به نظر میرسد طرفداران دنیای خودرو در سالهای اخیر با یکچیز موافق هستند: طراحیهای بامو افول کرده است. ما نمیتوانیم آخرین باری را که یک خودروساز به خاطر طراحی محصولات خود تحت شدیدترین انتقادات قرار گرفت به یاد آوریم؛ و خوشبختانه باید اذعان کرد یکی از متمرکزترین انتقادات به ابعاد و شکل جلوپنجره محصولات بامو شکل گرفته است.
اما از آنجایی که طی روزهای اخیر نسل جدید مرسدس بنز C کلاس معرفی شده سؤالات زیادی هم درباره این خودروساز آلمانی به وجود آمده است. آیا طراحی مشابه محصولات مرسدس بنز خوب است یا بد؟ به نظر ما این طراحی نقاط منفی خودش را دارد.
اشتباه نکنید! ما میدانیم که یک برند باید هویت خاص خودش را داشته باشد. وقتی این کار به خوبی صورت گیرد میتوان ارتباط افراد با خودروها را درک کرد.
مرسدس بنز استاد این روش است. برای مثال طراحی محصولات چند نسل قبل مرسدس را در نظر بگیرید. ستونهای این برند یعنی C، E و S کلاس طراحیای داشتند که فوراً مرسدس بودن خود را نشان میداند اما حتی افراد عادی نیز میتوانستند تنها با برخی عناصر کلیدی این خودروها را از یکدیگر تشخیص دهند.
C کلاس کد W203 خودرویی با ابعاد کوچکتر بود و استایل آن تلاش نداشت ابعاد فیزیکی کوچکتر این خودرو را جبران کند. این خودرو نقش یک بچه بنز را بازی میکرد و تلاشی هم نداشت چیز دیگری باشد. E کلاس کد W211 فرم ظریفتری داشت. صندوقعقب گیراتر طراحی شده و کاپوت طولانیتر بود و فرم کلی خودرو نیز مربعیتر شکل گرفته بود. در بالاترین نقطه نیز S کلاس کد W220 قرار داشت که شکل نرم و روانی به خود گرفته و کاملاً شکیل و سطح بالا بود. با تمامی این تفاسیر، به محض دیدن هر خودرو در جاده میتوانستید نوع آن را تشخیص دهید.
اما محصولات امروزی مرسدس تفاوت و تمایز کمی نسبت به یکدیگر دارند. C کلاس شباهتهای زیادی به دیگر اعضای خانواده یعنی A کلاس، E کلاس و حتی S کلاس دارد. اگرچه طراحان مرسدس بنز به وجود تمایزهای زیادی بین این خودروها اشاره خواهند کرد اما مشکل همین است: آنها باید به تفاوتها اشاره کنند.
اجازه دهید شفافتر بگوییم: موضوع فقط به ابعاد خودروها مربوط نمیشود چون دیدن یک خودرو از نزدیک تجربه بسیار متفاوتی است؛ و بله ما نیز همانند اکثر افراد فعلاً نسل جدید C کلاس را از نزدیک ندیدهایم اما در دنیایی که قضاوتهای اولیه از طریق تصاویر صورت میگیرد تولید محصولاتی با ظاهر متمایز و زیبا اهمیت فراوانی دارد.
شاید هم زاویه دید ما اشتباه است. شاید افرادی که نمیتوانند S کلاس بخرند از شباهت C کلاس به این سدان پرچمدار خرسند هستند؛ اما قطعاً با ورود موج الکتریکی سازی و استفاده از پلتفرمها و قوای محرکه مشترک، اهمیت طراحی خودروها افزایش خواهد یافت.
نظر شما دراینباره چیست؟