آلودگی پلاستیک امروزه بهعنوان یکی از چالشهای محیطزیستی بزرگ شناخته میشود؛ با گسترهای جهانی که سیستمهای حیاتی زمین نظیر اقلیم و تنوع گونهها را تحت تأثیر قرار میدهد. درنتیجه، در ماه مارس، برنامه محیط زیستسازمان ملل اعلام کرد که تا سال ۲۰۲۴ قصد توسعه عهدنامهای برای «پایاندادن به آلودگی پلاستیک» را دارد.
بااینحال، اگرچه این اعلامیه اهداف کلی کاهش آلودگی پلاستیک را بیان میکند، اما به هیچ اقدام سیاسی خاصی اشاره نکرده است. یک عهدنامه کارآمد و بلندپروازانه پتانسیل تسهیل انتقال به یک اقتصاد پلاستیک چرخشی و آغاز کاهش نرخ آلودگی پلاستیک را دارد. اما برای رسیدن به این هدف، حیاتی است که این عهدنامه تبدیل به تزی برای بازیافت به هزینه فراهمآوردن بنیادی قانونی برای کاهش مصرف پلاستیک نشود.
برای سالها، انتقال به اقتصاد پلاستیک چرخشی نیازمند ترکیبی از تلاشها بود که اغلب در این شعار خلاصه میشوند: «کاهش، استفاده مجدد، بازیافت.» این اصول بر پایه سه سطح بالای سلسلهمراتب پسماند هستند که در آن کاهش بهتر از استفاده مجدد و بهنوبهخود، از بازیافت مطلوبتر است.
اما در عمل، توجهات عمدتاً روی بازیافت متمرکز شدهاند؛ به علت این فرض که پیشرفتهای بزرگ در نرخ بازیافت برای انتقال چرخشی حیاتی هستند.
تنظیم تمرکز
یک سند منتشرشده از سوی کمیسیون اروپا در سال ۲۰۱۸ که نشان میداد انتقال اقتصاد پلاستیک باید چگونه باشد، مثال خوبی برای این گرایش است. واژه «بازیافت» و مشتقات آن ۱۴۴ بار در این سند تکرار میشود، درحالیکه واژگان «استفاده مجدد» و «کاهش» تنها ۱۲ و ۱۸ بار بهکار رفتهاند (و بیشتر کاربردهای واژه اخیر به کاهش زبالههای محیطزیستی اشاره دارد، نه مصرف پلاستیک).
از نه هدف تعیینشده بهعنوان «چشمانداز» اتحادیه اروپا برای یک اقتصاد پلاستیک جدید، هفت تا از آنها انحصاراً به بازیافت مربوط میشوند.
تمرکز روی بازیافت دو پیامد دارد. اول، احتمالاً باعث میشود کشورهای عضو اقداماتی را برای افزایش بازیافت اجرا کنند - و درنتیجه بهطور فعال در هیچ هدف کاهشی شرکت نکنند. دوم، این تمرکز میتواند کشورها را از تعیین اهداف کاهش بازدارد؛ زیرا این اهداف برآوردهشدن تقاضای بازیافت را سخت میکنند؛ بهعلت همپوشانی بین پلاستیکی که میتواند بهسادگی برای بازیافت جمعآوری شود و پلاستیکی که میتواند کم شود.
این ایده که بازیافت راهحل بهینه است، براساس این تفکر شناخته شده که ما میتوانیم به یک سیستم چرخه بسته تقریباً بینقص دست یابیم و اگر مواد در زنجیره ارزش چرخشی نگه داشته شوند، میتوانیم بینهایت از آنها استفاده کنیم. اما این متأسفانه فاصله زیادی با حقیقت دارد. طبق سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، تنها ۱۵ درصد پسماندهای پلاستیک برای بازیافت جمعآوری میشوند و از بین آن، ۴۰ درصد پسماندها بهعلت کیفیت پایین از فرایند بازیافت خارج میگردند. درنتیجه، نرخ بازیافت پلاستیک تنها ۹ درصد است.
بهعلاوه، بیشتر پلاستیکهایی که برای بازیافت فرستاده میشوند، مخصوصاً پلاستیکهای جمعشده از خانهها، بدیافت (downcycle) میشوند - یعنی به محصولی با کیفیتی پایینتر از محصول اولیه تبدیل میشوند - بهعلت طبیعت ناهمگون پلاستیک.
برای اجتناب از هرگونه افت کیفیت در فرایند بازیافت، تکههای پسماند باید یکنواخت نگه داشته شوند و تکهها تنها از پلیمرهای تک تشکیل شده باشند، بدون افزودنیهایی مانند رنگ. تکنولوژیهای جدیدتر و بهتر بازیافت این مانع را رفع خواهند کرد، اما انتظار دستیابی به یک سیستم تقریباً بینقص در آیندهای نزدیک واقعبینانه نیست.
اجتناب از وابستگی
سرمایهگذاریهای انبوه در زیرساخت بازیافت میتواند به یک وضعیت «گیرافتادگی» منجر شود که در آن بخشی را درون زیرساخت خواهیم ساخت که ما را به بازیافت اکثر پلاستیکها وابسته میکند - حتی اگر این راهحل بهینه نباشد.
سناریویی مشابه در بعضی از کشورها منجر به سرمایهگذاریهای بزرگ در کارگاههای زبالهسوزی شده است که سوزاندن پیوسته پسماند را برای تولید انرژی تسهیل میکنند. در دانمارک، جایی که سرمایهگذاری زیادی در این کارگاهها انجام شده است، حالا به واردات پسماند رو آوردهاند تا تضمین شود که این زبالهسوزها به اهداف تولید انرژی خود میرسند.
پس ضروری است که عهدنامهٔ پلاستیک سازمان ملل تنها بهدنبال افزایش نرخ بازیافت نباشد و کاهش مصرف پلاستیک و دیگر منابعی را که پلاستیک ما را قادر به مصرف آنها میسازد نیز در نظر بگیرد.
باید اشاره کرد که به عهدنامهای برای توسعه سیستمهای کنترل پسماند در برخی جاهای دنیا که مدیریت پسماند ضعیف دارند نیز نیاز داریم؛ اما این بهنوبهخود یک راهحل بلندمدت نیست. راهحل پایاندادن به آلودگی پلاستیک - هدف عهدنامه - در ایجاد انگیزه برای انتقالی بر پایه کاهش مصرف پلاستیکهای غیرضروری و ساخت محصولاتی با طول عمر حداکثر است.
سیاستمداران در مرکز این انتقال خواهند بود و میتوان در تجربههای پیشین و فرایندهای فعلی الهاماتی را یافت.
برای مثال، ایرلند یکی از اولین کشورهایی در اروپا بود که روی کیسههای پلاستیکی مالیات گذاشت. این سیاست باعث ۹۰ درصد کاهش در مصرف و جمعآوری بودجه ۹ میلیون دلاری (دلار آمریکا) برای یک صندوق عمومی سبز شد.
همزمان، روند سیاسی اتحادیه اروپا انتقال تدریجی بهسمت ترویج طراحی بهتر و محصولات ماندگارتر است. برای مثال، دستورالعمل جدید اکودیزاین (Ecodesign Directive) اتحادیه اروپا اقداماتی خاص را مشخص خواهد کرد که میتوانند الهامبخش این باشند که سیاستها چگونه میتوانند تولید پایدار را ترویج کنند.
این تلاشها قدمهایی مهم در انتقال به یک اقتصاد پلاستیک چرخشی هستند و باید راهنمای نویسندگان عهدنامه پلاستیک سازمان ملل در تلاشهای خود باشند.
در پایان، این عهدنامه تنها درصورتی تبدیل به یک عنصر کلیدی در انتقال چرخشی اقتصاد پلاستیک خواهد شد که سیاستمداران را راهنمایی کند اقداماتی بلندمدتتر را بهکار گیرند که تولید محصولات بادوامتر را برای تولیدکنندگان باارزش کند. این کلید آینده پلاستیک پایدار است.