انسان باید بتواند در لحظه تصمیم بگیرد و به موقعیتهای مرگ و زندگی واکنش نشان دهد. این تصمیمات بیشتر اوقات بر اساس احساسات گرفته میشوند. ما بر اساس خوشحالی، عصبانیت، غم، بیحوصلگی یا ناامیدی تصمیم میگیریم و حتی فعالیتهای مختلف را بر اساس احساسی که به ما میدهند، انتخاب میکنیم. بنابراین لازمه تصمیمات بهتر و رفتارهای مناسبتر شناخت احساسات انسان است که در ادامه مفصل درباره آن صحبت میکنیم.
تعریف احساسات و عوامل محرک آنها
احساس واکنشی است که انسان در مواجهه با رویدادها و موقعیتهای مختلف بروز میدهد و نوع آن با توجه به شرایط تعیین میشود. برای مثال، خبر خوب باعث احساس شادی فرد میشود و تهدید برایش ترسناک است. انتخابها، اقدامات و برداشتهای ما همگی تحت تأثیر احساسات لحظهای ما هستند.
انواع احساسات سه جزء دارند:
- تجربه ذهنی: احساسات مختلف در تمام دنیا نامهای مشابه دارند، اما به اندازهها و شدتهای متفاوت تجربه میشوند. حتی گاهی چندین احساس مختلف در ترکیب با یکدیگر بهسراغ فرد میروند؛ مثلا موقع شروع یک کسبوکار جدید هم هیجانزدهایم، هم خوشحال و هم عصبی.
- پاسخ فیزیکی: دلپیچه، تپش قلب و عرقکردن کف دست از پاسخهای احساسی بدن به موقعیتهای مختلفاند.
- پاسخ رفتاری یا بیانی: احساسات ما در قالب پاسخهای رفتاری در حالت چهره یا رفتارمان قابلمشاهده است. برای مثال، موقع عصبانیت اخم میکنیم و موقع شادی میخندیم.
انواع اصلی احساسات چیست؟
در تمام فرهنگهای جهان، انواع احساسات در این شش حالت پایه و اصلی جای میگیرند:
۱. احساس شادی
شادی یکی از اصلیترین احساسات ما آدمهاست که برایش بیشتر از هر حس دیگری تلاش میکنیم. این احساس خوشایند با رضایت، خوشحالی و رفاه (خیال راحت) همراه است و با لبخند، آرامش جسمی و صدای بلند و پرانرژی شناخته میشود.
نکته جالبی در مورد احساس شادی وجود دارد: با اینکه یکی از احساسات اصلی و پایه بشر است، عوامل محرک آن بهشدت تحتتأثیر فرهنگ جامعهاند؛ مثلا اتفاقاتی مثل خرید خانه یا داشتن یک شغل پردرآمد بهسرعت باعث شادی انسان میشوند.
محققان معتقدند این احساس مستقیما بر طول عمر انسانها و رضایتشان از زندگی اثر میگذارد و نبودش به سلامت فرد آسیب میزند.
۲. احساس غم
احساس اصلی دیگری که باید بشناسیم، غم و اندوه است. این حالت عاطفی گذرا با این علائم شناخته میشود:
- یأس از آدمها؛
- ناامیدی از زندگی؛
- احساس گناه؛
- بیعلاقگی.
همه ما تجربه غم را داریم؛ فقط طول دورهاش متفاوت است. گاهی اوقات این غمگینی بهحدی طولانی میشود که زمینه افسردگی را فراهم میکند. نشانههای این احساس عبارتاند از:
- گریه؛
- بیحالی؛
- سکوت؛
- کنارهگیری؛
- خستگی؛
- دردهای جسمی؛
- بیخوابی.
شدت غم بسته به علت آن فرق میکند و هرکس به شکل خاص خود با آن کنار میآید. این احساس گاهی آدمها را درگیر برخی مکانیسمهای مقابلهای همچون اجتناب از دیگران، خوددرمانی و نشخوار افکار منفی میکند. این رفتارها اندوه را شدیدتر و دورهاش را طولانیتر میکنند.
۳. احساس انزجار
انزجار یکی از شش احساس اصلی بشر است که معمولا بر اثر تجربههای فیزیکی مثل خوردن، دیدن یا بوییدن چیزی ناخوشایند، مشاهده خون یا بهداشت نامناسب احساس میشود. حتی میتوان به آن به چشم ترفند بدن برای دوری از عوامل ناقل بیماری نگاه کرد.
اما این احساس همیشه لزوما فیزیکی نیست. گاهی مشاهده اعمال غیراخلاقی یا ناپسند دیگران باعث احساس انزجار اخلاقی میشود که اتفاقا بسیار رایج است. این احساس را میتوان به شکلهای مختلفی نشان دارد، از جمله:
- چینخوردن بینی و کجشدن لبها؛
- روی برگرداندن از صحنه یا عامل انزجار؛
- حالت تهوع و حتی تعریق.
۴. احساس ترس
ترس یک احساس قدرتمند و پاسخ احساسی به یک تهدید فوری یا خطرات احتمالی است. ما ترس را با این علائم میشناسیم:
- گشادی مردمک چشم و عقبرفتن چانه؛
- تلاش برای پنهانشدن یا فرار از خطر؛
- نفسهای پیدرپی و تپش قلب.
همه آدمها به یک شکل دچار ترس نمیشوند. برخی در برابر آن حساسترند اما نکته جالبی درمورد این احساس هست و آن اینکه هرچه بیشتر با ترس خود روبهرو میشویم، سازگاری ما بیشتر و ترسمان کمرنگتر میشود. البته این ترس برای خیلیها چنان لذتبخش است که با عشق سراغ فعالیتهایی مثل تماشای فیلم ترسناک، بازیهای هیجانانگیز مثل چتربازی یا تجربههای پرخطر مثل سقوط آزاد میروند.
۵. احساس تعجب
تعجب احساسی گذراست و میتواند مثبت، منفی یا حتی خنثی باشد. مثلا وقتی کسی از پشت درخت میپرد و شما را میترساند، تجعب شما منفی و ناخوشایند است و وقتی در روز تولدتان غافلگیر میشوید، دچار تعجب مثبت و خوشایند میشوید. این احساس معمولا با این علائم همراه است:
- بالارفتن ابروها، گشادی مردمک چشم و بازشدن دهان؛
- پریدن به عقب؛
- جیغ، فریاد و نفسهای پیدرپی.
غافلگیری از جمله احساساتی است که واکنش مبارزه یا فرار را تحریک میکند. انفجار آدرنالین که در انسان وحشتزده رخ میدهد، جسم او را برای مبارزه یا فرار آماده خواهد کرد.
۶. احساس خشم
احساس خشم یکی از قویترین احساسات انسانهاست که با خصومت، آشفتگی، ناامیدی و مخالفت با دیگران شناخته میشود. خشم هم مثل ترس و تعجب، واکنش فرار یا مبارزه را تحریک میکند و به این شکلها ظاهر میشود:
- اخم و نگاه خیره به یک نقطه؛
- موضعگیری محکم یا دورشدن و رفتن؛
- لحن صدای زمخت یا فریاد؛
- تعریق و قرمزشدن صورت؛
- ضربههای مداوم، لگدزدن یا پرتاب اشیا.
خشمی که کنترل نشود، خیلی زود در قالب پرخاشگری بروز میکند. این مسئله هم برای اطرافیان فرد آزاردهنده است و هم برای خود فرد پیامدهای جسمی و روحی دارد، برای مثال:
- تصمیمگیری منطقی را دشوار میکند؛
- بر سلامت جسمانی فرد تأثیر میگذارد و بیماری قلبی و دیابت را تشدید میکند؛
- زمینه رفتارهای اجتماعی نامطلوب مثل رانندگی پرخاشگرانه، مصرف الکل و سیگارکشیدن را فراهم میکند.
بهترین روشهای درک احساسات خود
اندیشه و عمل احساساتی تصمیمات آنی بهدنبال دارد: تصمیماتی که فارغ از عواقب بلندمدت، صرفا بر لذت لحظهای متمرکزند. بنابراین باید راهی برای مدیریت این احساسات وجود داشته باشد. اکثر روشهایی که برای کنترل و مدیریت احساسات پیشنهاد میشوند، گام اولشان شناسایی و درک احساسات خود است. در این بخش با ۴ تا از مؤثرترین آنها آشنا میشویم.
۱. شناخت کامل تفکرات عاطفی
گاهی میتوانیم این احساسات را از تأثیری که بر رفتار شناختی ما میگذارند، شناسایی کنیم.
- نتیجهگیری سریع: زمانی که بدون دانستن تمام حقیقت، سریع نتیجهگیری میکنیم.
- تفکر سیاه و سفید: گاهی اوقات چشم خود را روی سایههای خاکستری حقایق میبندیم و سختگیر و انعطافناپذیر میشویم. در این مواقع گرفتار تفکر سیاه و سفید شدهایم.
- تفکر پارانوئید: این احساس بیشتر هنگام آسیبپذیری خود را نشان میدهد.
- فاجعهسازی: این واکنش از احساسات شدید انسان نشئت میگیرد.
- تفکر غیرمنطقی: نتیجهاش در رفتار انسان نادیدهگرفتن دلایل و تصمیمگیری بیملاحظه است.
- قضاوت احساسی: خیلی سریع و بدون توجه به واقعیتها بر اساس احساسات خود تصمیم میگیریم.
۲. خودمهربانی (شفقت به خود) برای شناخت احساسات خود
خودمهربانی آگاهانه کمک میکند احساسات، خاطرات و تجربیات عمیق خود را کشف و درگیر کنید و در عین حال رفتار خوبی با خود داشته باشید. این تمرینها را انجام دهید:
- روی چالشی در محل کار یا زندگی روزمره تمرکز کنید؛
- موقعیت را تا جایی که میتوانید عینی بنویسید؛
- آگاهانه (با کنجکاوی و با روی کاملا گشاده) ببینید چه احساساتی با تمرکز روی آن به شما دست میدهد.
- جملات حمایتی و دلسوزانهای که معمولا به دوستانتان میگویید را کنار هر چالش بنویسید. مثل «اشکالی نداره اگه چنین احساسی داشته باشی» یا «همه ما مرتکب اشتباه میشیم».
- به این فکر کنید که گاهی اوقات احساس ناراحتی، تنهایی، ناامیدی و ترس کاملا طبیعی است.
- در این موقعیتها همانقدر که برای دیگران دلسوزی میکنید، با خود مهربان باشید.
۳. بازگشت و ارزیابی مجدد رفتارهای روزمره
ما در طول روز با انواع احساسات روبهرو میشویم و بیتوجه از کنارشان میگذریم، در حالی که شناخت عمیقتر احساسات خود با ارزیابی همین رفتارهای روزمره حاصل میشود. در واقع اگر میخواهید تغییری در احساسات خود اعمال کنید، باید نگاهی به خردهواکنشهای روزمره خود بیندازید و ببینید پاسختان به اکثر رویدادها منطقی است یا احساسی. این کارها را انجام دهید:
- چند موقعیت مهم روز گذشته را مرور کنید؛
- چه برخوردی در این موقعیتها داشتید؟ رفتار یا پاسختان مبتنی بر تفکر احساسی بود یا منطقی؟ آیا میشد بهتر با این وضعیت کنار آمد؟
- سعی کنید خود را جای دیگران بگذارید. آنها درباره واکنش شما چه نظری دارند؟
زمانی که برای بازگشت و ارزیابی مجدد رفتار خود میگذارید، کمک میکند احساسات خود را بهتر بشناسید و تأثیر آن بر زندگی روزمره را بهچشم ببینید.
۴. شناخت احساسات خود با صحبتکردن
زمانی که بلندبلند از مشکلات خود حرف میزنید، ناخودآگاه نگاه متفاوتی به مسائل پیدا میکنید. فرقی نمیکند روبهرویتان یک دوست نشسته، با درمانگر حرف میزنید، یا مخاطب خودتان هستید؛ با صحبت از عواطف، فرصت و تمرکز کافی برای بهکارانداختن منطق فراهم میشود. یادتان باشد این قبیل مکالمات دشوارند و بهتر است در کنار فعالیتهای دیگری مثل پیادهروی و آشپزی انجام شوند. در نتیجه:
- ترس و اضطراب کمرنگ میشود.
- منطقیتر تصمیم میگیرید.
- میفهمید احساساتتان طبیعی است و دیگران هم با آنها روبهرو میشوند.
کلام آخر
تلاش برای اجتناب از خوشحالی، عصبانیت، انزجار، ترس، تعجب و خشم بیهوده است. اینها بهعنوان اصلیترین احساسات انسان، ارزشمندند و ما باید بکوشیم عواقبشان را مدیریت کنیم. اولین گامی که برمیداریم شناخت احساسات و عواطفی است که از تعاملات تا تصمیمات روزمره، بر همهچیز اثر میگذارند. امیدواریم بعد از خواندن این مقاله و درک بهتر انواع احساسات بتوانید نشانههای آنها را در رفتار روزمره خود شناسایی کرده و اعمال احساسی خود را راحتتر مدیریت کنید.