رشد اخلاقی فرزندان یکی از دغدغههای اساسی هر والدی است. آموزش اینکه چهچیز خوب و چهچیز بد است همواره یکی از نگرانیهای مهم تمام والدین و تعلیمدهندگان کودکان است. کودکان چگونه خوب و بد اخلاقی را میآموزند؟ چه عواملی بیشترین نقش را در شکلگیری نگرش و قضاوت اخلاقی آنها دارند؟ اندیشمندان قرنها درباره این پرسشها از دیدگاههای مختلف بحث کردهاند. یکی از این اندیشمندان لارنس کلبرگ است، روانشناسی که یکی از نظریات مهم حوزه رشد اخلاقی را مطرح کرده است. در این مقاله ضمن تشریح مراحل رشد اخلاقی کلبرگ، کارکردهای این نظریه را نیز بررسی میکنیم. سپس نقدهای وارد به آن را مرور میکنیم و به سایر نظریات این حوزه نگاهی میاندازیم.
رشد اخلاقی به چه معناست؟
رشد اخلاقی فرایندی تدریجی است که انسانها طی آن میآموزند خوب و بد از نظر اخلاقی چیست و برای تشخیص خوب و بد از هم استدلال میکنند که به آن استدلال اخلاقی میگویند.
اینکه چگونه انسانها به درکی از خوب و بد اخلاقی میرسند، قرنها ذهن فلاسفه را به خود مشغول کرده است. در سدههای اخیر با ظهور و رشد علم روانشناسی، پژوهشگران این حوزه نیز به بررسی اخلاقیات پرداختند. این پژوهشگران میخواهند بدانند کدام عامل (والدین یا جامعه) نقش پررنگتری در رشد اخلاقی دارد و آیا همه کودکان به طریق مشابهی این فرایند را طی میکنند یا نه. این دست پرسشها در علم روانشناسی و در ارتباط با اخلاقیات مطرح میشوند.
لارنس کلبرگ و نظریه رشد اخلاقی
لارنس کلبرگ، روانشناس آمریکایی، یکی از معروفترین نظریات این حوزه را مطرح کرد. کار او متأثر از ژان پیاژه همکار مشهورش بود. البته کلبرگ برخلاف پیاژه بهجای تمرکز بر رشد شناختی، بر رشد اخلاقی متمرکز شد. لارنس پیشنهاد کرد که رشد اخلاقی مشابه رشد شناختی فرایندی ادامهدار است که تا پایان عمر طول میکشد.
کلبرگ چگونه نظریه خود را طراحی کرد؟
کلبرگ با طراحی تعدادی دوراهی اخلاقی و بررسی گروهی از انسانها، نظریه خود را شکل داد. او ضمن دستهبندی واکنشهای افراد به دوراهیها، از آنها میخواست دلایلشان برای انتخاب هر گزینه را بیان کنند. هدف او درک چگونگی تصمیمگیری افراد مختلف بود.
یکی از این دوراهیهای جالب مسئله «دزدیدن دارو» بود. در این داستان، همسر فردی بهنام هاینز سرطان دارد و تنها یک داروست که میتواند او را از مرگ نجات دهد، اما قیمت این دارو ۲هزار دلار است. هاینز فقط هزار دلار دارد. او با داروخانه مذاکره میکند که یا دارو را ارزانتر به او بفروشند یا هزینه را قسطبندی کنند، اما داروخانه حاضر به چنین کاری نیست. بنابراین هاینز تصمیم میگیرد شبانه به داروخانه دستبرد بزند و داروی شفابخش را بدزدد. کلبرگ میپرسد: «آیا او حق داشت چنین کند؟»
هدف کلبرگ از طرح چنین مسائلی نه دریافت پاسخ مثبت یا منفی، بلکه بررسی نحوه استدلال اخلاقی شرکتکنندگان بود. او بر اساس این پاسخهای تفصیلی، نظریه خود را طراحی کرد.
مراحل رشد اخلاقی کلبرگ
نظریه کلبرگ ۳ مرحله اصلی و ۶ سطح دارد. همانطور که پیاژه میگفت همه انسانها به مراحل آخر رشد شناختی نمیرسند، کلبرگ نیز عقیده داشت همه انسانها به مراحل بعدی رشد اخلاقی نمیرسند. در ادامه، هریک از این مراحل را بررسی میکنیم.
مرحله اول: اخلاق پیشعرفی
اخلاق پیشعرفی اولین مرحله در نظریه کلبرگ است. در این مرحله، کودکان بر اساس انتظارات والدین و پیامدهای احتمالی شکستن قوانین تصمیمگیری میکنند. این مرحله از بدو تولد تا ۹سالگی طول میکشد و شامل ۲ سطح است.
۱. اطاعت و مجازات (سطح ۱)
در این سطح آنچه تصمیمگیری اخلاقی کودکان را شکل میدهد، مسئله اطاعت از قانون برای پرهیز از مجازات است. کودکان اغلب بهخاطر ترس از مجازات از قوانین والدین یا دیگر بزرگسالان پیروی میکنند. آنها تصور میکنند این قوانین دائمی و تغییرناپذیرند. گرچه این سطح مختص سالهای اول کودکی است، بهنظر کلبرگ بزرگسالان نیز میتوانند این استدلال اخلاقی را به کار بگیرند.
۲. فردگرایی و مقابلهبهمثل (سطح ۲)
در این سطح، کودکان در کنار رشد شناختی، بهتدریج قضاوتهای شخصی خویش را وارد مسائل اخلاقی میکنند. آنها مسائل را بر اساس نیازهای شخصی تحلیل میکنند. مثلا در مسئله داروی هاینز، کودکان استدلال کردند که بهترین انتخاب آن تصمیمی بود که نیاز هاینز را برطرف میکرد. مقابلهبهمثل نیز در این سطح مطرح میشود، اما باز بهشرطی که تأمینکننده نیازهای شخصی باشد.
مرحله دوم: اخلاق عرفی
نوجوانان و جوانان در دومین مرحله از رشد اخلاقی کلبرگ، با رفتن به مدرسه و حضور در جامعه هنجارها و ارزشهای اخلاقی جامعه را میآموزند و آنها را درونی میکنند. این مرحله نیز ۲ سطح دارد.
۳. ایجاد روابط اجتماعی مناسب (سطح ۳)
این سطح که بیانگر مفهوم «پسر خوب/دختر خوب» است، بر ایجاد روابط مناسب بر اساس هنجارهای جامعه تأکید میکند. در این سطح، نوجوانان بیشتر دنبال جلبتوجه بزرگترها با پیروی از هنجارها و ارزشهای آنان هستند. به عبارت دیگر، خوب بهنظررسیدن است که به تصمیمهای اخلاقی جهت میدهد.
۴. حفظ نظم اجتماعی (سطح ۴)
در این سطح از رشد اخلاقی، فرد دنبال پیروی از قوانین جامعه است. افراد هنگام قضاوت اخلاقی، جامعه را یک کل در نظر میگیرند و هدف این است که با رعایت قوانین نظم جامعه حفظ شود و اقتدار قانون خدشهدار نشود.
مرحله سوم: اخلاق فراعرفی
در مرحله آخر از رشد اخلاقی کلبرگ، فرد بهتدریج مفهوم اخلاق را همچون مسئلهای انتزاعی میپذیرد و پرسشهای اخلاقی مطرح میکند. این مرحله نیز ۲ سطح دارد.
۵. قرارداد اجتماعی و حقوق فردی (سطح ۵)
در این سطح فرد بین قرارداد اجتماعی (بهمعنای ارزشها و هنجارهای جامعه) و ارزشهای فردی تعادل برقرار میکند و میتواند ارزشهای درونی و نظرات شخصی را نیز در قضاوتهای خود دخیل کند. گرچه قانون برای حفظ نظم جامعه مهم است، اکثریت جامعه باید این قوانین را بپذیرند.
۶. قواعد جهانشمول (سطح ۶)
در آخرین سطح، فرد به درجهای از رشد اخلاقی رسیده است که معیارهایی جهانشمول برای اخلاقیات دارد. او حالا میتواند ارزشهای درونی اخلاقیاش را دنبال کند، حتی اگر آن ارزشها مغایر قوانین جامعه باشند.
آیا همه انسانها به سطح آخر رشد اخلاقی میرسند؟
بهاعتقاد کلبرگ، همه انسانها به سطح آخر نمیرسند و تنها عده کمی میتوانند به مرحله رشد فراعرفی برسند. بر اساس یکی از تحلیلهای انجامشده، گرچه اغلب انسانها به سطح چهارم میرسند، فقط ۱۰ تا ۱۵درصد از مردم به سطح ۵ و ۶ رشد اخلاقی دست مییابند.
کاربردهای نظریه کلبرگ
درک نظریه کلبرگ از این جهت مهم است که با رشد انسان سروکار دارد. والدین و تعلیمدهندگان آموزشوپروش میتوانند از این نظریه برای تسهیل رشد اخلاقی کودکان استفاده کنند. مثلا والدین میتوانند با درک سطح ۱ و ۲، با طراحی قوانین مناسب کودکان را به پیروی از آنها ترغیب کنند.
معلمان دوره پیشدبستانی و مهدکودکها نیز با درک این نظریه میتوانند قوانین شفافی وضع کنند و پیامدهای شکستن آنها را برای بچهها روشن کنند. این کارها به کودکان کمک میکنند راحتتر مرحله اول رشد اخلاقی را پشتسر بگذارند.
در دوره نوجوانی و دبیرستان نیز معلمان میتوانند با همراهی دانشآموزان قوانین و قراردادهایی بین خود وضع کنند. این همراهی دانشآموزان در وضع قوانین، باعث رضایت آنها میشود و به درک مفهوم قرارداد اجتماعی کمک میکند.
انتقادها به نظریه رشد اخلاقی کلبرگ
گرچه نظریه کلبرگ نقش مهمی در درک رشد اخلاقی انسانها ایفا کرده است، خالی از ایراد نیست و انتقادهای مختلفی به این نظریه شده است که در ادامه، آنها را بررسی کردهایم.
۱. استدلال اخلاقی بهمعنای رفتار اخلاقی نیست
نظریه کلبرگ بر مبنای تفکر اخلاقی است، اما همانطور که میدانید دانستن چیزی با انجامدادنش تفاوت دارد. به عبارت دیگر، این نظریه چندان بر مشاهده رفتار اخلاقی تمرکز ندارد و این از نقاط ضعف آن است.
۲. بیش از حد بر قضاوت اخلاقی تأکید میکند
در نظریه کلبرگ تأکید زیادی بر مسئله قضاوت بر اساس استدلال اخلاقی میشود. حال آنکه علاوه بر استدلال، احساسات و همدلی و عواطف فرد نیز نقش مهمی در تصمیمگیری دارند.
۳. سوگیری فرهنگی دارد
در نظریه کلبرگ، جای تفاوتهای فرهنگی جوامع خالی است. مثلا جوامع غربی فردگرا هستند، در حالی که جوامع شرقی بیشتر بر جمعگرایی تأکید دارند. این تفاوتها بر قضاوتهای اخلاقی افراد اثر میگذارند. نظریه کلبرگ نگاه جوامع شرقی به اخلاقیات را نادیده میگیرد.
۴. سوگیری سنی دارد
بیشتر افرادی که کلبرگ بررسیشان کرد، نوجوانان زیر ۱۶ سال بودند که ازدواج نکرده بودند. این نوجوانان که در آن سن همسری نداشتند، چگونه میتوانستند مسئله داروی هاینز را درک کنند؟ چه بسا اگر سن پاسخدهندگان فرق میکرد یا متنوعتر بود، نتایج متفاوتی به دست میآمد.
۵. سوگیری جنسیتی دارد
تمام شرکتکنندگان در پژوهش کلبرگ مرد بودند و از این رو برخی او را به جنسیتزدگی در تحقیقاتش متهم میکنند. کلبرگ عقیده داشت زنان بیشتر در سطح سوم رشد اخلاقی باقی میمانند چراکه آنها روابط اجتماعی و رفاه دیگر نزدیکان را مقدم بر خود میدانند.
نگاهی به سایر نظریات رشد اخلاقی
لارنس کلبرگ تنها دانشمندی نبود که درباره رشد اخلاقی انسان تحقیق کرد. سایر روانشناسان حوزه رشد مانند پیاژه، جاناتان هید، کریگ جوزف، جسی گراهام و برون فن برنر نیز نظریاتی در باب رشد اخلاقی انسان ارائه کردند که ۲ مورد از آنها را بهاختصار معرفی میکنیم.
۱. نظریه رشد اخلاقی پیاژه
ژان پیاژه، روانشناس سوئیسی، به نظریه رشد شناختی معروف است. بااینحال، درباره رشد اخلاقی انسان نیز نظریهای ارائه کرده است. او با بررسی کودکان، این عقیده را که کودکان با دریافت قوانین و هنجارها و اجبار به اطاعت آنها را یاد میگیرند، رد کرد. او دریافت که کودکان تنها در صورتی بهترین رشد اخلاقی را خواهند داشت که خود در گروهها مجبور به سروکلهزدن با این قوانین باشند.
۲. نظریه برون فن برنر
یوری برون فن برنر، روانشناس روستبار اهل آمریکا، با بررسی کودکانی از نژادها و مذاهب و گروههای مختلف اجتماعی نظریه رشد اخلاقی خود را طراحی کرد. بر اساس نظریه او، انسانها فارغ از تفاوتهایشان، ۵ جهتگیری اخلاقی دارند. این ۵ جهتگیری عبارتاند از اخلاقیات:
- فردمحور؛
- اقتدارمحور؛
- همکارمحور؛
- جمعمحور؛
- عینیتمحور.
حرکت از یک جهتگیری بهسمت دیگری به میزات مشارکت فرد در خانواده و جامعه و تجربیاتی بستگی دارد که در طول زندگی کسب میکند. بر مبنای نظریه او، تکثر در نگرشهای اخلاقی فرد را مجبور میکند که استدلالهای اخلاقیاش را به چالش بکشد و آنها را بازبینی کند. برون فن برنر عقیده داشت که سفرکردن به سایر کشورها و مواجهشدن با فرهنگهای جدید بهترین روش برای شکلدادن جهتگیری اخلاقی انعطافپذیر و مناسب در فرد است.
البته او عقیده داشت که در کنار این رشد، بازگشت به مراحل قبلی نیز ممکن است. مثلا جنگ، بلایای طبیعی، انقلاب و سایر رویدادهای بزرگ و ویرانگر میتوانند فرد را به سطح قبلی اخلاقیات سوق دهند.
نظریه کلبرگ در یک نگاه
مرحله | سن | سطح |
اول | ۰ تا ۹سالگی | سطح اول: اطاعت و مجازات سطح دوم: فردگرایی و تبادل |
دوم | اوایل نوجوانی تا بزرگسالی | سطح سوم: توسعه روابط فردی مناسب سطح چهارم: رعایت نظم اجتماعی |
سوم | فقط برخی از بزرگسالان | سطح پنجم: قرارداد اجتماعی و حقوق فردی سطح ششم: اصول جهانشمول اخلاقی |
مجموعه صوتی مقالات تربیت فرزند
شما بگویید
شما در دورههای مختلف زندگی چقدر با اخلاقیات کلنجار رفتهاید؟ آیا نمود مراحل رشد اخلاقی را در خودتان مشاهده کردهاید؟ در فرزندانتان یا دیگران چطور؟