خودروهای عضلانی یا ماسل کارز تنها با نام امریکا عجین شدهاند. خودروهایی با موتورهای V8 و بدنههای تنومند و صدای پرطنین پیشرانه و البته دیفرانسیل عقب.
هرچند اگر همینها را معیار تعیین ماسل کار بنامیم، بسیاری دیگر از خودروهای اروپایی را نیز میتوانیم با این مشخصات نام ببریم. با این وجود ما میخواهیم در اینجا یک سدان عضلانی آمریکایی را با یک سدان اسپرت و جذاب کرهای درگیر کنیم.
داج چارجر R/T اسکات پک یک حریف تازهکار به نام کیا استینگر GT را در برابر خود میبیند. این خودروها به دلایل کاملاً متفاوتی ساخته شدهاند و مشتریان و مخاطبان متفاوتی نیز دارند. با این وجود هردوی آنها دیفرانسیل عقب بوده، پیشرانهای قدرتمند داشته و صندلیهای عقب جاداری دارند و در نهایت قیمت تقریبی آنها ۴۰ هزار دلار است.
در حالی که کیا استینگر هدف اصلی خود را بام و سری ۳ قرار داده است اما این خودرو دقیقاً در کلاس خودروهای لوکس-اسپرت جمع و جور قرار نمیگیرد و یک هوا بزرگتر بوده و شخصیت آن هم کمتر لوکس است. با این حال استینگر یک خودروی عضلانی قلمداد نمیشود و از همه مهمتر اینکه پیشرانه V8 ندارد.
در نگاه اول موتور ۳.۳ لیتری V6 با توربوشارژر دوقلوی استینگر چندان قوی به نظر نمیرسد. این پیشرانه تنها ۳۶۵ اسب بخار نیرو و ۵۱۰ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. این مدل استینگر بهجای انتقال نیرو به چهار چرخ روی عملکرد بهتر و وزن پایینتر تمرکز کرده و با قیمت ۴۰۹۱۵ دلاری با وجود نداشتن برخی آپشن های گرانتر تریمهای بالاتر خود، رو به ویژگیهای مهمتری چون ترمزهای برمبو و دیفرانسیل با لغزش محدود آورده است.
در سوی دیگر، چارجر R/T اسکات پک همانند نامش پرسروصدا به نظر میرسد و هرچند همانند مدل ترسناک SRT هلکت نمیتواند عرض اندام کند، اما هنوز موتور V8 بادوام و قدرتمند ۶.۴ لیتری تنفس طبیعی آن توان کافی برای مبارزه و دود کردن تایرها دارد. چارجر با ۴۵۸ اسب بخار قدرت و ۶۴۴ نیوتنمتر گشتاور کاملاً برتر از استینگر است. برای انتقال نیرو از یک گیربکس ۸ سرعته خودکار استفاده شده است. این مدل هم با قیمت ۴۵۹۳۰ دلاری مجهز به دامپرهای تطبیقی، ترمزهای برمبو و چرخهای ۲۰ اینچی است. وزن چارجر اسکات پک ۲۱۵ کیلوگرم سنگینتر از استینگر بوده که تا حدودی مزیت قدرت و گشتاور بیشتر آن را خنثی میکند.
وقتی به دل جاده بزنیم تفاوتها بیشتر خود را نشان میدهد. جایی که چارجر بزرگ و بیرحم است، استینگر چابک و زیرک نشان میدهد. داج در جادههای پیچ و تاب دار و باریک به نظر دو برابر عریضتر به نظر میرسد در حالی که در واقعیت عرض آن تنها ۳.۵ سانتیمتر بیشتر است. این باعث میشود تا حدودی اشتیاق کمتری نسبت به تغییر جهت نسبت به استینگر داشته باشد. استینگر پاسخهای چرخشی سریعتر و تعادل بهتری دارد و حتی با وجود کمبود سیستم بامپرهای تطبیقی نسبت به داج، رانندگی با احساس تر و شیکتری دارد. البته این بدان معنا نیست که چارجر تعادل خوبی ندارد اما نیاز به رانندگی به روش خاص خود دارد که با توجه به وزن بیشتر آن گاهی اوقات هیجانانگیز و سرگرمکننده هم هست.
در پیست آزمایشی داج تنومند با شتاب جانبی ۰.۹۵ جی توانست کیا را با تحمل ۰.۹۲ جی شکست دهد و در تست ترمزگیری از سرعت ۱۱۳ کیلومتر بر ساعت تا سکون هم با خط ترمز ۴۵.۷ متری نسبت به کیا با خط ترمز ۴۸.۵ متری در رتبه بالاتری قرار گرفت. البته این نتیجه شگفتانگیز در حالی حاصل شد که هر دو خودرو به تایرهای تابستانی مجهز بودند. چارجر از تایرهای پیرلی P زیرو با عرض ۲۷۵ و استینگر به لاستیکهای میشلین پایلوت اسپرت ۴ با عرض ۲۲۵ در جلو و ۲۵۵ در عقب بهره میبردند.
چارجر با آرامش بیگانه است و هرجایی که لازم باشد غرش متمایز موتور V8 همی آن بلند میشود. چارجر بدون نیاز به تلاش زیاد در گشتاور سخاوتمندانه موتور خود غرق میشود. برای رسیدن به سرکت ۹۶ کیلومتر از حالت سکون در چارجر به ۳.۹ ثانیه زمان نیاز است در حالی که کیا برای این شتابگیری ۴.۴ ثانیه زمان میخواهد. برای طی ۴۰۰ متر هم نتیجه مشابهی به دست میآید و داج در ۱۲.۵ ثانیه و کیا در ۱۲.۹ ثانیه این مسیر را طی میکنند.
در عوض کیا استینگر به طور قابلملاحظهای ساکت و آرام است هرچند کاریزمای موتور V8 در آن دیده نمیشوند اما پاسخ آن به میدونی گاز طبیعیتر است و بدون لرزش، احساس سرزندگی به شما منتقل میشود. توربوهای دوقلو به سرعت میچرخند و سیستم انتقال نیروی هشت سرعته خودکار نیز بدون زحمت و با متانت و دقت نیرو را منتقل میکند.
جای تعجبی هم نیست که استینگر در مصرف سوخت بر چارجر تسلط دارد. مصرف سوخت کیا ۱۰.۲ لیتر و داج ۱۳.۸ لیتر در هر صد کیلومتر است.
همانند ظاهر چارجر، فضای داخلی آن هم جلب توجه کرده و قطعاً چشمگیر و کمنظیر است. خودروی آزمایش شده مجهز به روکش پارچهای و داشبوردی است که کمی از مد افتاده شده و در مقابل آن استینگر لوکستر و مدرنتر بوده و با روکش چرم قرمز، چشمنوازتر است.
کابین داج کلاسیکتر بوده و در قسمت عقب هم به لطف کوسنهای آن راحت هستند. استینگر در قسمت عقب جادارتر و بوده و احساس دلبازی بیشتری میکنید. البته نشیمن پایینتر قرار گرفته و برای بزرگسالان واقعاً راحت نیست. چارجر یک صندوق بزرگ با حجم ۱۷ فوت مکعبی دارد اما در مقابل حجم ۲۳ فوت مکعبی استینگر به راحتی بازنده میشود. هر دو خودرو از سیستمهای اطلاعات و سرگرمی با استفاده آسان سود میبرند. نمایشگر داج بزرگتر بوده و سرعت به لمس انگشتان پاسخمی دهد. نمایشگر استینگر کوچکتر بوده و از لحاظ بصری چندان چشمگیر نیست اما ساختار منویی آن ساده است. درتریم های بالاتر استینگر میتوانید نمایشگرهای بزرگتر نیز به همراه پشت آمپر دیجیتالی به دست آورید.
در نهایت احساس شما در برابر پرداخت ۵ هزار دلار بیشتر برای داج چگونه است؟ اگر دنبال یک خودروی عضلانی باشید به راحتی انتخاب شما مشخص است. چارجری که سرسخت بوده و عملکردی واضح و مورد انتظار دارد.
اما با چند هزار دلار کمتر کیا گزینه بهتری بین این دو است. با وجود عملکردی عقبتر از داج، کیا با ظاهری متمایز برای کسانی که سدانی اسپرت و کاملتر طلب میکنند پاسخ بهتریست.