فرض کنید که همین حالا ارائه سخنرانی خود را تمام کردهاید. با اینکه زمان کمی برای آماده شدن داشتید، فکر میکنید که سخنرانی شما دربارهی مسئلهای که عمیقا برایتان مهم است، هشیاری لازم را به مخاطبان داده است و آنها را تشویق کرده است تا دست به کار شوند و اقدامات لازم را صورت دهند. تصور میکنید نشان دادن عواقبی که عدم اقدام به موقعِ هیئت مدیره در پی خواهد داشت، به شدت کارساز بوده است و مطمئن هستید که احساساتتان کار خودشان را کردهاند.
اما بعد، یکی از همکاران مورد اعتمادتان به شما میگوید که برای انتقال پیام خود کاملا بر احساسات تمرکز داشتید. از آمار و ارقام خیلی کم برای پشتیبانی پیامتان استفاده کردید، اسلایدهایتان تا حدودی نامنظم بودند و تقریبا هیچ ریسکی را مورد تجزیه و تحلیل قرار ندادید.
به طور خلاصه، ارائهی شما کاملا بر تفکر خلاق و احساسات تکیه داشت و حقایق، جزئیات خاص و آمار و ارقام را نادیده میگرفت. همهی اینها بدین معناست که هیئت مدیره تمایلی به عملی ساختن پیشنهادهای شما نخواهد داشت.
همهی ما به صورت طبیعی به سبک فکری خاصی تمایل داریم. با این حال، کاملا تکیه کردن بر این سبک، میتواند نقاط ضعفمان را افشا کند و به تصمیم گیری های ضعیف و از دست رفتن فرصتها منجر شود.
در این مقاله، به مدل جامع مغزی هرمان نگاهی میاندازیم و بررسی میکنیم که چگونه میتوانید از آن برای درک سبکهای فکری غالب و ضعیفتان استفاده کنید و با کمک آن روی نقاط قوت خود سرمایه گذاری کنید و خود را در بخشهای ضعیفتر، تقویت کنید.
دربارهی این مدل
در اواخر دههی ۷۰ ند هرمانِ ( Ned Herrmann) محقق و هنرمند، به ایدهی جالبی رسید. هرمان، ایدهی مدل نیمکره راست و چپ مغز را که توسط راجر اسپری (Roger Sperry) توسعه پیدا کرده بود با مدل مغزی پاول مکلین (Paul MacLean) ادغام کرد تا مدل جامع مغزی خودش را توسعه بدهد. او این مدل را در سال ۱۹۹۶ در کتابی تحت عنوان «The Whole Brain Business Book» منتشر کرد.
مدل جامع مغز، مدلهای قبلی را با هم ادغام میکند تا به صورت استعاری، مغزی کامل با چهار ربعِ دایره ایجاد کند. او اعتقاد دارد که تفکر خلاق به استفاده از تمامی این چهار ربعِ دایره بستگی دارد.
همچنین، این مدل بر این باور بنا شده است که هر کدام از ما سبک فکری متفاوتی داریم. به عنوان مثال، ممکن است از یک یا دو سبک فکری مختلف استفاده کنیم و دیگر ربعِ دایرهها را نادیده بگیریم. این کار قابلیتهای ما را به شدت محدود میکند.
توضیح مدل
مدل تمامی مغز در تصویر زیر نشان داده شده است:
حال اجازه بدهید تا نگاه دقیقتری به هر کدام از این سبکهای فکری بیندازیم:
ربع دایرهی A: تفکر تحلیلی
این ربعدایره در سمت چپ بالای مدل واقع شده است و معرف تفکری تحلیلی است که بر منطق و حقایق تکیه دارد. زمانی که میخواهید تصمیمات منطقی بر مبنای اصول خاصی اتخاذ کنید، از این قسمت از مغز استفاده میکنید.
این سبک فکری همچنین به «نفس منطقی» نیز معروف است. فعالیتهایی که در این سبک فکری انجام میشوند شامل جمعآوری دادهها، تجزیه و تحلیل اطلاعات، قضاوت کردن در مورد موقعیتها، ایدهها یا حقایق و در کل استفاده از منطق هستند.
ربع دایرهی B: تفکر ترتیبی
ربع دایرهی B در سمت چپ پایین مدل واقع شده است و معرف تفکر بسیار منظم و دقیق است. با این سبک فکری، شما بر روالهایی تکیه میکنید که کارها را با دقت و در زمان مشخص به پایان میرسانند.
بعضی از افراد این سبک فکری را «نفس محافظ» مینامند. فعالیتهایی که در این سبک فکری انجام میشوند، شامل فعالیتهایی هستند که بر جزئیات تکیه دارند، حل مسئله، نظم دادن و دنبال کردن دستورالعملها نیز جزئی از این مدل میشوند.
ربع دایرهی C: تفکر بینفردی
این ربع دایره که در سمت راست پایین مدل واقع شده است، بر همکاری و کار گروهی تمرکز دارد. افراد و احساساتشان بزرگترین داراییِ این سبک فکری به شمار میآیند. احساسات، حواس و معنویت نیز در این سبک از اهمیت برخوردارند.
گاهی به این سبک فکری «نفس احساسی» نیز گفته میشود. فعالیتهایی که در این سبک فکری وجود دارند شامل، گوش کردن، به دنبال معنی یا ارتباط گشتن و کارگروهی هستند.
ربع دایرهی D: تفکر تخیلی
ربع دایرهی D در سمت راست بالای مدل قرار گرفته است و سبکی خودجوش و غیرساختاری است. این سبک فکری، ماجراجوست و وقتی از آن استفاده میکنید، برای پذیرش خطر آماده هستید. اگر بر این سبک فکری تکیه میکنید، ممکن است به جای یک رویکرد، در آنِ واحد رویکردهای مختلفی به مشکل داشته باشید. همچنین ممکن است بر غرایزتان بیشتر از تجزیه و تحلیل منطقی تکیه کنید.
نام دیگر این سبک «سبک تجربی» است.
از جمله فعالیتهایی که در این سبک فکری وجود دارند، میتوان به آزمایش، نگاه کردن به تصویر کلی، به چالش کشیدن روالهای فعلی، حل مسئله به روش خلاقانه و به کارگیری ابتکار اشاره کرد. نکته: بعد از معرفی این مدل، هرمان تستی را برای بررسی سبک غالب فکری افراد ایجاد کرد. ۱۲۰ سؤالی که در این تست وجود دارند، مشخص میکنند که کدام یک از این سبکها در شما غالب هستند. شما میتوانید در دو سبک فکری غالب باشید (به عنوان مثال سبک تحلیلی و ترتیبی) و در دو سبک فکری ضعیف (مثل بینفردی و تخیلی).
کاربردها و فواید
بیشترین فایدهی مدل مغزی هرمان این است که شما را نسبت به سبک فکریتان آگاه میکند. سبک فکری غالب در ذهن شما، رفتارهایی را که ترجیح میدهید، مشخص میکنند و آنها هم به نوبهی خود علائق و نقاط قوتی را تعیین میکنند که بر نوع کار یا حرفهای که انتخاب میکنید تأثیر میگذارند.
وقتی سبک فکری غالب خود را پیدا کردید، متوجه خواهید شد که در کدام سبک ضعف دارید و انگیزه پیدا خواهید کرد تا روی نقاط ضعفتان کار کنید و قابلیتهای فکریتان را بهبود ببخشید.
نیازی نیست که بخواهید رویکرد فکری خود را به تعادل برسانید، اما باید سعی کنید تا آنجا که ممکن است از تمامی ربعِ دایرههای مغزتان استفاده کنید. هدف این مدل این است که به شما کمک کند تا سبکهای فکری را که در آنها ضعف دارید، تقویت کنید و فقط محدود به موقعیتهایی که در آنها توانایی دارید نشوید. مانند تست شخصیتی MBTI مایرز-بریگز، میتوانید از مدل جامع مغزی برای شناخت بهتر خود و رشد درونی استفاده کنید.
درک این سبکهای فکری به شما کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف دیگران را نیز بهتر بشناسید و این امر باعث میشود که قابلیتهای رهبری تیمی در شما افزایش پیدا کند.
به کارگیری این مدل
حتی بدون آزمون هرمان هم احتمالا میدانید که کدام سبکهای فکری را ترجیح میدهید و در کدامشان ضعیف هستید. وقتی نقاط ضعفتان را شناختید، میتوانید آنها را تقویت کنید تا بتوانید از تمامی ظرفیت مغز برای فکر کردن و حل مسائل استفاده کنید.
توسعهی ربع دایرهی A (تفکر تحلیلی)
برای تقویت ربع دایرهی A از توسعهی مهارتهای تفکر انتقادی شروع کنید.
به عنوان مثال، زمانی از روز را به حل مسئله به صورت منطقی و تحلیلی اختصاص دهید. وقتی این کار را انجام میدهید، سعی کنید تا تفکر خلاق و حسیتان را با استفاده از بررسی تحلیلها و حقایق متعادل کنید. یا اینکه میتوانید گزارشی مالی یا گزارشی مرتبط با بودجه را بخوانید و سعی کنید آن را درک کنید.
همچنین با نگاه دقیق به اهداف کوتاه و بلندمدت خود میتوانید این سبک فکری را در خودتان تقویت کنید. اهداف کاری خود را برای فصل بعدی به وضوح مشخص کنید و اطمینان حاصل کنید که اهداف فردیتان بر این نوع تفکر تمرکز دارند.
توسعهی ربع دایرهی B (تفکر ترتیبی)
برای اینکه بتوانید ربع دایرهی B را تقویت کنید، سعی کنید منظم تر شوید. منظم بودن یعنی محل کارتان، پروندهها و برنامههایتان را مرتب کنید. افرادی که در تفکر ترتیبی ضعیف هستند، به دلیل نداشتن مهارت مدیریت زمان، معمولا دیر میرسند و پروژهها را در موقع مقرر تمام نمیکنند.
با استفاده از فهرست کارهایی که باید انجام دهید یا روش مؤدبانه نه گفتن به درخواستهای بیاهمیت و با واگذاری بعضی از کارها به دیگران، در طول روز زمان بیشتری برای خود ایجاد کنید. سپس، رویکرد محافظهکارانهتر و متعادلتری به تصمیم گیری داشته باشید و قبل از اینکه تصمیم بگیرید، تمامی جنبههای مسئله را بررسی کنید.
اگر معمولا بر روش فکری C و D تکیه میکنید، احتمالا به راحتی نمیتوانید از دستورالعملها پیروی کنید. خودتان را مجبور کنید که در انجام پروژههایی که به شما سپرده شدهاند، چند بار با دقت دستورالعملها را مطالعه کنید. قبل از اینکه پروژهای را تأیید کنید، برای آخرین بار دستورالعملها را چک کنید تا مطمئن شوید که همهی آنها به دقت رعایت شدهاند.
توسعهی ربع دایرهی C (تفکر بینفردی)
برای اینکه تفکر ربع دایرهی C را در خود تقویت کنید، با وقتگذاشتن برای دیگران شروع کنید. به طور تصادفی مهربان بودن با همکاران را تمرین کنید، حتی با گوش کردن خیلی ساده به حرفهای آنها ثابت خواهید کرد که ارزش وقتگذاشتن را داشتهاند.
سپس، روی هوش هیجانی خود کار کنید. برای این کار میتوانید همدلی را در خود تقویت کنید و در مقابل دیگران تواضع نشان دهید. همچنین میتوانید به همکاری که در کارش عقب است کمک کنید یا در تصمیمگیریها با دیگران همکاری کنید.
همچنین، سعی کنید با همکاران و اعضای تیمتان بهصورت شخصیتر آشنا شوید. اگر میتوانید هر روز زمانی را به گفتگوی صمیمانه با فردی که خوب نمیشناسید اختصاص دهید.
توسعهی ربع دایرهی D (تفکر تخیلی)
برای توسعهی ربع دایرهی تفکر D، روی مهارت های خلاقانه خود کار کنید. به جای اینکه به مسائل رویکردی منطقی داشته باشید، به راه حلهای خلاقانهتر فکر کنید. از ابزارهای حل مسئله خلاقانه مانند طوفان فکری برای رسیدن به راه حلهای منحصر به فرد استفاده کنید. در هر روز، زمانی را به ایجاد ایدههای جدید و تفکر خلاق اختصاص دهید.
قوهی تخیل خود را به کار بیندازید و با استفاده از تصویرسازی، خودتان را در حالی که به اهدافتان رسیدهاید تصور کنید. همچنین میتوانید با استفاده از تخیلتان ایدههایی برای محصولات یا فرآیندهای جدید در سازمانتان ارائه دهید.
در آخر، در هنگام تصمیمگیریها و بررسی موقعیتها سعی کنید تا از غریزهی خود کمک بگیرید. البته، درست است که نباید تنها بر حستان تکیه داشته باشید، اما این کار به شما کمک میکند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنید.