سئو یا بازاریابی محتوایی؛ چگونه هر دو را همزمان استاد شویم؟

سئو یا بازاریابی محتوایی؛ چگونه هر دو را همزمان استاد شویم؟

وقتی حرف از خدمات سئو (SEO: بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو) و بازاریابی محتوایی به میان می‌آید، افراد دائما تمایل دارند که یکی از این دو را مهم‌تر بشمارند. اغلب فعالان بی‌تجربه‌ی مشاغل آنلاین فکر می‌کنند سئو آن چیزی است که برای موفقیت‌ وبسایت‌شان ضرورت دارد و بازاریابی محتوایی را همچون راهبردی می‌بینند که تنها برندهای قدرتمند و بزرگ، ظرفیت و تخصص کسب ارزش از آن را دارند.

من که با این فکر موافق نیستم.

سئوی بدون بازاریابی محتوایی: نگرشی منسوخ

من به عنوان فردی که دائما با همه جور کارآفرین متفاوت در ارتباط هستم، در وضعیتی گرفتار شده‌ام که مجبورم مرتبا، بعد از توضیح اینکه سئو چیست، در مورد اهمیت بالای بازاریابی محتوایی برای سئو توضیح و شرح بدهم. همین دیروز،با شخصی طرف بودم که مالک یک کمپانی آینده‌دار در زمینه‌ی ساخت‌و‌ساز بود و از این قبیل حرف‌ها می‌زد که «نخیر، ما به از این نوع بازاریابی‌ها نیازی نداریم. محصول ما وسوسه‌برانگیز نیست، ما نمی‌توانیم وبسایت‌های‌مان را به جایی تبدیل کنیم که مردم بیایند و مقاله و مطلب بخوانند. مخاطب هدف ما علاقه‌ای به خواندن در مورد نحوه‌ی ساختمان‌سازی ندارد. کاری که ما باید بکنیم تا نهایت استفاده را از فرصت‌های بازاریابی دیجیتالی ببریم این است که صفحات جذاب و گیرایی را درست کنیم و کلیدواژه‌های رقابتی و مرتبط ارائه کنیم.» این نگرش بدترین نگاه به کل ایده‌ی اضافه کردن بازاریابی محتوایی به ترکیب بازاریابی کنونی‌تان است. موافق نیستید؟ اگر مجموعه‌ی کلیدواژه‌های‌تان میزان قابل توجهی جستجو پشت خود دارند، پس این می‌­تواند فرصتی فوق‌­العاده جهت ایجاد محتوای پرکشش برای برندتان باشد که به صورت خودکار سئوی شما را هم ارتقا خواهد داد.

اگر سئو را به چشم زبانی فنی می‌دانید که موتورهای جستجو آن را می‌فهمند، پس بازاریابی محتوایی را هم به عنوان زبانی برای صحبت با انسان‌هایی بشناسید که از Google ،Bing یا DuckDuckGo استفاده می‌کنند تا نتیجه‌ی جستجوی خود را بیابند.

محتوا ستون فقرات اینترنت است

مهم نیست در چه صنعتی فعالیت می‌کنید یا آن صنعت چقدر «ملال‌آور» یا خوشایند است، چون هرچه باشد باز هم گوشتی روی این استخوان‌های سفید پیدا می‌شود که بشود آن را در اجاق بازاریابی محتوایی کباب کرد. تنها کار لازم این است که از چشم‌انداز صحیحی به کل قضیه بنگرید.

البته من هم موافقم که اغلب افراد هیچ علاقه‌ای به میخ، بتون و سازه‌های چوبی ندارند، اما آنچه برای آنها واقعا اهمیت دارد، کل ایده‌­ی تملک خانه‌ی آرزوهای‌شان است. خانه تنها توده‌ای از آجر و سیمان و یا جایی که وسایل‌تان را آنجا می‌گذارید نیست. خانه می‌تواند نمادی از کمال و خوشبختی باشد. خانه می‌تواند محلی باشد که اعضای خانواده دور هم جمع می‌شوند، رشد می‌کنند، یاد می‌گیرند که چگونه اهداف و دستاوردهای خود را با یکدیگر سهیم شوند و هر روز، هر هفته و هر ماه در آن دوست‌داشتنی‌‌ترین­ و ماندگارترین خاطرات‌‌‌‌‌شان شکل می‌گیرد. خانه می‌تواند همه‌چیز و هیچ‌چیز باشد، این دیگر به نحوه‌ی نگرش شما بستگی دارد. همان­طور که مدتی پیش داگلاس آدامز گفته بود: «ویلای ساحلی تنها یک ملک نیست، بلکه یک حس و حال است.»

ایده­‌ی کلی بازاریابی محتوایی در تولید ارزش افزوده‌ای است که روی محصولات و خدمات‌تان خلق می‌کنید. پس به یاد داشته باشید، با اطمینان می‌توان گفت که توصیفِ فرایند ساختنِ خانه‌ قرار نیست به شما درآمد جدیدی بدهد یا پول پرداختی مشتری باشد، بلکه به مشتریان­ روایت‌هایی از موفقیت عرضه می‌کند که خوشبختی و ارزش جدیدی را در معامله با شما تجربه خواهند کرد و احتمال قریب به یقین هم چنین خواهد بود.

مشتری را داستان‌ها جذب می‌کنند، نه آمار و ارقام

واقعیت این است که افراد عاشق داستان هستند و از آن سیر نمی‌شوند. تحقیقات آنلاین بیشماری وجود دارد که با اطمینان ادعا می‌کنند از هر ۱۰ نفر، ۸ نفر به احتمال بسیار قوی‌تر در مقایسه با توالی اعداد، می‌توانند داستان‌ها را به یاد بیاورند.

به نظر من هم این کاملا درست است. اگر بلاگ من را خوانده باشید، پس با تحقیق «اثر قربانی شناسایی‌­پذیر» آشنا هستید. اگر چنین نیست، خلاصه­‌ی آن نوشتار به شرح زیر است:

تعدادی از دانشجویان دانشگاه کارنِگی ملون (Carnegie Mellon) این نظریه را به آزمون گذاشتند و ثابت کردند آن دسته از تبلیغات برنامه‌ی بشردوستانه‌ی «کودکان را نجات دهید» که با داستانی در مورد دختربچه‌ی گرسنه‌‌ای به نام روکیا همراه بودند، کمک‌های مالی خیلی بیشتری را نسبت به تبلیغاتی جذب می‌کردند که تنها عدد سالانه‌ی کودکان جان‌باخته از گرسنگی را نشان می‌دادند.

جالب است نه؟ اگر می‌خواهید پیام قدرتمندی به گروه خاصی از افراد برسانید، باید به کلمات خود صورت یا بدنی بدهید و یا اینکه ایده‌ای را ارائه کنید که خالصانه عواطف حقیقی افراد را برانگیزاند. اعداد و ارقام چنین فایده‌­ای ندارند، اما این کار از صورت‌ها به خوبی بر می‌­آید.

همانطور که پیش از این هم گفته‌ام، سرمایه‌گذاری در بازاریابی محتوایی واقعا جواب می‌دهد. کافی است کمی به آن فکر کنید، متوجه خواهید شد که برای بدست آوردن لینک‌های با کیفیت راهی بهتر از تولید محتوا نیست.

داشتن یک راهبرد بازاریابی محتوایی عالی و هوشمندانه به شما و برندتان کمک می‌کند تا صدای خاص خود را داشته باشید، ترافیک هوشمند ایجاد کنید و اعتبار پیدا کنید و احترام بازیگران اصلی بازارتان را نسبت به خود جلب کنید و به هزار شکل مختلف جذابیت‌هایی برای خرید مشتریان ایجاد کنید، آن هم بدون اینکه حتی یکی از اعضای تیم فروش‌تان هرگونه تماسی با مشتری داشته باشد. گرچه این همه مزایا به نظر فوق‌العاده می‌آیند، مهم‌ترین مزیت اضافه کردن بازاریابی محتوایی به ترکیب بازاریابی کنونی‌تان مستقیما به توانایی آن در ایجاد حجم بی‌پایانی از لینک‌های داخلی و خارجی به وبسایت‌تان مربوط می‌شود.

لینک‌سازی همواره هدف شماره یک همه­‌ی راهبردهای سئو بوده، هست و خواهد بود. گرچه راه‌های خوب دیگری هم برای دستیابی به رتبه‌بندی بالاتر و لینک‌های ارزشمند بدون تولید محتوا وجود دارد، ولی بازاریابی محتوایی قطعا کارامدترین گزینه محسوب می‌شود.

تیم سئو یا تیم محتوا؟

بنابراین دفعه‌ی بعد که شخصی از شما پرسید از میان سئو یا بازاریابی محتوایی کدام یک را باید انتخاب کند، بگویید هر دو.

بیایید یک بار دیگر مرور کنیم. سئو به مجموعه­‌ای از تکنیک‌هایی اطلاق می‌شود که به موتورهای جستجو کمک می‌کند وبسایت‌تان را پیدا کنند و بهتر رتبه‌بندی کنند. هرچند که به نظر ساده می‌آید، ولی کارهای زیادی باید انجام گیرد تا جایگاه خودتان را برای مجموعه‌ی مشخصی از کلیدواژه‌­ها به اندازه کافی در صفحه‌ی نتایج موتورهای جستجو (SERP) بالا ببرید. جنبه‌های اساسی سئو که نیاز به توجه جدی دارند تا به موتور جستجو ثابت کنند که آدرس‌تان بهترین پاسخ‌های ممکن را برای جستجوهای خاصی ارائه می‌دهد، شامل این موارد است: فنی، برون‌وبسایتی و درون‌وبسایتی.

گرچه که سئو و بازاریابی محتوایی دو موضوع کاملا متفاوت هستند، هنوز چند نقطه در میان این دو با هم همپوشانی دارند و در کنار هم به خوبی عمل می­‌کنند:

۱. هر دو‌ی این راهبردهای بازاریابی هدف مشترکی دارند: ایجاد ترافیک بهتر.

۲. میان این دو عملا وابستگی متقابلی وجود داد، به این ترتیب که وقتی موضوع سئو است، ایجاد محتوا رأس هر فهرستی از کارهای لازم در سئو قرار دارد. چرا؟ خب، چون که سئو تماما به کلیدواژه‌ها و لینک‌ها ربط پیدا می‌کند و بدون محتوای خوبی که بهره‌گیری شما از منتخب کلیدواژه‌های کوتاه و بلند را توجیه کند، در بازی بازاریابی دیجیتال راه به جایی نخواهید برد.

۳. بدون بهینه‌­سازی مناسب محتوای‌تان برای موتورهای جستجو، اساسا تنها پول خود را دور می‌ریزید. افراد نمی‌توانند به راحتی آگاهی ساختارمندی از کسب‌وکارتان به دست بیاورند که در نتیجه، کارتان در تولید ترافیک به طرز احمقانه‌ای سخت می‌شود. سئو سرعت بارگذاری صفحه‌تان ارتقا می‌دهد، در نتیجه محتوای‌تان را پاسخگوتر ساخته و لینک‌­های مرده و مسیردهی‌های مجدد آزاردهنده را برطرف می‌کند.

با آگاهی از همه‌ی­ این مسائل، اگر به دنبال گسترش مخاطبان‌تان و افزایش کلید­های راهنما به وبسایت‌تان هستید، باید بدانید که هیچ سناریوی منطقی‌ای وجود ندارد که در آن شما این یا آن یکی را از به‌کارگیری در فعالیت خود مستثنی کنید. این کار مانند ساختن خانه­‌ای بدون سقف است. چه فرقی می‌کند دیوارها، کف یا مبلمان زیبایی در داخل خانه­‌ی خود داشته باشید، ولی به خاطر نبود سقف یکسره باران بر سرتان ببارد؟ این خانه یک ریال هم نمی‌ارزد.

به جای اینکه سئو و بازاریابی محتوایی را دو امر جدا از هم تلقی کنید، پیشنهاد می‌کنم تلاش خود را بکنید تا هر دو راهبرد را به ترکیب بازاریابی‌تان اضافه کنید. حالا دیگر اهمیتی ندارد که محتوا را با تحقق نیازهای سئوی خود تولید کنید یا اینکه کار کنونی خود را چنان بهینه‌سازی کنید تا رتبه‌ی بالاتری در SERP پیدا کنید؛ هر دو سناریو عملکرد خوبی خواهند داشت. تنها چیزی که در اینجا واقعا اهمیت دارد این است که این دو مقوله را از هم جدا نکنید.

 

برگرفته از: semrush

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
4 + 10 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.