرج کرد.
البته این بدان معنا نیست که شما روی بازاریابی دهان به دهان و فراگیر شدن محصول توسط مشتریان نباید حساب کنید. مطمئنا یک محصول عالی توجه مشتریان را جلب میکند و آنها را به بازاریابان این محصول تبدیل میکند، ولی با این حال منتظر نباشید که همین یک فاکتور شما را در برابر رقیبان پیروز کند.
به علاوه، تبلیغات دهان به دهان که توسط مشتریان محصول انجام میشود فقط میتواند مخاطبان جدید را به وبسایت شما بکشاند. چقدر احتمال دارد که آنها در اولین بازدید خود از وبسایت حتما خرید کنند؟ میانگین نرخ تبدیل فروش در چنین شرایطی بین ۱ تا ۳ درصد است. در واقع اینکه انتظار داشته باشیم فردی در اولین بازدید از وبسایت محصولی را بخرد مثل این است که توقع داشته باشیم اولین قرار به ازدواج منجر بشود!
وقتی یک بازدیدکننده به سایت شما سر میزند کار بازاریابی به اتمام نمیرسد. این تازه شروع ماجراست. در چنین شرایطی باید بازاریابی را ادامه دهید، مخاطبان را بهکار بگیرید، مشخصات منحصربهفرد محصول خود را یادآوری کنید و در تمام مراحل قیف فروش (Sales Funnel)، از آگاهیبخشی تا خرید، مخاطبان را همراهی کنید.
۴. این روزها کسی ایمیلهای تبلیغاتی را نمیخواند و از ایمیل استفاده نمیکند
اگر فکر میکنید این روزها دیگر دوران تبلیغات ایمیلی به سر رسیده بهتر است این آمار را در نظر داشته باشید. به نقل از McKinsey & Company، ایمیل هنوز هم به شکل قابل توجهی روشی بسیار مؤثرتر از شبکههای اجتماعی برای جذب مشتری است. این تبلیغات ایمیلی نزدیک به ۴۰ برابر بیشتر از مجموع تبلیغات فیسبوک و توییتر اثرگذار بودهاند، زیرا ۹۱ درصد مشتریان در تمام ایالات متحدهی آمریکا هنوز بهطور روزانه از سرویس ایمیل استفاده میکنند. جالب است بدانید که نرخ تبدیل فروش از طریق ایمیل (یعنی کاربرانی که از طریق ایمیل جذب وبسایت میشوند) سه برابر بیشتر از شبکههای اجتماعی است و میانگین ارزش سفارش در این شرایط ۱۷ درصد بیشتر است.
تحقیقاتی که توسط Experian در سال ۲۰۱۴ انجام شد نشان داد که به ازای هر یک دلار هزینه در تبلیغات ایمیلی، میانگین بازگشت سرمایه ۴۴٫۲۵ دلار است.
حتما در کسبوکار خود از بازاریابی ایمیلی خودکار (email automation) استفاده کنید. با استفاده از این شیوه میتوانید کمپینهای شخصیسازی شده، پویا و مقیاسپذیری ایجاد کنید که همواره بهترین نتیجه را برای کسبوکار شما به دنبال داشته باشند. در پسزمینهی این تبلیغات میتوانید پیشنهادهای هدفمند و شخصیسازیشده به مشتریان عرضه کنید، آنها را در مسیر خرید همراهی کنید و ارتباط نزدیکتری با مخاطبان برقرار کنید.
با وجود اینکه این روزها بازاریابی ایمیلی نسبت به شبکههای اجتماعی زیاد جذاب به نظر نمیرسد اما دامنهی بسیاری وسیعتری دارد، نرخ کلیک را افزایش میدهد و بیش از هر شیوهی بازاریابی آنلاین دیگری نرخ بازگشت سرمایه دارد.
۵. همین که سایت خوبی داریم کارمان به اتمام رسیده است
وقتی یک سایت خوب و شکیل برای کسبوکار خود طراحی میکنید و همکاران و کارمندان هم این نکته را تأیید میکنند، شاید فکر کنید که کار شما همین جا به پایان رسیده و باید منتظر ورود بیامان مشتریان باشید. فکر میکنید با یک سایت بینقص میتوانید هر محصولی را به مشتری بفروشید و آنها را برای خرید قانع کنید؛ اما واقعیت دقیقا برعکس آن چیزی است که فکر میکنید و در واقع کار اصلی شما تازه شروع شده است.
اگر هیچ تصمیمی برای ایجاد و ارتقای محتوای سایت ندارید و به دنبال راههایی برای جذب مخاطب از کانالهایی غیر از سایت نیستید تا ترافیک خود را افزایش دهید، تمام زحماتی که برای ساخت یک سایت خوب و جدید کشیدهاید بیفایده است.
افزایش ترافیک مؤثر و پایدار برای سایت کار سادهای نیست و نیاز به زمان و هزینه دارد. پس پیش از اینکه وبسایت خود را راه بیندازید، مطمئن شوید که برای تلاش مداوم در اجرای استراتژیهای بازاریابی، بودجه و زمان کافی اختصاص دادهاید.
و البته این تمام ماجرا نیست. همزمان باید بهطور مداوم اطلاعات کمی و کیفیِ عملکرد و بهینهسازی سایت را جمعآوری و دستهبندی کنید و از این اطلاعات در راستای دستیابی به اهداف تجاری خود استفاده کنید. نرخ بازگشت سرمایه در مقابل ترافیک بهدستآمده به این بستگی دارد که وبسایت شما بتواند مخاطبان خود را به مشتری تبدیل کند.
ابزارهای زیادی وجود دارند که به کمک آنها میتوانید اطلاعات لازم را جمعآوری و تحلیل کنید و به این ترتیب در بازاریابی محصولات مشارکت کنید.
آمار و اطلاعات لازم در زمینههای زیر را حتما مورد توجه قرار دهید. برای سنجش هر کدام از این موارد ابزارهایی وجود دارد که بعضی از آنها پلنهای رایگان دارند. این ابزارها در پرانتز معرفی شدهاند.
- تجزیه و تحلیل ترافیک (Google Analytics)؛
- ایمیل (MailChimp، AWeber)؛
- بازاریابی محتوا و شبکههای اجتماعی (Buffer، Buzzsumo)؛
- بهینهسازی موتورهای جستوجو (SEMrush، Moz Open Site Explorer، Yoast)؛
- نظرسنجی، پرسشنامهها و بازخوردها (Hotjar، Qualaroo، Inspectlet، ClickTale).
این اطلاعات را ردیابی، تجزیه و تحلیل و بهینهسازی کنید و این چرخه را تکرار کنید.
۶. استراتژی X برای شرکتهای دیگر اثربخش بوده پس برای شرکت ما هم مفید است
فقط به این دلیل که یک استراتژی برای یک شرکت بهخوبی عمل کرده و مفید بوده، به این معنا نیست که برای شرکت شما هم اثرگذار خواهد بود. کپی کردن سایت آمازون، برای شما یک وبسایت بزرگ مثل آمازون نمیسازد. بنابراین به این نکته توجه کنید که کپیبرداری یا الگو گرفتن از شیوهی عملکرد شرکتهای دیگر لزوما به موفقیت شما منجر نمیشود. متأسفانه شما نمیتوانید با این شیوه عملکرد خوبی داشته باشید که ایدههای دیگر سایتها را قرض بگیرید و منتظر باشید نتایج مشابه آن سایتها را بهدست بیاورید. اما چرا؟ چون شرکتها با هم متفاوتاند.
مخاطبان شما با هم تفاوت دارند. پیشنهاد ارزش شرکت شما متفاوت است. همهی عناصر تشکیلدهندهی شرکت شما با دیگر شرکتها تفاوت دارد. چشمانداز صنایعی که در آن مشغول به فعالیت هستید متفاوت است، بنابراین نباید توقع داشته باشید که نتایج یکسانی بگیرید. عملکردهای خوب لزوما برای همه جواب نمیدهد.
البته این بدان معنا نیست که شما باید همه چیز را خودتان از ابتدا امتحان کنید. برخی طراحیهای خاص در موارد متعدد امتحانشده هستند و برخی روشهای بازاریابی قابل تعمیم در صنایع مختلف هستند. میتوانید از این طرحها و راهکارها برای شروع کار خود استفاده کنید. اگر روشی برای یک شرکت جواب داد، برای استفاده از آن فکر کنید و لزوما منتظر نتایج مشابه نباشید.
۷. همه از بازاریابی شبکههای اجتماعی استفاده میکنند بنابراین ما هم به آن نیاز داریم
برخی از کسبوکارها نیاز دارند تا در شبکههای اجتماعی مختلف حضور داشته باشند؛ شبکههای اجتماعی که روزبهروز به تعداد آنها اضافه میشود: توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، لینکدین، پینترست، گوگل پلاس، تامبلر، اسنپچت و … .
به این نکته توجه کنید که این شبکههای اجتماعی ممکن است همان جایی نباشند که مخاطبان هدف شما بیشتر وقت خود را میگذارند. ضمنا با ساختن پروفایل در این شبکهها شما خودتان را ملزم میکنید که در آنها فعال باشید و به آنها نظارت کنید، در غیر این صورت یک پیج فیسبوک چه فایدهای خواهد داشت وقتی مخاطب یا مشتری بالقوه متوجه میشود که تاریخ آخرین بهروز رسانی پیج مربوط به سال ۹۰ است؟
حضور پیدا کردن در تعداد زیادی از شبکههای اجتماعی فقط اتلاف وقت و انرژی است. شما ابتدا باید بفهمید که مخاطبان هدف شما از کدام شبکهی اجتماعی بیشتر استفاده میکنند، سپس تمام تمرکز و توجه خود را معطوف همان شبکه کنید و برای تأمین محتوا و بهبود آن تلاش کنید. وقتی شبکهی اجتماعی مناسب خود را پیدا کردید، شبکههای دیگر را فراموش کنید. اگر نتوانید به خوبی از پس همهی آنها بربیایید، بهتر است که اصلا وارد آنها نشوید.
۸. بدون یک استراتژی جامع میتوانیم افرادی را برای بازاریابی فردی استخدام کنیم
یک استراتژی مدرن بازاریابی آنلاین، در بردارندهی سیاستهای انفرادی نیست که به شکل مستقل اجرا میشوند، بلکه شامل یک رویکرد جامع است که موارد زیر را در بر میگیرد:
- پیدا کردن و درگیر کردن مخاطبان هدف از هر جایی که ممکن است حضور داشته باشند؛
- جلب توجه مخاطب با ایجاد راههای تماس مختلف به منظور افزایش اعتبار برند؛
- همراهی و هدایت مخاطبان در مراحل قیف فروش یا قیف تبدیل.
به همین دلیل است که اتخاذ یک رویکرد جامع در کمپینهای بازاریابی بسیار مهم است. این رویکرد به شما اطمینان میدهد که هر جزء مثل سئو، ایمیل، شبکههای اجتماعی، بازاریابی محتوا و … بخشهای دیگر را پشتیبانی و در صورت لزوم به آنها کمک میکند.
مثلا یک وبلاگ باکیفیت، سئوی سایت را بهبود میبخشد یا محتوایی باکیفیت برای ارائه در شبکههای اجتماعی و تبلیغات ایمیلی تولید میکند. استفاده از وبلاگ برای معرفی شما بهعنوان یک برند در یک زمینهی خاص، نرخ تبدیل سایت شما را بهبود میبخشد که این بهبود نرخ تبدیل به افزایش بازگشت سرمایه از طریق تبلیغات کلیکی و سایر روشهای بازاریابی منجر میشود.
اجرای سیاستهای بازاریابی منفرد بدون یک استراتژی منسجم مثل این است که به اعضای یک تیم بسکتبال بگوییم اجازه ندارند به هم پاس بدهند و انتظار داشته باشیم که هر بازیکن به تنهایی و بدون کمک سایر همتیمیها بتواند امتیاز کسب کند. به این ترتیب شما در هیچ رقابتی پیروز نخواهید شد.
نکتهی آخر
بازاریابی آنلاین یک مسئولیت دائمی و پایانناپذیر است. هر کسی که مسئولیت بازاریابی را بر عهده میگیرد، چه در یک شرکت کوچک باشد چه مدیر بازاریابی یک دپارتمان بزرگ، آرزو میکند که کاش یک شبانهروز بیشتر از ۲۴ ساعت بود.
بنابراین بسیار ضرورت دارد که شما روی آنچه که بر بازگشت سرمایه تأثیر میگذارد، تمرکز کنید. بدانید که کدام روشها برای ادامهی مسیر ضروری هستند و کدام روشها فقط موجب اتلاف وقت، سرمایه و انرژی میشوند.
این چند مورد، انتظارات و توقعات غیرواقعی در بازاریابی آنلاین بودند. شما چه تجربهای در این زمینه دارید؟ آیا میتوانید مورد دیگری اضافه کنید؟
برگرفته از: blog.kissmetrics