خانواده امنترین پناه هر کسی در جامعه است اما گاهی شرایط طوری پیش میرود که برای اعضای یک خانواده دوری از هم مناسبترین گزینه جلوه میکند. گاهی این جدایی از نظر عرف مطلوب و مثلا به صورت مهاجرت برای ادامه تحصیل برای یکی از فرزندان است و گاهی هم دلشکن و برای مثال جدایی زن و مرد از یکدیگر است. به هر حال در نظر گرفتن بیشترین مصلحت برای جمع اعضای خانواده ضروری است و از گرفتن تصمیم درست نباید گریخت. اما طلاق در دادگاهها به چه صورت اتفاق میافتد؟ در این نوشته فرآیند طلاق را در صورت وجود حق طلاق زن، بررسی میکنیم.
شنیدهایم که اگر زن هم بتواند تصمیم خود برای جدا شدن از همسرش را به اجرا بگذارد، اصطلاحا میگویند او حق طلاق دارد. اصطلاح درستتر این است که بگوییم او وکالت در طلاق دارد زیرا متأسفانه در قانون مدنی ما هنوز طلاق برای زن یک حق شمرده نمیشود و مرد صرفا برای اجرای این حق به زن وکالت میدهد. حال فرض کنیم زن وکالت در طلاق را گرفته است و در دفترخانه نیز این وکالت را به صورت رسمی ثبت کرده تا صرفا در حد قول نباشد و بتواند قانونا از آن استفاده کند. حال اگر زن با توافق مرد یا بدون توافق او تصمیم به جدایی گرفت باید چه کند؟
قدم اول گرفتن یک وکیل برای زوج است؛ در صورتیکه خودش نخواهد در جریان دادرسی حضور داشته باشد. زوجه میتواند برای خودش هم وکیل بگیرد اما نمیتواند به تنهایی و به موجب وکالت از طرف هر دو نفر اقدام کند. زوجه به موجب وکالتنامهی رسمیای که دارد، به وکیل دادگستری وکالت میدهد تا نمایندهی زوج در دادگاه باشد. چرا حتما به وکیل دادگستری؟ چون تنها کسانی میتوانند در دادگاهها به نمایندگی از افراد اقدام کنند که پروانهی وکالت داشته باشند و داشتن وکالت رسمی دفترخانهای هم کمکی در این زمینه نخواهد کرد. بعد نوبت طرح دعوا و تقدیم دادخواست است که در یکی از دفاتر خدمات قضایی صورت میگیرد. بعد از این که پرونده به یکی از دادگاههای خانواده ارجاع شد، باید به آن شعبه مراجعه شود. قاضی شعبه در صورتیکه طلاق توافقی نباشد، باید از طرفین بخواهد که یک داور معرفی کنند.
داوران باید شرایط خاصی مانند تأهل داشته باشند و سعی در ایجاد سازش بین زوجین نمایند و در نهایت نظر خود را به دادگاه اعلام کنند. قاضی با توجه به نظر داوران رأی خود را صادر میکند. البته بهتر است گفته شود که این فرایندها اگر زوجه وکالت در طلاق داشته باشد و تصمیم خود را گرفته باشد، صوری محسوب میشوند. پس از این، دادگاه مبادرت به صدور حکم الزام زوج به طلاق یا احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق میکند. با این حکم ظرف مدت شش ماه باید به دفتر رسمی ازدواج و طلاق مراجعه شود تا صیغهی طلاق در آنجا جاری و طلاق با حضور دو شاهد مرد ثبت شود (اگر طلاق توافقی باشد و دادگاه گواهی عدم امکان سازش صادر کند، این مدت سه ماه خواهد بود). اگر در این مدت به دفترخانه مراجعه نشود، این حکم از اعتبار ساقط شده و دوباره باید همهی مراحل از ابتدا طی شود!
در ضمن، کلیهی دعاوی طلاق هم قابل تجدیدنظر خواهی و هم بعد از آن قابل رسیدگی فرجامی (یعنی بررسی در دیوان عالی کشور از نظر مطابقت با قوانین) هستند. زمانی که زوجه وکالت در طلاق دارد، دیگر تجدیدنظر و فرجامخواهی از آن صورت نمیگیرد زیرا در واقع دو طرف یک اراده دارند و حتی اگر زوج نخواهد از همسرش جدا شود، به دلیل وکالت بلاعزل و رسمیای که به او داده است نمیتواند جلوی این اتفاق را بگیرد. بنابراین عملا در دادگاهها از حکم احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق تجدیدنظر خواهی نمیشود و حکم بدوی قابلیت اجرا خواهد داشت.
گفتنی است که علیرغم آن که بسیاری از خانمها با داشتن وکالت در طلاق مبادرت به گرفتن وکیل دادگستری برای خود نیز میکنند، از نظر فنی نیازی به این کار نیست زیرا پرونده روند پیچیدهای ندارد. البته همانطور که اشاره شد، جدایی برای هر کسی تلخ است و بسیاری از مواقع برای آن که این تلخی به حداقل برسد، افراد ترجیح میدهند که خود به دنبال همه کارهای آن نروند و کمترین دردسر را تجربه کنند.