جنگ روایتهای مختلفی در بازیها دارد و ما هم از زوایای مختلفی آن را دیدهایم اما بدون شک یکی از متفاوتترین روایتها مربوط به بازی DeLight: The Journey Home است که ما را با داستان زندگی کاراکتر اصلی در یک شهر جنگزده همراه میکند. Sammy دختر نابینایی است که در کشمکشهای جنگ از خانوادهاش جدا افتاده و در اوج ناامیدی و غم سعی میکند که خانوادهی گمشدهاش را پیدا کند و دست از تلاش بر ندارد.
در این بازی شما در نقش کاراکتری هستید که نابینا است و این خود چالش بزرگی برای طراحان هم بوده است و در نهایت به این منجر شده که ما تصور ذهنی Sammy از اطرافش را ببینیم. این تصور ذهنی شامل دایرهی کوچکی از اطراف کاراکتر است که به شکل یک لکهی روشن در اطراف دیده میشود و باقی صفحه تاریک است. بخش تاریک صفحه کاملا به فضاسازی بازی کمک کرده است و جو ناامید و اندوهگین یک شهر جنگزده را منعکس میکند. توجه داشته باشید که بخشهایی از بازی واقعا احساس ناراحتی و غم را به شما منتقل میکند بنابراین اگر شرایط روحی خود را مناسب نمیبینید بهتر است فعلا به سراغ این بازی نروید.
بازی DeLight: The Journey Home کنترلهای سادهای دارد و بیشتر سعی شده تا تجربهی بازیکنان با تمرکز بر داستان و همراه شدن با روایت کاراکترها شکل بگیرد به همین ترتیب شما باید با انتخاب دیالوگها تصمیم بگیرید که داستان چه مسیری را در پیش بگیرد؛ علاوه بر این باید تا حد ممکن از موانع دوری کنید و در این راه سگی به اسم Deli هم به کمکتان میآید. نکتهی جالبی که در طی گیمپلی توجهم را جلب کرد این است که امواج صوتی و بوها به شکل تصویر درآمده و به نوعی تصور ذهنی کاراکتر نابینا را به ما منتقل میکند که از بقیهی حسهای پنجگانه کمک میگیرد تا راه خود را پیدا کند. سرعت حرکت کاراکتر زیاد نیست که با توجه به داستان قابل توجیه است اما در کل هم بازی چندان سریع پیش نمیرود و به کمی صبر و حوصله نیاز دارد.
نمیتوانیم به راحتی درباره طراحی بصری بازی نظر بدهیم چون از طرفی با یک طراحی فوقالعاده روبرو نیستیم اما از طرفی دیگر هم باید در نظر بگیریم که با توجه به داستان باید عامل سادگی در طراحی گنجانده شود تا فضای بازی با داستان جور دربیاید ام در کل، داستان متفاوت بازی، فضاسازی خوب و جلوههای صوتی مناسب باعث میشود با قاطعیت بگوییم که بازی ارزش امتحان کردن را دارد و یکی از جالبترین بازیهای ماجرایی است که میتوانیم تجربهاش کنیم.