سریال پروندههای توییتر ادامه دارد و حالا به قسمت هفتم رسیده است. در این قسمت نشان داده میشود که چگونه FBI در یک کارزار حسابشده، مدیران توییتر را به این باور رساند که ماجرای لپتاپ «هانتر بایدن» نامعتبر بوده است.
پروندههای توییتر در قسمت ششم ماجرای اعمال نفوذ FBI بر این شبکه اجتماعی را مطرح کرد و نشان داد که اداره تحقیقات فدرال چطور با توییتر شبیه به یکی از زیرمجموعههای خود رفتار کرده بود. حالا در این قسمت، «مایکل شلنبرگر» در یک رشته توییت جدید اسنادی را برملا کرده است که نشان میدهند سازمانهای اطلاعاتی چطور قبل و بعد از انتشار مقاله مربوط به هانتر بایدن سعی داشتند اعتبار این مقاله را زیر سؤال ببرند.
ماجرا زمانی شروع شد که «مک آیزاک»، مالک یک فروشگاه کامپیوتر در ایالت دلاور با FBI تماس گرفت و درباره لپتاپی که هانتر بایدن نزد او رها کرده بود، صحبت کرد. اداره تحقیقات فدرال سپس با دادخواستی به تاریخ 9 دسامبر 2019 این لپتاپ را ضبط کرد.
مک که از شواهد فعالیت مجرمانه در این لپتاپ مطلع بود، تا ماه اوت 2020 خبری از FBI دریافت نکرد، بنابراین با «رودی جولیانی»، وکیل ترامپ تماس گرفت و اطلاعات خود را به او داد و این اطلاعات درنهایت به روزنامه نیویورک پست رسید.
یک روز قبل از انتشار مقاله مربوطه، «الویس چن»، مأمور ویژه FBI سندی 10 صفحهای را به توییتر و برای «یول رات»، مدیر وقت واحد یکپارچگی این شرکت فرستاد. روز بعد، مقاله نیویورک پست منتشر شد و بهفاصله چند ساعت، همه شبکههای اجتماعی از جمله توییتر به سانسور آن پرداختند و اعتبار محتوای مقاله را زیر سؤال بردند.
در اسنادی که از سوی شلنبرگر منتشر شده، نمونهای از پرسش FBI درباره مقالهای از طرف روزنامه واشنگتن پست دیده میشود که در آن به تأثیر دولتهای خارجی در طرفداری از ترامپ اشاره شده است. یول رات در پاسخ میگوید اگرچه این مقاله اشارات قابل تأملی دارد، اما هیچ مدرکی مبنی بر درستی ادعای آن به چشم نمیخورد. این پرسش چندینبار دیگر هم تکرار میشود و FBI درباره تأثیر عوامل خارجی در توییتر سؤال میپرسد، اما توییتر با رد این ادعا میگوید شواهدی دال بر این اتفاق وجود ندارد.
قسمت هفتم پروندههای توییتر: FBI درخواستهای زیادی دارد
سازمان تحقیقات فدرال همچنین چندینبار از توییتر درخواست اطلاعاتی را میکند که این شبکه اجتماعی ارائه آنها را خارج از چارچوبهای حقوقی مشخصشده ناممکن میداند. در ماه ژوئیه 2020، الویس چن شرایطی را ترتیب میدهد تا مدیران ارشد توییتر بتوانند به اطلاعات مربوط به تهدیدهای انتخابات آینده دسترسی داشته باشند.
در تاریخ 11 اوت 2020، چن از FBI اطلاعاتی را درباره گروه هکری APT28 روسیه با توییتر به اشتراک میگذارد. یول رات اخیراً در مصاحبهای گفته بود که پیش از انتشار مقاله هانتر بایدن از نظر ذهنی آماده بود تا این اتفاق را به گروه APT28 ارتباط بدهد. بنابراین زمانی که مقاله منتشر شد، تصور میکرد که این اتفاق باید ربطی به این گروه هکری داشته باشد.
شلنبرگر در بخش دیگری از قسمت هفتم پروندههای توییتر به این موضوع اشاره میکند که چه تعداد از مأموران FBI تا سال 2020 به استخدام توییتر درآمده بودند. برخی از این مأموران قبلاً در پروندههایی علیه ترامپ فعالیت داشتند و حتی پس از ورود به توییتر، در یک کانال اسلک خصوصی بهدنبال جذب نیروهای بیشتر از FBI بودند.
گفتوگو با افرادی مثل «جیم بیکر» که پیشتر از مسئولان FBI بودند و بعد در توییتر فعالیت میکردند، یول رات را متقاعد کرده بود که اسناد منتشرشده در مقاله نیویورک پست، بر اثر یک عملیات هک در لپتاپ هانتر بایدن قرار گرفته است. درنتیجه، مدیران توییتر تصور میکردند که اطلاعات این مقاله از سوی یک سوتزن بهدست نیامده است.
شنلبرگر در انتها نتیجه میگیرد که کارزار اثرگذاری FBI روی رسانهها، توییتر و سایر شبکههای اجتماعی موفق بود و باعث سانسور ماجرای لپتاپ پسر جو بایدن شد. این فشار بر شبکههای اجتماعی به ادعای نویسنده این رشته توییت همچنان ادامه دارد.
خلاصهای از قسمتهای اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم پروندههای توییتر پیشتر در میدونی منتشر شده بودند.