آزار جنسی از جمله اصطلاحاتی است که میتوان تعاریف گوناگونی از آن ارائه داد. کمیسیون فرصتهای برابر شغلی آمریکا (EEOC) میگوید: «آزار جنسی به روابط ناخوشایند جنسی، تقاضای نامناسب برای رفع نیازهای جنسی یا هر رفتار فیزیکی یا کلامی با محتوای مسائل جنسی گفته میشود، بهنحوی که اطاعت از آن بهصورت نهان یا آشکار جزء شروط کار محسوب شود و بر موقعیت شغلی شخص یا عملکرد او و نیز ایجاد فضای کار دوستانه یا خصمانه اثرگذار باشد.»
دستورالعمل اتحادیهی اروپا مصوب ۲۰۰۲ آزار جنسی را رفتاری میداند که ماهیت جنسی دارد و با هدف خدشهدارکردن حیثیت دیگری و ایجاد فضایی رعبآور، خصمانه، تحقیرکننده و توهینآمیز صورت میگیرد یا به نتایج فوق منجر میشود. قانون مجازات فرانسه تعریفی مشابه ارائه داده و مادهی ۱۱۵۳-۱ قانون کار این کشور اجازه نمیدهد کارگران در معرض آزار جنسی اعم از گفتاری و رفتاری قرار گیرند یا از ایجاد موقعیتی ترس داشته باشند که از آنها به سود ثالث، منفعت جنسی برده شود. بهطور کلی میتوان آزار جنسی را یکی از مصادیق خشونت علیه زنان دانست که طیف گستردهای از رفتار و حتی گفتار را دربرمیگیرد. در یک سر این طیف، تجاوز بهعنف (بهزور) بهعنوان خشنترین رفتار قرار دارد و در سر دیگر ایجاد محیطی ناخوشایند برای زنان قرار گرفته است. حتی ممکن است افراد در زندگی شخصی خود نیز گرفتار این موضوع شوند؛ بهعبارت دیگر آزار جنسی مختص روابط غیرزناشویی نیست و حتی در رابطهی میان همسران نیز ممکن است روی دهد.
نظام حقوقی ما نیز چنین مسئلهای را تا حدی پذیرفته و آزار جنسی را صرفا منحصر به رابطهی فیزیکی و جنسی ندانسته است. همانگونه که قانون ما درخصوص زنای بهعنف صحبت کرده و مجازاتهایی برای آن پیشبینی کرده است، در سطحی پایینتر دربارهی برقراری روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا، از قبیل تقبیل (بوسه) یا مضاجعه (درآغوشگرفتن) و در پایینترین سطح درخصوص «تعرض یا مزاحمت برای زنان یا توهین به آنان» صحبت کرده و ضمن جرمانگاریکردن آنها، مجازاتهایی هم برایشان در نظر گرفته است. مجازات تجاوز بهعنف در قانون فعلی اعدام است؛ همچنین هرگاه شخصی با دختر نابالغ با فریب یا تهدید یا ترساندن، مبادرت به برقراری رابطهی جنسی کند، به همین مجازات محکوم میشود.
برای روابطی که در حد زنا نیست، قانونگذار مجازات شلاق تا ۹۹ ضربه و درخصوص تعرض و ایجاد مزاحمت برای زنان و اطفال، حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربهی شلاق را پیشبینی کرده است.
انواع آزار جنسی
آزار جنسی دارای انواع گوناگونی است که در ادامه بدانها پرداخته میشود:
۱. آزار جنسی همراه با رضایت واقعی
یکی از انواع آزار جنسی زمانی است که شخص بیآنکه رابطهاش در قالب عقد ازدواج جا بگیرد، با رضایت واقعی و بهدور از هرگونه اجبار یا اکراه مبادرت به برقراری رابطهی جنسی میکند. این نوع برقراری رابطه را نمیتوان مشمول مجازات کیفری دانست؛ ولی گاهی اوقات پیش میآید که از رهگذر این رابطه آسیب یا زیانی از جمله بارداری ناخواسته، بعضی از بيماریها يا حتی زيانهای حيثيتی به یکی از طرفین وارد میشود که این آسیب و زیان، جبرانپذیر است. درواقع رضايت طرفين به برقراری رابطهی جنسی لزوما بهمعناي رضايت آنها به ايراد خسارت و زيان نيست؛ به همین دلیل هرگاه خسارتی اعم از مادی یا معنوی به شخصی که مبادرت به برقراری رابطه کرده است وارد شود، این خسارت جبرانپذیر است.
۲. آزار جنسی بدون رضایت
نمونهی اَجِلای آزار جنسی، آزار جنسی همراه با نارضایتی قربانی است که با عنوان تجاوز بهعنف خوانده میشود. این موضوع اصولا زمانی محقق میشود که از نظر بدنی، درد و رنجی بر شخص تحمیل شود؛ مثل آنکه دست و پای او بسته شود یا در حالت بیهوشی و اغما مجبور به انجام کاری شود.
۳. آزار جنسی در حکم ناراضیبودن
در دو فرض با اینکه شخص ممکن است در ظاهر به برقراری رابطه رضایت داده باشد، ولی این رضایت صحیح نیست و از منظر قانونی در حکم ناراضیبودن فرض میشود. این دو فرض، «اکراه» و «فریب» هستند.
اکراه زمانی رخ میدهد که شخص برای دفاع از خود یا دیگری یا برای جلوگیری از ورود خسارتی بزرگتر، به رابطهی جنسی تن در میدهد؛ مانند اینکه زنی برای نجات جان فرزندان خود یا برای جلوگیری از تعرض به آنها، به برقراری رابطهی جنسی تن دهد. ممکن است این رابطه همانند تعریفی که از تجاوز جنسی ارائه میشود، همراه با زور و اجبار فیزیکی نباشد؛ ولی بهدلیل اکراه، از مصادیق آزار جنسی است.
ممکن است گاهی شخص از جانب طرف مقابل، فریب داده شده باشد و در نتیجهی این فریب، به برقراری رابطهی جنسی رضایت داده باشد. گاهی بزهدیده به رابطهی جنسی بهمعنای خاص، رضایت نداده است؛ بلکه به بعضی افعال کمتر از این رابطه، آن هم با اهدافی دیگر راضی شده است؛ برای نمونه، گاهی بیمار با هدف درمان، رضایت به انجام معاینات بدنی میدهد، غافل از آنکه پزشک دربارهی هدف معاینه، او را فریب داده است و در سایهی انجام معاینات پزشکی، دست به اعمالی میزند که مصداق آزار جنسی است.
انواع خسارات وارده و نحوهی جبران آنها
خسارات وارده از آزار جنسی، بهشیوههای گوناگونی جبرانپذیر است. رایجترین شیوه، دریافت خسارت مالی است. این خسارت اصولا در مقابل خسارتهای جسمی و بدنی است که بهصورت دیه پرداخت میشود؛ افزون بر این، هرگاه در اثر آزار جنسی بکارت شخص از بین برود، خسارتی تحتعنوان «ارشالبکاره» نیز طبق قانون ایران قابلپرداخت به زن است. در صورتی هم که زن باکره نبوده باشد، مبلغی معادل مهریهی متعارف زن به او پرداخت میشود که به آن مهرالمثل میگویند؛ یعنی مهریهای که عرفا برای آن زن، قابلپرداخت است.
علاوه بر زیان جسمی، گاه زیان حیثیتی به قربانیِ آزار جنسی یا حتی خانوادهی او وارد میشود که این زیان نیز به دو شیوه جبرانپذیر است: یا مقداری پول، جبرانکنندهی آن است یا انجام بعضی از امور همانند عذرخواهی رسمی و…. .
قربانی آزار جنسی باید چه اقداماتی انجام دهد؟
متاسفانه در کشور ما بهدلیل تبعات حیثیتی که متوجه قربانی آزار جنسی میشود، اغلب اوقات این افراد از شکایت و مراجعه به مقام قضایی خودداری میکنند؛ همچنین خشونتها و آزارهای کلامی یا پیشنهادهای نامتعارف برای برقراری رابطهی جنسی که فرد را دچار تألم و رنج فراوان میکند، چندان که بایدوشاید از طرف مراجع قضایی به رسمیت شناخته نشدهاند و مورد رسیدگی قرار نمیگیرند.
درهرحال شیوهی اثبات آزار جنسی با سایر جرایم تفاوت محسوسی ندارد و تمامی روشهایی که برای اثبات سایر جرایم استفاده میشود، برای این بزه نیز قابلبهرهبرداری است:
- در صورت وجود شاهد، احضار او به دادگاه از جمله مدارک مثبته بهحساب میآید؛
- مراجعهی شخص به پزشکی قانونی میتواند از جمله مدارک و اسناد باشد، چراکه این مرجع قادر به تشخیص و تفکیک آزار جنسی از سایر موارد است؛
- بعضی دیگر از موارد همانند ضبطکردن صدای شخصی که قصد آزار جنسی دارد، میتواند بهعنوان نشانهای به نفع قربانی در دادگاه بهکار رود، هرچند قدرت اثباتی آن به نسبت گزینههایی که پیشتر گفته شد، به مراتب کمتر است.
گفتنی است فرد زیاندیده دربارهی آزار جنسی به عنف یا اکراه یا اغفال، جز در مواقعی که قربانی کودک نابالغ است، باید تمایلنداشتن (اکراه) و فریبخوردن خود را نیز اثبات کند؛ بهعبارت دیگر، دربارهی اطفال نابالغ فرض قانونگذار بر این است که آزار جنسی از طریق اکراه و اغفال صورت پذیرفته است؛ ولی دربارهی سایرین، این قربانیان هستند که باید عنف (اجبار)، اکراه یا اغفال خود را ثابت کنند. اثبات این امور نیز از طریق اوضاع و احوالی که طی آن، رابطهی جنسی محقق شده است و نیز رابطهای که میان طرفین وجود دارد، تا حدی قابلاثبات است؛ برای نمونه، هرگاه علائم ضرب و جرح روی بدن قربانی مشهود باشد، میتواند نشانهای از عنفبودن رابطهی جنسی باشد. پزشکی قانونی میتواند این مورد را تشخیص دهد.
همچنین گاهی اوقات رابطهای که میان قربانی و مجرم وجود دارد (همانند پدر و فرزندی، استاد و شاگردی و…) میتواند مؤید وجود ترس در قربانی و درنتیجه تندادن او به برقراری رابطه باشد.
قربانی آزار جنسی میتواند در وهلهی نخست به دادسرا مراجعه کرده و شکایت خود را مطرح کند. دادسرا تحقیقات لازم را شخصا یا توسط نیروی انتظامی انجام داده و در صورت تأیید وقوع جرم، پرونده را با صدور کیفرخواست به دادگاه ارجاع میدهد. قاضی دادگاه نیز مجددا پرونده و مستندات آن را بررسی کرده و جلسات حضوری برگزار میکند و در نهایت حکم مقتضی را صادر میکند.
در نگارش این مقاله از منابع زیر استفاده شده است:
۱. مقالهی تجربهی انواع آزار جنسی زنان، حسین کردی و علیاصغر حسینی نوذری
۲. مقالهی آزار جنسی زنان در یک بررسی حقوقی، محمد اسحاقی.
۳. قواعد عمومی قراردادها، ج۱، دکتر امیرناصر کاتوزیان.