در جریان زندگی روزمره، شاید بارها برای رفع نیازهای عادی یا بهبود وضعیت زندگی خود، اقدام به انعقاد قراردادهایی همچون بیع (خرید و فروش)، اجاره، صلح و… با دیگر افراد جامعه کرده باشید و در جریان تنظیم این قراردادها، با اصطلاح «شرط ضمن عقد» مواجه شده باشید. در مقالهی پیشِرو ابتدا به تبیین ماهیت حقوقی شرط ضمن عقد و سپس تعریف انواع آن خواهیم پرداخت و پس از آن بیان خواهیم کرد که درصورت عدم انجام تعهداتی که در اثر درج این شروط در قرارداد به وجود میآیند، ذینفع قادر به انجام چه اقداماتی است.
عقد چیست؟
پیش از پرداختن به ماهیت حقوقی شروط ضمن عقد، ابتدا باید اشاره کنیم که در دنیای حقوق، عقد (قرارداد) از انواع اعمال حقوقی به شمار میرود، اما مقصود از اعمال حقوقی چیست؟ اعمال حقوقی به اعمالی گفته میشود که افراد آنها را با ارادهی خود انجام میدهند و علاوهبر این، همان آثاری بر آنها مترتب میشود که خودشان خواستهاند. اعمال حقوقی در دو قالب قابل اجرا هستند؛ عقد (قرارداد) و ایقاع. عقد و ایقاع به عنوان اعمال حقوقی، با اراده به وجود میآیند؛ اما تفاوت این دو در آن است که در انعقاد عقد، ارادهی دو طرف برای ایجاد یک رابطهی حقوقی ملاک است و به عبارت دیگر، هر دو طرف باید بخواهند تا عقد منعقد گردد. درواقع هرگاه که به وجود آمدن یک اثر حقوقی (مانند مالکیت) نیاز به تلاقی و تراضی دو اراده داشته باشد، عقد منعقد میگردد؛ اما در ایقاع، خواست و ارادهی یک طرف برای ایجاد رابطهای حقوقی کفایت میکند. برای روشنتر شدن بحث، به مثالهای زیر توجه نمایید. بیع (خرید و فروش)، یکی از انواع عقود و قراردادها میباشد که در زندگی روزمرهی افراد جامعه، بسیار اتفاق میافتد و دارای دو طرف به نامهای خریدار و فروشنده است. در بیع به عنوان نوعی عقد، خواست و ارادهی هر دو طرف برای انعقاد قرارداد ملاک است. طلاق به عنوان یکی از اعمال حقوقی، ایقاع است؛ یعنی انجام این عمل حقوقی صرفا منوط به خواست و ارادهی زوج (مرد) میباشد و ارادهی زوجه در آن نقشی ندارد. عقد و ایقاع از نمونههای بارز عمل حقوقی میباشند و هر یک دارای قواعد و آثار مربوط به خود هستند. شروط ضمن عقد را میتوان به عنوان یکی از اجزای عقود و قراردادها به شمار آورد که چیستی و همچنین انواع آن در این مقاله مورداشاره قرار خواهد گرفت.
ماهیت حقوقی شرط ضمن عقد
هنگامی که رابطهای حقوقی در قالب عقد (قرارداد) میان دو شخص شکل میگیرد، تعهداتی برای هر یک از طرفین به وجود میآید. برخی از این تعهدات در قانون به صراحت مورداشاره قرار گرفتهاند و به عبارت دیگر، به حکم قانون، تعهداتی برای طرفین به وجود میآید که به آنها تعهدات اصلی یا قانونی گفته میشود. برای مثال هنگامی که عقد بیع میان خریدار و فروشنده منعقد میشود، خریدار مالک مبیع (آنچه که فروخته شده است) و فروشنده، مالک ثمن (آنچه به عنوان مابهازاء پرداخت میگردد) میشود. پس از انعقاد عقد بیع براساس بند سوم و چهارم مادهی ۳۶۲ قانون مدنی بایع (فروشنده) موظف است تا مبیع را به خریدار تحویل دهد و خریدار نیز موظف است تا ثمن را به فروشنده پرداخت نماید. عقد (قرارداد) علاوهبر تعهدات قانونی و اصلی، میتواند تعهدات دیگری را نیز برای طرفین به وجود آورد. به این نحو که طرفین قرارداد میتوانند علاوهبر تعهداتی که به موجب قانون در اثر انعقاد قرارداد برای ایشان ایجاد میشود، تعهدات دیگری را برای طرف مقابل و به نفع خود، به وجود آورند. برای مثال در همان عقد بیع که میان دو نفر منعقد میگردد، طرفین میتوانند برای یکدیگر ایجاد تعهد نمایند، مثلا درج کنند که چنانچه با گذشت یک ماه از وقوع عقد، فروشنده اقدام به تنظیم سند رسمی ننماید خریدار میتواند عقد را فسخ نماید و ثمن معامله را باز پس گیرد؛ یا از دیگر شروط رایج در عقودی همچون بیع و نکاح، شرط وکالت است که به موجب آن، طرفین با یکدیگر توافق میکنند که یکی از آنها از طرف دیگر برای انجام امری وکالت داشته باشد؛ مانند آنکه زوجه ضمن عقد نکاح برای خرید، فروش و ادارهی اموال خود به زوج وکالت میدهد. به این نوع تعهدات، تعهدات فرعی گفته میشود که در قالب شرط ضمن عقد در قرارداد ذکر میشوند. به عبارت بهتر میتوان چنین گفت که منظور از شرط ضمن عقد، توافقی است که طرفین یک قرارداد، ضمن عقد با یکدیگر میکنند و به موجب آن تعهداتی برای هر یک از طرفین یا یکی از آنها به وجود میآید که به این تعهدات، تعهدات فرعی گفته میشود.
وِیژگیهای شروط ضمن عقد
شروط ضمن عقد، به عنوان توافقی که طرفین یک قرارداد درضمن آن قرارداد با یکدیگر میکنند، تابع عقد اصلی است و از آن مستقل نمیباشد. تبعیت شروط ضمن عقد از عقد اصلی نتایج زیر را به دنبال دارد:
الف. درصورتی که عقد اصلی از طریق فسخ (برهم خوردن عقد توسط یکی از طرفین)، انفساخ (برهم خوردن عقد به علت قانونی و بدون دخالت طرفین) یا اقاله (برهم خوردن عقد با توافق هر دو طرف) منحل شود، شرط ضمن عقد نیز منحل میگردد. برای مثال اگر درضمن عقد اجاره، شرط شود که مستأجر از اثاث منزل مؤجر (مالک) حفاظت نماید، درصورت انحلال عقد اجاره، تعهد مستأجر برای نگهداری آن اثاث نیز از بین میرود.
ب. درصورتی که اثبات شود که عقد اصلی از آغاز باطل بوده است، شروط ضمن عقد نیز باطل و بلااثر خواهند بود.
پ. باطل بودن شروط ضمن عقد جز در موارد استثنایی، تأثیری بر صحت عقد اصلی نمیگذارد؛ یعنی چنانچه به عللی شروط ضمن عقد باطل باشد، عقد اصلی باطل نمیگردد، مگر در مواردی که قانونگذار بهطور خاص تصریح کرده باشد که درصورت باطل بودن شرط ضمن عقد، خود عقد نیز باطل خواهد بود.
ت. علاوهبر اینکه بطلان یا انحلال عقد اصلی موجب از بین رفتن یا بطلان شرط ضمن عقد میشود، هیچیک از طرفین عقد نمیتواند پیش از برهم زدن عقد اصلی و بدون رضایت طرف دیگر شرط را فسخ نماید.
ارتباط میان تعهدات اصلی و تعهدات فرعی قرارداد
همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، قرارداد میتواند هر دو نوع تعهدات اصلی و تعهدات فرعی را دربرداشته باشد. تعهدات اصلی توسط قانونگذار مشخص میگردند اما تعهدات فرعی در قالب شرط ضمن عقد، توسط طرفین قرارداد به وجود میآیند. در این خصوص رابطهی میان تعهدات اصلی و تعهدات فرعی که در قالب شرط ضمن عقد مطرح میشود نیز قابل بررسی است. درخصوص تعهدات اصلی، طرفین عقد حق حبس دارند؛ یعنی هریک از طرفین میتواند انجام تعهد خود را منوط به انجام تعهد از سوی طرف مقابل نماید. برای مثال در قرارداد خریدوفروش یک اتومبیل، فروشنده میتواند تحویل اتومبیل را منوط به پرداخت بهای آن از طرف خریدار نماید؛ یعنی بگوید تا تو بهای اتومبیل را نپردازی، من اتومبیل را تحویل نمیدهم؛ اما در رابطهی میان تعهدات اصلی و تعهدات فرعی چنین حقی برای طرفین متصور نمیباشد؛ یعنی درصورتی که از طریق قراردادن شرط ضمن عقد، تعهدی برای یکی از طرفین به وجود آید و فرد متعهد از انجام تعهد خود سرباز بزند، متعهدُله (فردی که تعهدی به نفع او ایجاد شده است) نمیتواند از اجرای تعهدات اصلی خودداری نماید. به عبارت دیگر، نمیتوان اجرای تعهدات اصلی را منوط به انجام تعهدات فرعی نمود. در مثال خریدوفروش اتومبیل، اگر ضمن عقد، شرط شده باشد که خریدار کاری را برای فروشنده انجام دهد، فروشنده نمیتواند بگوید تا تو به تعهدی که دربرابر من کردهای عمل نکنی، من نیز اتومبیل را تحویل نخواهم داد.
انواع شرط ضمن عقد
شروط ضمن عقد، مطابق با مادهی ۲۳۴ قانون مدنی به سه دسته تقسیم میشوند:
- شرط صفت: مقصود از شرط صفت اوصافی است که برای موضوعِ عقد، شرط میشوند و این اوصاف میتوانند مربوط به کیفیت یا کمّیت آن باشند؛ مانند اینکه در خرید انگشتر، طلا بودن آن شرط شود. اگر چنانچه پس از انعقاد عقد، خریدار پی به طلا نبودن انگشتر ببرد، میتواند مطابق با مادهی ۲۳۵ قانون مدنی، عقد را فسخ نماید (برهم بزند).
- شرط فعل: مقصود از شرط فعل آن است که در عقد، تعهدی درخصوص انجام یا عدم انجام کاری برای یکی از طرفین عقد یا شخصی ثالث به وجود آید؛ مانند اینکه درضمن قرارداد شرط شود که یکی از طرفین، مالی را به دیگری بفروشد. در این حالت، چنانچه متعهد به تعهد خود عمل ننماید، طرف مقابل میتواند مطابق با مادهی ۲۳۷ قانون مدنی به دادگاه مراجعه نماید و متعهد را از این طریق ملزم به اجرای تعهدات خود کند؛ اما اگر صدور حکم از سوی دادگاه نیز تأثیری نداشته باشد، طبق مادهی ۲۳۹ قانون مدنی میتواند عقد را فسخ کند.
- شرط نتیجه: در این نوع شرط، نتیجهی یکی از اعمال حقوقی بدون آنکه نیاز به انجام کار دیگری باشد، به وجود میآید؛ برای مثال اگر در عقد نکاح شرط شود که زن وکالت در طلاق داشته باشد، چنین شرطی از نوع شرط نتیجه است؛ یعنی به محض انعقاد عقد نکاح، زن خودبهخود وکالت در طلاق خواهد داشت و نیازی نیست که مرد اقدام دیگری در این راستا انجام دهد.
شروط ضمن عقد در چه صورتی باطل خواهند بود؟
پیش از توضیح حالاتی که در آن شروط ضمن عقد باطل خواهد بود، لازم است تا اشاره کنیم که مقصود از باطل چیست. منظور از باطل این است که بهطور کلی، از ابتدا چیزی که دارای اثر حقوقی باشد، به وجود نمیآید. برای مثال؛ هنگامی که گفته میشود که عقد بیع باطل بوده است، یعنی اینکه خریدار از ابتدا هیچ مالکیتی بر آنچه خریداری نموده، پیدا نکرده است و به عبارت عامیانه، از ابتدا همه چیز کأن لم یکن بوده است.
شروط ضمن عقدِ باطل را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
الف. شروط ضمن عقدی که باطلند اما موجب باطل شدن عقد نمیشوند. طبق مادهی ۲۳۲ قانون مدنی این شروط سه دستهاند:
- شرطی که انجام نشدنی و غیرمقدور باشد؛ مانند آنکه درضمن قراردادی شرط شود که یکی از طرفین زبان بیگانهای را بهطور کامل در یک روز به فرد دیگری بیاموزد.
- شرطی که نامشروع (غیرقانونی) باشد؛ مانند آنکه درضمن یک قرارداد شرط شود که یکی از طرفین خانهی فرد ثالثی را آتش بزند.
- شرطی که بدون نفع یا فایده باشد.
ب. برخی از شروط ضمن عقد علاوهبر اینکه خودشان باطل هستند، موجب باطل شدن عقد نیز میشوند. طبق مادهی ۲۳۳ قانون مدنی این شروط دو دستهاند:
- شرطی که خلاف مقتضای ذات عقد باشد. در توضیح این نوع شرط باید گفته شود که هر عقد و قراردادی برای به وجود آمدن اثری حقوقی که در قانون به آن اشاره شده است، منعقد میشود؛ برای مثال عقد نکاح منعقد میشود تا میان زن و مرد رابطهی زوجیت به وجود آید و عقد بیع (خرید و فروش) منعقد میگردد تا خریدار مالک چیزی شود که آن را خریداری نموده است. حال اگر در یک عقد نکاح، طرفین شرط کنند که رابطهی زوجیت میانشان به وجود نیاید، یا اگر در خریدوفروش یک خانه شرط شود که خریدار خانه، مالک آن نشود، در این موارد هم شرط باطل است و هم عقد. به عبارت دیگر باطل بودن شرط عقد موجب میشود که عقد هم باطل شود، زیرا در این موارد گویا طرفین اصلا قصد انعقاد قرارداد با یکدیگر را ندارند.
- شرط مجهولی که موجب جهل به عِوَضِین میشود. طبق مادهی ۲۱۶ قانون مدنی موردمعامله باید معلوم باشد و اگر شرطی که درضمن یک عقد درج میشود مجهول باشد، بهگونهای که موجب جهل به عوضین گردد، هم شرط و هم عقد باطل خواهد بود. برای مثال در قرارداد خرید و فروش یک اتومبیل، ثمن و اتومبیل عوضین معامله هستند و باید معلوم باشند. در این قرارداد، اگر فروشنده اتومبیل خود را به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان بفروشد و شرط شود که خریدار این مبلغ را پس از فوت پدرش بپردازد، هم شرط باطل است و هم عقد؛ زیرا شرط در اینجا مجهول است و مشخص نیست که پدر خریدار چه زمانی فوت خواهد کرد. علاوهبر این، مجهول بودن شرط موجب مجهول شدن ثمن به عنوان یکی از عوضین میشود؛ زیرا مشخص نیست که در این زمان نامعلوم، ۱۲۰ میلیون تومان چه ارزشی خواهد داشت.
منابع:
«قواعد عمومی قراردادها» اثر دکتر حسین صفایی و «اعمال حقوقی» نگارش دکتر ناصر کاتوزیان