آتشسوزیهای زاگرس در سالهای اخیر باعث شده مسائل کهنه و یا حتی کمتر شناخته شده در بین سازمان محیط زیست و سازمان جنگلها و مراتع کشور سرباز کند و قصور و بی تفاوتیها بیش از پیش بر همه آشکار شود. در حالی که بیش از سه هفته از شروع آتش سوزی های زاگرس میگذرد شاهد نظرات غیر کارشناسی از سوی برخی مسئولین این حوزه هستیم، برخی از فعالان محیط زیست با آموزش به مردم محلی تلاش دارند اثرات این آتش سوزیها را کاهش دهند و یا در بعضی از مناطق از بروز آتش تازه جلوگیری کنند.
سال گذشته عیسی کلانتری رییس سازمان محیط زیست در مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا گفت که با توجه به وسعت عرصههای منابع طبیعی در زاگرس، از دست دادن تنها 16000 هکتار نباید مردم را نگران کند و در واقع اتفاق خاصی هم نیفتاده است. (این مصاحبه را مهشاد کریمی خبرنگار جوانی که در حادثه واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران محیط زیست به ارومیه جان خود را از دست داد، انجام داده است.)
با توجه به این که سیر آتشسوزیهای امسال همچنان ادامه دارد اما هنوز اقدام و یا واکنش خاصی از سوی مدیران سازمان های مرتبط رخ نداده است و به نظر می رسد عدهای، در این آتش هیزم میریزند. در همین راستا به سراغ فعالان محیط زیست که از نزدیک با این آتشسوزیها روبهرو بودهاند و در حوزه آموزش و ترویج و کمک گرفتن از مردم محلی فعالیت داشتهاند رفتیم تا آنچه از دلِ سوخته زاگرس دیدهاند برایمان شرح دهند.
«رضا ساکی» فعال محیط زیست و مدیرمسئول پایگاه خبری محیط زیستی «گلونی» معتقد است ما در کشور پهناوری زندگی میکنیم که مواجهه با آتشسوزی مراتع و جنگل در آن مشابه کشورهایی مثل کشورهای کوچک نیست. مناطق مختلف زاگرس پیچیدگیهای اقلیمی و جغرافیایی زیادی دارد و از طرفی زمینهای مناطق مختلف هر کدام زیر نظر سازمانهای مختلفی است و نحوه تصمیمگیری درباره آنها با هم متفاوت است. با این حال اداره محیط زیست در آموزش به مردم محلی خوب عمل کرده و تلاشهای مهمی هم صورت گرفته است.
آتشسوزیها هم عمدیاند و هم غیرعمدی
متاسفانه بعضی از کشاورزان به صورت عمدی اقدام به آتش زدن زمینهایشان میکنند. بعضی از نمونههای آتشسوزیها مثل آتشهای سردشت در سال گذشته ناشی از بی توجهی چوپانی بود که کتری چایش را در جایی رها کرده بود. بعضی از این آتشها عوامل غیر بومی دارند یعنی گردشگرانی که به منطقه آمدهاند آتش و زغالی که روشن کردهاند را خاموش نمیکنند و یا بطریهای شیشهای و پلاستیکی را در مراتع و جنگلها رها میکنند و به دلیل خاصیت ذره بینی که ایجاد میکند باعث آتشسوزی میشوند. از اول خردادماه تا اواخر شهریور میزان بارشهای بسیار کم میشود و در فصل خشک محیط مستعد آتشسوزی است.
استراتژی خاموش کردن آتش در هر منطقه متفاوت است
رضا ساکی درخصوص نقدهایی که درباره عدم فراهمسازی بالگرد برای خاموش کردن آتش مطرح می شود میگوید: «الزاما این طور نیست که هرجایی که آتش گرفت را بتوان با کمک بالگرد آبپاش خاموش کرد. بعضی از مناطق زاگرس به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد اصلا بالگرد امکان مانور در آن را ندارد. باید به یاد داشته باشیم هر منطقه متناسب با شرایط جغرافیایی و شیب زمین و اقلیمی که دارد نوع خاموش کردن آتش در آن متفاوت است و نمیشود برای همه بخشهای زاگرس از یک استراتژی یکسان در اطفای حریق استفاده کرد.
بالگرد میتواند موثر باشد اما در حالتی که شرایط مساعدی برای پرواز داشته باشد و بتواند برای جابهجایی نفرات کمکی به کار گرفته شود. در جریان سیل لرستان در فروردین ماه سال 98 بالگردها تا مدتی امکان پرواز در آنجا وجود نداشت. منطقه خرم آباد در برخی از بخش های خود تا حدود 60 درجه شیب دارد و در این قسمتها خاموش کردن آتش به هیچ عنوان ساده نیست. ممکن است جایی استفاده از دمندهها موثر باشد و در جایی بالگردها و در بخشی دیگر روش های متفاوتی برای اطفای حریق به کار گرفته شود. زدن آتشبر با کمک تراکتوربرای قطع کردن ارتباط علفزارها با هم میتواند روش کارآمد و خوبی باشد در کنار آن استفاده از سنگچین هم باعث جلوگیری از پیشروی آتش میشود. »
آموزش و ترویج راهی برای بهرهگیری از توانایی مردم بومی
ترویج و آموزش حلقه موثر زنجیر اطفای حریق در زاگرس است. با آموزش درست و دقیق مردم بومی این فرصت را پیدا میکنند تا با بیل و کلنگ بتوانند آتشبرهای 300-400 متری ایجاد کنند و از نفوذ و پیشروی آتش به بخشهای مختلف مراتع و جنگل جلوگیری کنند. اما ایجاد آتشبر روی زمین هم الزامات خود را دارد مثلا زمانی که آتشسوزی ایجاد شده افراد نباید با لباس معمولی و بدون مهارتهای لازم در مناطق فعالیت کنند. استفاده از کمکهای مردم محلی توسط یگانهای محیط زیست باید در شرایط کاملا حفاظت شده و دور از آتش باشد تا خطری جان افراد را تهدید نکند.
در واقع مدیریت فرآیند ایجاد آتش بر مسئله بسیار مهمی است که اگر به آن توجه نشود خود میتواند حوادث تلخی را به دنبال داشته باشد کما اینکه در سالهای اخیر به همین دلیل افرادی جان خود را از دست دادند چرا که باد ناگهان تغییر جهت میدهد و از سویی به سوی دیگر میآید و حریق را فعال میکند. با در نظر گرفتن این موارد هرکسی که دل در گروی زاگرس دارد و میخواهد کمک کند اما مهارت لازم و آموزش کافی ندیده بهتر است وارد مناطق نشود.
نباید در اطلاع رسانیها سیاه نمایی و یا اغراق کنیم
متاسفانه مدتی است درباره فعالیتهایی که در زاگرس انجام میشود سیاهنمایی شده است. فعالان محیط زیست در تمام این سالها با دستهای خالی تلاش کردند تا زاگرس، طبیعت بکر و بلوطهایش حفظ بشوند. کافی است سری به صفحات اینستاگرام این افراد بیندازید تا ببینید در این مدت چه حجم کاری انجام شده است. واقعیت این است که اگر امسال میزان این آتشسوزیها به نسبت سال گذشته کاهش داشته علتش همین فعالیتها بوده است.
اگر علاقهمندان به طبیعت زاگرس تمایل دارند در فرآیند کمکهای زیست محیطی به ما کمک کنند میتوانند هشتگ زاگرس در آتش را در سایت گلونی جستوجو کرده و با گروههای فعال در شهرهای مختلف آشنا شوند و بتوانند برای اقدامات جدیتر به آنها بپیوندند. مهم است که بیشهزار را به جای جنگل و گون را به جای بلوط جا نزنیم و اگر مرتعی در آتش سوخت نگوییم جنگلهای بلوط در آتش از بین رفتند. متاسفانه نوع اطلاعاتی که در بعضی از خبرها میآید درست نیست
کوه خواری، زمین خواری و سوء مدیریت بلایی بزرگتر از آتش سوزی
آتش سوزی های زاگرس تنها بخشی از مشکلاتی است که گریبان این میراث طبیعی کشورمان را گرفته است، برای اطلاع از مشکلات دیگری که در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی این منطقه وجود دارد به سراغ «علی طهماسبی» رفتیم که خود از فعالان محیط زیستی حاضر در زاگرس میانی و شهرستان باغمَلِک استان خوزستان است. او درآتش سوزی های جنگل های بلوط زاگرس حضور داشته و بخش قابل توجهی از مسائل و کمبودها را از نزدیک دیده است.
از او درباره نحوه عملکرد سازمان محیط زیست و اداره منابع طبیعی استان خوزستان پرسیدیم و این طور پاسخ داد: «متاسفانه حب پست و صندلی ریاست به جان برخی سازمانها افتاده و همین مسئله باعث میشود مدیر شایسته به کار گمارده نشود و یا اگر سکان دار شود عملا امکان بازدهی مطلوب را ندارد. به عنوان مثال «کوروش کیانی» را که مدیری با انگیزه و تخصصی بود به عنوان مدیر منابع طبیعی و آبخیزداری استان خوزستان برگزیدند اما برخلاف قوانین به مدت 9 ماه، حکم ایشان به عنوان سرپرست باقی ماند و سرانجام هم مدیریت به «محمد تقی سجادی» واگذار شد. این روال باعث شد که فرصتی به مدیر دغدغهمند داده نشود و در شرایطی که هنوز حکم مدیریتش صادر نشده از این سِمَت کنار گذاشته شود.
آموزش و پرورش برای ترویج با ما همکاری نمیکند
آموزش برای اثرگذاری و تغییر رفتارهای نابهنجار ضد محیط زیست بسیار مهم و ثابت شده است اما ما(سمن ها) در این بخش دچار مشکلات گوناگونی هستیم. آموزش پرورش برای همکاری با انجمنها و سمنهای محیط زیستی هیچ تفاهمنامهای ندارد و کنشگران محیط زیست اجازه ی ورود به مدارس را ندارند و امیدواریم متولیان امر تا پیش از آغاز سال تحصیلی جدید برای حل این مشکل اقدام کنند.
جایگاه سازمان محیط زیست کاملا تزیینی شده است
علیرغم این که در سطح کلان کشور شاهد این هستیم که رهبر انقلاب دستاندازی به جنگلها را ممنوع اعلام میکند اما از طرفی میبینیم سازمان حفاظت از محیط زیست که جایگاه نظارتی قدرتمندی دارد به علت تصمیمات سیاسی و سیاسی کاری ها از مقام خود افول می کند و از طرف دیگر سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور یک معاونت در دل وزارت جهاد کشاورزی است دو بخش با منافع ای تقریبا متضاد و مقابل یکدیگر!
اما چرا تزیینی؟ فرض کنید افرادی بخواهند در منطقهای اقدام به بهره برداری مواد معدنی کنند، برای این کار باید مجوزهای محیط زیستی و منابع طبیعی اخذ بشود در صورتی که معمولا این مجوزها با روابط سیاسی و با فشار مافیای دخیل در این حوزه به دست می آید و محیط زیست نمیتواند اعمال نظر کند.
به یاد داشته باشیم که در حوزه محیط زیست و حفظ اراضی طبیعی، قانون کم نیست اتفاقا در بسیاری از موارد قوانین خوبی هم وجود دارد اما گاهی به دلیل رابطهها، قوانین دور زده می شوند بهعنوان مثال؛ در اوایل دهه ی 90 استانداری خوزستان که ریاست آن را «عبدالحسین مقتدایی» به عهده داشت برای ساخت مجتمع گردشگری در میان جنگل متراکم بلوط منطقه «مالآقا» شهرستان باغملک از منابع طبیعی درخواست مجوز کرد. طرح ارائه شده، وسعتی در حدود ۱۵.۵ هکتار را شامل می شد که همه امکانات رفاهی و تفریحی را در بر داشت. طبعا این مجوز نمیبایست صادر میشد اما در نهایت استانداری توانست اداره منابع طبیعی استان را دور بزند و از وزارت کشور مجوز بگیرد. در مراسم کلنگزنی این مجتمع زمانی که رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان، «کیخسرو چنگلوایی» هم در آنجا حاضر بود مقتدایی به او گله میکرد که شما که به ما مجوز ندادید برای چه به مراسم آمدید.
یا در منطقه ی امام زاده عبدالله بخش صیدون شهرستان باغملک برخی از نهادها و ادارات با قدرت و بدون اخذ مجوز بصورت گسترده عرصه های ملی را تصرف و اقدام به ساخت ویلا و اردوگاه نموده اند و منابع طبیعی علی رغم اقدام حقوقی قادر به باز پس گیری این عرصهها نیست یا دست کم تا کنون نبوده است.
اداره منابع طبیعی استان خوزستان قدرت لازم برای پیگیری این موارد را ندارد و صرفا تماشاگر است. در حال حاضر دادگستری این منطقه انبوهی از پروندههای مشابه که ساختوساز و موارد غیر قانونی زیادی را در دست دارد که بیشترش منع تعقیب خورده و یا هنوز هم بعد از سالها مورد رسیدگی نهایی قرار نگرفته و حکم نهایی برایشان صادر نشده است.
در این شرایط آنچه مسلم است این است که خطر جنگلخواری و کوهخواری بسیار بیشتر از آتش سوزی جنگلها و مراتع زاگرس را تخریب کرده است و هکتارها عرصه ملی برای ساختوسازهای غیر قانونی به واسطه روابط سیاسی مورد دست اندازی واقع شده اند.
فرآیند تهیه زغال از چوبهای تازه باید سرو سامان پیدا کند
آتشسوزیهای سالانه که در فصلهای گرم، جنگلها ، بیشه و مرتع زاگرس را در کام خود میکشد و بیشتر در سطحی و تنه ای هستند و درختانی که توسط آفت و یا سوسکهای چوبخوار آسیب دیدهاند خیلی زود در معرض این آتش نابود میشوند. توجه به این موضوع بسیار ضروری است که هر بخشی از جنگل که دچار آتشسوزی شد، معنایش این نیست که دیگر همه چیز از بین رفته و مردم میتوانند از چوبهای سوخته بدون هیچ محدودیتی زغال تهیه کنند.
جنگلی که آتش گرفته است باید تا مدتی تحت مراقبت باشد تا شاید بخشهایی از آن مجددا احیا شود. مشکلات معیشتی در این منطقه بعضی از مردم محلی را سالهاست به سمت تهیه زغال سوق میدهد، مسئلهای که ادارات و سازمانهای متولی باید برای سامان دادن آن فکری اساسی کنند نه فقط جریمه و اخطار. بر خلاف تصور خیلیها این زغالها صرفا از چوبهای خشک تهیه نمیشوند بلکه زغال مرغوب از شاخه های جوان تهیه می شود. شاخه هایی که یک یا دوهفته قبل از قرار گیری در کوره ی زغال از درخت بریده می شوند. به این ترتیب جوانترین شاخههای بلوط سوخت تهیه زغالی میشود که فروشش در بعضی از موارد چرخ زندگی مردم محروم منطقه را می چرخاند. این حقیقت زاگرس است و مدیران باید با واقع بینی و برنامه ضمن تغییر تدریجی این نوع ارتزاق، میان سودجویان و نیازمندان واقعی تفاوت قایل شوند.