خودروهایی مثل مرسدس بنز EQS و لوسید ایر آمدهاند تا هشت سیلندرها را با خود ببرند. به خاطر این دو سدان الکتریکی، همهٔ سدانهای لوکس با بدنههای بزرگ، پیشرانههای بزرگ و عطش بالا برای سوخت باید از سال ۲۰۲۲ احساس خطر کنند. البته بدنههای بزرگ همچنان باقیماندهاند اما غول بنزینخوار زیر کاپوت حالا جای خود را به موتورهای الکتریکی و باطریهای بزرگ دادهاند. لوسید ایر گرند تورینگ و مرسدس بنز EQS580 سرعت، ابهت و تجهیزات زیادی دارند اما آیا از همان جذابیت و شکوه همتایان بنزینی خود هم برخوردار هستند؟ در ادامه خواهیم فهمید.
گزافه نیست اگر بگوییم سرعت پیشرفت تکنولوژی از سال ۲۰۱۶ تا اواخر ۲۰۲۱ بهراحتی از پیشرفتهای بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ بیشتر بوده است. حرف از سال ۲۰۱۶ شد. این سال برای هردو شرکت سال مبارکی بود زیرا در اکتبر آن سال شرکت آتیوا به لوسید موتورز تغییر نام داد و بهسرعت احداث کارخانهٔ ۷۰۰ میلیون دلاری خود در آریزونا را آغاز کرد. در یک قارهٔ دیگر نیز مرسدس بنز در نمایشگاه پاریس ۲۰۱۶ کراساوور کانسپت Generation EQ را رونمایی کرد. این یک طرح مطالعاتی الکتریکی بود که بهزودی به مدل تولیدی EQC تبدیل شد و زیر برند EQ مرسدس را ایجاد کرد.
این داستان ما را به EQS میرساند. طبق سیستم نامگذاری که طی حدود نیم قرن شکل گرفته است، تشخیص جایگاه EQS در سبد محصولات مرسدس دشوار نیست. اگر در این نام به حرف سوم از چپ دقت کنید متوجه میشوید که این خودرو معادل الکتریکی S کلاس محسوب میشود. ازآنجاییکه S کلاس در طول تاریخ طولانی خود به یک معیار در کل صنعت خودروسازی دنیا تبدیل شده و اعتبار فراوانی برای خود کسب کرده است، انتظارات از معادل الکتریکی آنهم بسیار بالا است.
اما در مورد لوسید ایر که خودروی سال ۲۰۲۲ موتورترند شد هرگز نمیتوان چنین چیز گفت زیرا تا قبل از اولین تجربهای که با این خودرو در رقابت خودروی سال داشتیم، بهجز آنچه در نمایشگاههای خودرو دیده بودیم چیز دیگری در مورد آن نمیدانستیم. به همین دلیل، خیلی از ما نمیدانستیم از یک استارتآپ الکتریکی که مهندس ارشد سابق تسلا مدیر اجرایی آن است چه انتظاری باید داشته باشیم؛ اما لوسید با ارائهٔ تکنولوژی باورنکردنی در زمینهٔ قوای محرکه الکتریکی که هنوز از خودروسازان بزرگ و حتی تسلا ندیدهایم، همه را غافلگیر کرد؛ بنابراین، این نبرد رودررو را تقابل بین جهان قدیم و جهان جدید در نظر بگیرید.
بیایید رقابت را با بررسی طراحی مرسدس آغاز کنیم. EQS نشان میدهد کسانی که کنترل دپارتمان طراحی مرسدس را در دست دارند، به طرز ماهرانهای ما را به سمت حملونقل خودکار و بدون راننده سوق میدهند. تسلا مدل S که زمانی نماد خودروهای آینده بود را فراموش کنید زیرا از نظر ظاهری، EQS نزدیکترین چیز به یک خودروی بدون راننده است. با آن طراحی تهاجمی که به نظر میرسد از نهنگ بلوگا الهام گرفته و جلوپنجرهای چراغدار، وقتی داخل EQS میروید از دیدن غربیلک فرمان و میدونیها متعجب میشوید.
ما هنوز خیلی قبول نداریم که امروزه تجمل به معنای صفحهنمایش است و به همین دلیل کابین مملو از نمایشگر EQS کمی شوکه کننده بود. درهرحال، این اولین ارائهٔ هایپراسکرین مرسدس بنز محسوب میشود. این نامگذاری جالب به یک پانل شیشهای اشاره دارد که تمام داشبورد را پوشش داده که دو نمایشگر ۱۲.۳ اینچی را در خود جای داده است. یکی از این نمایشگرها بهعنوان صفحه آمپر جلوی راننده قرار گرفته و دیگری برای سرنشین جلو در نظر گرفته شده است. بین این دو هم یک نمایشگر ۱۷.۷ اینچی لمسی مرکزی بر بخش اصلی داشبورد سلطه دارد که کنترل کاملی برای سیستم اطلاعاتی-سرگرمی، سیستم تهویه و تنظیمات صندلیهای جلو را ارائه میکند.
دیگر قسمتهای کابین EQS نسبتاً ساده و آشنا هستند. فضای پا مثل لیموزینها زیاد است اما به خاطر جانمایی باطریها و تناسبات کلی عجیب خودرو، سرنشینان عقب با ارتفاع زیاد کف خودرو مواجه هستند که زاویهٔ زانوها را زیاد میکند و این ممکن است برای برخی خوشایند نباشد. بااینحال، همهٔ صندلیهای جلو و عقب بسیار راحت هستند و حسی شبیه به سالن را ایجاد میکنند.
در داخل EQS، تناسب، دقت مونتاژ و کیفیت همان چیزی است که از مرسدس انتظار میرود و هرچند متریال هم خوب هستند اما عالی نیستند. مثلاً در جاهایی که باید فلزی باشند از پلاستیک استفاده شده و این چیزی است که در S کلاس دیده نمیشود. دلیل این کار چه کاهش وزن باشد و چه جبران هزینههای بالای توسعهٔ این پلتفرم جدید، باعث شده EQS نسبت به همتای بنزینی خودرو بسیار ارزانتر احساس شود. به این موضوع دید ضعیف، ارتفاع بالای پایهٔ شیشهٔ جلو، نورپردازیهای فراوان و نمایشگر بسیار بزرگ سیستم اطلاعاتی-سرگرمی را هم که اضافه کنیم، EQS به یکی از بیظرافتترین مرسدس بنزهای سالهای اخیر تبدیل میشود.
بنابراین، اگر قرار است این S کلاس خودروهای الکتریکی باشد باید آنرا یک اشتباه بزرگ دانست. EQS فاقد حس استحکام و کیفیتی است که S580 دارد و در آن چیزهایی مثل اسباببازی و ارزانقیمت دیده میشود. البته کسانی که از کابینهای پُر از LED و نمایشگرهای بزرگ مرسدس لذت میبرند، در داخل EQS بسیار خشنود میشوند و بنابراین بدیهی است که واکنشها به کابین EQS سلیقهای باشد.
در لوسید ایر اما همهچیز متفاوت است و هرچند شاید نتواند در کنکور طراحی پیروز شود اما بهطور همزمان خودرو را هم ساده و هم پیچیده نشان میدهد. سردبیر موتورترند در اولین رانندگی خود با ایر آنرا یک سیتروئن DS بازطراحی شده برای فیلم بلید رانر توصیف کرد. طراحی این ماشین بدون زرقوبرق و شلوغکاری، ظریف و چشمنواز است و تجسم کاملی از آینده را ارائه میکند. استفاده از این مقدار شیشه در ساختار ایر واقعاً خیرهکننده است، طرح سقف آن بسیار جذاب است و کل پکیج خودرو آنقدر هنری است که پارک کردن آن در هرجایی غیر از مقابل موزهٔ هنر نامناسب به نظر میرسد.
حال پای به داخل ایر میگذاریم. بله در اینجا هم نمایشگرهای زیادی وجود دارد اما بجای آن هایپر بیلبورد EQS، یک نمایشگر ساده مقابل راننده قرار گرفته است. نمایشگر سیستم اطلاعاتی-سرگرمی هم در بالای داشبورد به صفحه آمپر چسبیده است و یک نمایشگر بزرگ هم روی کنسول میانی برای کنترل ویژگیهایی مثل سیستم تهویه، تنظیمات صندلیها و… تعبیه شده است. برخلاف EQS، در اینجا چند دکمهٔ فیزیکی هم دیده میشود.
سقف شیشهای ایر در داخل بیشتر از بیرون جذاب به نظر میرسد. این سقف بدون هیچ ستون افقی، از شیشهٔ جلو آغاز شده و در انتها به یک ساختار T شکل میرسد. به همین دلیل، کابین ایر در مقایسه با اتاق محصور و VIP مرسدس بسیار دلبازتر احساس میشود. علاوه بر این، در اینجا فضای زیادی برای شانه و پا وجود دارد، دید روبه بیرون عالی است و تناسب و توجه به جزئیات هم حتی در مقایسه با خودروهای همقیمت بسیار خوب به نظر میرسد. جزئیات کوچکی مثل نوشتهٔ کرومی LUCID در میانهٔ غربیلک فرمان، تریمهای فلزی مات و چرم ظریف در قسمتهایی که انتظار نمیرود نیز به جذابیت کابین این سدان آمریکایی افزودهاند.
تفاوت بین دو خودرو در بخش پرفورمنس و قوای محرکه هم ادامه دارد زیرا هرکدام هدف خاص خود را دنبال میکنند. EQS580 به دو موتور مجهز است که یکی در جلو و دیگری در عقب نصب شده و مجموعاً ۵۱۶ اسب بخار قدرت و ۸۵۵ نیوتن متر گشتاور تولید میکنند. این موتورها توسط یک پکیج باطری ۱۰۷.۸ کیلووات ساعتی تغذیه میشوند که وزن خودرو را به بیش از ۲.۶ تن رساندهاند اما EQS580 بهاندازهٔ کافی قدرت دارد تا ظرف ۳.۷ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت برسد و ۴۰۰ متر را در ۱۲.۲ ثانیه طی کند. بله البته این یک تسلا مدل S پلاد نیست اما چه کسی به چنین شتاب خیرهکنندهای در یک سدان لوکس خانوادگی نیاز دارد؟ سرعت و شتاب EQS از نیاز خیلی از خریداران هم بیشتر است.
اگر مرسدس را یک قطار گلولهای پرسرعت بدانیم، لوسید کنکورد است. این خودرو در نمونهٔ مورد آزمایش ما یعنی گرند تورینگ مثل بنز دو موتور دارد اما این موتورها در اینجا ۸۰۰ اسب بخار قدرت و ۱۲۰۰ نیوتن متر گشتاور تولید میکنند و انرژی خود را از باطریهای ۱۱۳ کیلووات ساعتی میگیرند؛ بنابراین طبیعی است که ایر ظرف ۳ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت برسد و ۴۰۰ متر را در ۱۰.۸ ثانیه طی کند؛ اما بازهم میگوییم که این سدانهای لوکس بزرگ خودروهای اسپرتی نیستند و بنابراین هر شتابی که سریعتر از ۵ ثانیه داشته باشند عملاً کاربردی نخواهد داشت.
موضوع مهم در این خودروها اما برد است. محتاطترین رانندگان EQS580 با هر بار شارژ کامل میتوانند تا ۵۵۰ کیلومتر را طی کنند اما این رقم در مقایسه با رکورد ۸۳۰ کیلومتری ایر گرند تورینگ که توسط EPA هم تأیید شده ناچیز به نظر میرسد. برای داشتن این برد چشمگیر هم نیازی به پرداخت هزینهٔ اضافی برای سفارش باطریهای بزرگتر نیست زیرا همهٔ نسخههای گرند تورینگ بهصورت استاندارد با این باطریهای ۱۱۳ کیلووات ساعتی عرضه میشوند و حتی با بزرگترین رینگها، برد آن در کمترین حالت ۶۵۰ کیلومتر خواهد بود.
هرچند قرار نیست هیچکدام از این دو خودرو اسپرت باشند اما هردو در پسزمینهٔ خود کمی حس اسپرتی دارند که فراتر از وزن بسیار بالای آنها است. دراینبین، مرسدس حال و هوای اسپرت کمتری دارد اما فرمان بسیار سریع و فرمان گیری چرخهای عقب موجب میشود این بنز بزرگ راحتتر از چیزی که انتظار میرود تغییر جهت دهد. چسبندگی لاستیکهای چهارفصل استاندارد EQS هم خوب است و آرامش بدنه و کیفیت سواری روی هر مسیری فوقالعاده است. البته سواری خودرو به نرمی بنتلی یا رولزرویس نیست اما اگر چشمبسته در صندلیهای عقب مجلل آن مینشستیم، قطعاً فکر میکردیم سوار بر نسل بعدی مایباخ شدهایم.
هنگام آزمایش EQS تمام تلاش خود را کردیم تا باطریهای آنرا در سریعترین زمان ممکن خالی کنیم که این به معنای تخته کردن گاز با شدت تمام است. همانطور که گفته شد، شتاب خودرو برای هدف موردنظر آن عالی است اما ابعادی شبیه به اتوبوس مدرسه تا حد زیادی احساس سرعت را کاهش میدهند. EQS مثل اکثر خودروهای الکتریکی از سیستم بازیابی انرژی ترمزها بهره میبرد که دو سطح مختلف دارد و در حالت معمولی، میزان درگیری آن در زمان برداشتن پا از روی میدونی گاز کمتر است. این خودرو از قابلیت رانندگی با یک میدونی هم برخوردار است که هرچند شاید احساس عجیبی داشته باشد اما کاربردی است تا جایی که در هنگام آزمایش EQS در پیست ترمزهای مکانیکی تقریباً دستنخورده باقی ماندند.
برخلاف شخصیت آرام EQS، لوسید ایر گرند تورینگ کمی بیشتر شبیه سدانهای اسپرت احساس میشود. البته لاستیکهای باریک و وزن ۲.۴ تنی به این معنا است که این نمیتواند هرگز مثل یک بامو M5 باشد اما تصور فوقالعادهای از یک M550i الکتریکی را به همراه دارد. مثل مرسدس که حالات رانندگی اقتصادی، اسپرت، راحت و شخصی دارد، لوسید هم از حالات مختلفی برخوردار است که نامهای اسموث، سوئیفت و اسپرینت برای آنها انتخاب شده است. هرکدام از این حالتها سطح متفاوتی از پرفورمنس را ارائه میکنند و اسپرینت کل ۸۰۰ اسب بخار را در اختیار راننده قرار میدهد.
همانطور که اعداد نشان میدهند، سرعت لوسید در حالت اسپرینت کاملاً شبیه سوپراسپرتها است که با سواری فوقالعاده و ماساژور عالی صندلیهای آن کاملاً در تضاد است. البته از برخی جهات میتوان از این خودرو حس بنتلی فلاینگ اسپار اسپید الکتریکی را گرفت. در آزمایش چند کیلومتری که رانندگی آرامی با ایر داشتیم تحت تأثیر سیستم تعلیق بادی تطبیقی آن قرار گرفتیم که دستاندازها، سرعتگیرها و چالهها را بهخوبی و نرمی جذب میکند اما سیستم احیای انرژی ترمزهای لوسید که مثل مرسدس دو سطح دارد، حتی زمانی که در حالت کمترین درگیری قرار داده میشود هم کمی بیشازحد تهاجمی عمل میکند.
پیروز کیست؟
این رقابت اولازهمه نشان میدهد که آیندهٔ الکتریکی از چیزی که فکر میکنیم نزدیکتر است اما از این که بگذریم، بین لوسید ایر و مرسدس EQS تفاوتهای بیشتری نسبت به S کلاس و بامو سری ۷ وجود دارد و این تفاوتها آنقدری هستند که بهراحتی بتوان خودروی برنده را انتخاب کرد.
رتبهٔ دوم به مرسدس EQS580 میرسد. این خودرو بهعنوان یک اتاق خصوصی چرخدار عالی است اما در دیگر قسمتها خصوصاً ارزش در برابر قیمت، تجهیزات، ظاهر بیرونی و متریال کاستیهایی دارد. S کلاس خودروهای الکتریکی نباید اینطور باشد. این خودرو صرفنظر از اندازه، از دیگر جهات بیشتر شبیه نسخهٔ الکتریکی CLS یا حتی E کلاس احساس میشود.
این موضوع باعث میشود لوسید ایر گرند تورینگ پیروز این رقابت باشد. این خودرو مملو از تکنولوژیهای پیشرفته است، توجهی عالی به جزئیات دارد و از ظرافت و زیبایی فوقالعادهای برخوردار است. این یکی از بزرگترین تهدیدها برای خودروسازان قدیمی و همینطور تسلا محسوب میشود. ما از دیدن اینکه لوسید ایر چگونه بازی را تغییر میدهد هیجان داریم و بیشتر از آن منتظر دیدن محصول دوم این شرکت نوپا هستیم.
مقام دوم: مرسدس بنز EQS580
نقاط مثبت: فوقالعاده راحت، تناسب و دقت ساخت عالی، اگر عاشق نمایشگر هستید این ماشین برای شما است
نقاط منفی: ظاهری که برای همه مناسب نیست، زاویهٔ زانوی سرنشینان عقب زیاد است، نمیتواند S کلاس خودروهای الکتریکی باشد
مقام اول: لوسید ایر گرند تورینگ
نقاط مثبت: گام بعدی انقلاب در تکامل صنعت خودرو، طراحی جذاب و بدون شلوغکاری، برد باورنکردنی
نقاط منفی: کیفیت نامطمئن در نمونهٔ پیشتولید مورد آزمایش ما، برخی ویژگیهای بیهوده و خستهکننده مثل دستگیرهٔ درها
مقایسه مشخصات فنی
لوسید ایر | مرسدس EQS580 | |
قوای محرکه | دو موتوره | دو موتوره |
قدرت | ۸۰۰ اسب بخار | ۵۱۶ اسب بخار |
گشتاور | ۱۲۰۰ نیوتن متر | ۸۵۵ نیوتن متر |
گیربکس | تک سرعته | تک سرعته |
محور محرک | چهارچرخ | چهارچرخ |
نسبت وزن به قدرت | ۳.۰ اسب بخار/کیلو | ۵.۱ اسب بخار/کیلو |
رینگ و لاستیک | ۲۱ اینچی ۲۴۵ | ۲۱ اینچی ۲۶۵ |
فاصلهٔ محوری | ۲,۹۵۹ میلیمتر | ۳,۲۱۰ میلیمتر |
طول | ۴,۹۷۳ میلیمتر | ۵,۲۶۵ میلیمتر |
عرض | ۱,۹۳۵ میلیمتر | ۱,۹۲۵ میلیمتر |
ارتفاع | ۱,۴۱۲ میلیمتر | ۱,۵۱۴ میلیمتر |
دایرهٔ چرخش | ۱۱.۹ متر | ۱۰.۹ متر |
وزن خالص | ۲۳۸۸ کیلوگرم | ۲۶۴۰ کیلوگرم |
توزیع وزن | ۵۰ به ۵۰ جلو/عقب | ۵۰ به ۵۰ جلو/عقب |
حجم صندوق بار | ۶۲۵ + ۲۸۳ لیتر | ۶۲۳ لیتر |
ظرفیت سرنشین | ۵ نفر | ۵ نفر |
شتاب صفر تا ۹۶ | ۳.۰ ثانیه | ۳.۷ ثانیه |
مسافت ۴۰۰ متر | ۱۰.۸ ثانیه | ۱۲.۲ ثانیه |
توقف از ۹۶ | ۳۵.۰ متر | ۳۵.۰ متر |
شتاب جانبی | ۰.۹۱ جی | ۰.۸۸ جی |
تایم پیست Figure 8 | ۲۴.۶ ثانیه | ۲۵.۲ ثانیه |
ظرفیت باطری | ۱۱۲ کیلووات ساعت | ۱۰۸ کیلووات ساعت |
برد | ۸۳۰ کیلومتر | ۵۵۰ کیلومتر |
قیمت پایه | ۱۳۹,۰۰۰ دلار | ۱۱۹,۱۱۰ دلار |
قیمت تستشده | ۱۳۹,۰۰۰ دلار | ۱۲۵,۳۱۰ دلار |