این یکی از بهترین ماشین هایی هست که از مارانللو بیرون اومده! هر خودروی مسابقه ای میتونه زمان محدودی در پیست داشته باشه. محدود از نظر زمان ایدهآل حضور در پیست، از نظر مطمئن شدن از دمای مطلوب، راحتی فیزیکی راننده درون کابین و آمادگی ذهنی اون در استفاده از سیستم های مختلف. متغیرها تقریبا نامحدود هستن.
اما ما چند روزی بیشتر توی پیست موندیم و لذت بردیم. میشلوتو، متخصص مورد اعتماد فراری کسیه که خودروهای مسابقه ای و جی تی فراری رو از سال ۱۹۶۹ تا حالا آماده می کنه و ما هم همراه اون کمربندهای ایمنی صندلی رو تنظیم کردیم تا در مونزا گرد و خاک به پا کنیم…
مونزا! قلب تپنده ی موتور اسپورت ایتالیا… زادگاه بعضی از رمانتیک ترین راننده های مسابقه ای. خانه ی تیفوسی ها. اینجا زمان خیلی سریع میگذره اما به همون اندازه هم تاریخچه داره. توی یک روز گرم و دلپذیر، آفتاب از بین درختا میتابه و فضای شاعرانه ای ایجاد می کنه.
خب با محل موردنظر آشنا شدین. بهتره با خودرو هم آشنا بشین: فراری P80/C. چی؟! بال های جلوی فوق العاده، نمای عقب خشن، کاکپیتی پیش اومده و آئرودینامیکی کافی واسه شرمنده کردن یک موشک. این هیولا اما به اندازه کسی که سفارش ساختش رو داده مبهم و هیجان انگیز هست، یک فانتری واقعی، یک از یک، با قیمت ۵ میلیون پوندی! P80/C زیر پوست خودش نسخه مسابقه ای ۴۸۸ GT3 رو پنهون کرده و بنابراین با لاستیک های چسبنده پیرلی خودنمایی می کنه. رنگ روی بدنه با اسم روسو ورو شناخته میشه که قرمز آتشین و جذابی هستش. روی رنگ هم پوشش سرامیکی کشیده شده تا از آسیب در امون بمونه.
P80/C شاید از ساختار نامگذاری SP استفاده نکرده باشه (SP مخفف بخش پروژه های خاص فراری هست) اما خب خودش گویای همه چیزه. این هیولا جزو کارهای خرد فراریه که بر اساس برنامه ای ویژه مشتریان تاپ رو به تولید خودروهای ویژه خودشون ترغیب می کنه. آمدئو فلسیا مدیرعامل سابق فراری میگه مشتریان SP بطور موثری برند مارو نشون می دن و چیزی فراتر از یک کلکسیونر ساده هستن.
اینجا با یه مدرسه تیزهوشان طرفیم. از سال ۲۰۰۸ تا حالا که این پروژه فعال شده حدود ۴۰ نفر عضو کلوپ هستن که از ژاپنی فراریباز مشهور یعنی جونیچیرو هیراماتسو (مالک فراری SP1) تا لئونارو فیوراوانتی و… را شامل میشه.
بعد از مدل هایی مثل SP38 و SP12 EC BB 512 نوبت به این P80/C میرسه. این هیولا نه فقط بهترین خودروی SP فراریه بلکه یکی از بهترین خودروهای تاریخ مارانللو هم محسوب میشه. و اینو در حالی میگیم که در قرن ۲۱ و بهترین وضعیت فراری قرار داریم. مالک خودرو یه کارآفرین هنگ کنگی با نام TK Mak هست که مدیرعامل شرکت بلک برد اتوموتیو هم هست. او جزو دستهی جدیدی از مشتریان جوان و مدپسندی هستش که به فراری علاقه دارن.
البته TK آدم خودپسند یا خیلی جاه طلبی نیست. اون بیشتر از هر کس دیگه ای درباره فراری و تاریخچه اش می دونه. P80/C خودروی خاصیه که نیم نگاهی هم به خودروهای مسابقه ای استقامت فراری مخصوصا ۳۳۰ P3/4 داشته. TK به من گفت:
مثل همه فراری دوستها من از همون بچگی و دهه ۶۰ و ۷۰ شیفته محصولات اسپرت فراری شده بودم. دوران آزمون و خطا، دنیای بدون کامپیوتر، دنیای طراحی دستی، جایی که مهندسان باید خودشون کارهارو انجام می دادن
اون ادامه می ده:
واسه زنده موندن باید برنده شی و حاصل این تفکر هم تولید بعضی از بهترین و زیباترین خودروهای مسابقه ای تاریخ بوده. هدف از تولید P80/C ایجاد حس و حال همون زمان بوده یعنی ترکیب زیبایی و پرفورمنس. من می خواستم با این ماشین دید خودم به فلسفه تولید جی تی های آینده رو نشون بدم. می خواستم تفسیر خودم از زبان طراحی فراری رو نشون بدم، برندی که خیلی به قلبم نزدیکه…
تیم TK فیلمی درباره این ماشین ساختن و توری جهانی برگزار کردن که اولین قدمش توی مونزا بوده. دو نفر از راننده های فراری در زمان تولید این خودرو حضور داشتن و یکی از اونها مائوریزیو مدیانی بوده که امروز همراه ما هست. در کل شاید سه نفر این هیولا رو رونده باشن که البته به این جمع باید خود خریدار رو هم اضافه کنیم. حالا هم من دستکش های مسابقه ای رو می پوشم تا ببینم این هیولا چیا داره…
این یکی از پیچیدگی های مسابقه های جی تی هست که ۴۸۸ GT3 کم قدرت تر از نسخه جاده ای خودش بوده و حدود ۶۰۰ اسب بخار قدرت داره. این باعث شده مقامات مارانللو دیوونه بشن.
فراری چند صد تا از این خودروها رو توی مسابقات مختلف شرکت داده و پیشرانه اون هم خودش رو کاملا ثابت کرده. قلب آهنی P80/C از نوع ۸ سیلندر ۳.۹ لیتری توئین توربو هست که از قطعات داخلی سبکتر و بهتر استفاده می کنه.
اما ماموریت ما تو مونزا کمی سیاسی شده بود! P80/C از نقشه موتور گیراتری استفاده کرده اما هیچکسی شدت این گیرایی رو تایید نکرد. البته صحبت از قدرت ۸۰۰ اسب بخاریه و مثل اینکه هیولای ما توی شبیه ساز فیورانو زمان های فوق العاده ای رو ثبت کرده! اما همهی اون چیزی که تو فکر من بود اینا بودن: تک ساخت، لاستیک های چسبان، پیست پرسرعت، چیزی واسه اثبات نیست، برگشتن به یه تیکه…
روشن کردن ماشین با فشار ادامه دار روی یک دکمه کوچیک انجام میشه که همین دکمه کوچک واسه ما سورپرایز کننده بود. دور درجای موتور هم کمی بالاتر بود که انتظارشو نداشتیم. یه صفحه دیجیتال پیش چشمای من وجود داشت که علائم حیاتی P80/C رو نشون می داد. کنسول مرکزی هم از فیبر کربن ساخته شده و هیچ ربطی به نسخه جاده ای نداره هرچند یه ورودی بزرگ باعث میشه هوای خنک وارد بشه. فرمون هم داستان دیگه ای داره و حتی نمیشه اونو یه فرمون کامل دونست. در واقع حس عجیبی داره و پر از دکمه های مختلفه. البته تو دست گرفتنش فوق العاده اس. نشون دهنده های حالت سوخت و نقشه موتور و دکمه هایی هم برای تنظیم کنترل کشش وجود دارن.
گیربکس هم از نوع ۶ دنده ساخت شرکت Xtrac هستش. دنده یکو درگیر کن و کلاچ سنگین رو رها کن تا P80/C مثل موشک از جاش کنده بشه. ما باید عکسایی رو هم می گرفتیم به همین خاطر پشت سرمون عکاس مجله حضور داشت و من با کم کردن سرعتم هم با ماشین آشنا می شدم هم با پیست.
خدا جون مونزا خیلی خوبه! تعجبی نداره که فرمول یکی ها با دیوونگی درباره اش حرف میزنن. بله مونزا از نظر فنی خیلی پیست ویژه ای نیست و شاید ریزه کاری های پیست اسپا یا سوزوکا رو نداشته باشه اما هنوز هم جذابه. راننده ها چطوری از هم سبقت می گیرن؟ حدس می زنم ترکیبی از فیزیک و خودباوری فوق العاده ای رو بکار می گیرن.
تو همون دو اول صبرم لبریز شد و دنده دو رو انتخاب کردم. صادقانه باید بگم همون حس و حال طوفانی لافراری وجود نداره اما خب من توی یک هایپرکار نیستم بلکه یه ماشین مسابقه ای رو می رونم. حس سرزندگی P80/C هرگز توی یک مدل جاده ای وجود نداره و سر و صدای زیاد توی کابین همین حسو تایید می کنه. واسه اینکه می خواستم شغلمو حفظ کنم کاملا از پیچ های ترسناک مونزا دور موندم و به همون چسبندگی مناسب توی سرعت های کم اکتفا کردم. اما اینا اهمیتی نداره! من پشت فرمون یک فراری تک ساخت نشستم…
تیمی که این هیولا رو ساخته از نظر قوانین و مشکلات خاص تولید کاملا فارغ بودن و آزادی عمل بسیار زیادی داشتن. زیرساخت ۴۸۸ GT3 باعث شده فاصله بین محوری این هیولا ۵۰ میلی متر بیشتر از نسخه استاندارد ۴۸۸ باشه. P80/C فقط ۱۲۶۰ کیلو وزن داره. این ماشین ظاهرا ۵ درصد آئرودینامیک بهتری داره و اگرچه بعضی بخش ها مثل دیفیوزر عقب با مدل GT3 مشترکه اما اسپلیتر جلو و تمامی پانل های بدنه خاص P80/C هستن. جابجا کردن مرزهای آئرودینامیکی توی یه فراری تک ساخت نشون میده که P80/C چقدر خاصه و مارانللو چقدر به این ماشین اهمیت میده.
درسته که قرارداد بین فراری و TK واسه تولید این ماشین محرمانه بوده اما TK بعضی جزئیات از فرایند تولیدش رو فاش کرده. اون میگه:
ما با فلاویو و تیم طراحی فراری نشستیم و فلسفه تولید P80/C با دقت بررسی کردیم. این ماشین اهمیت خیلی زیادی واسه من داره و اونا هم فهمدین که چرا ما می خوایم این ماشینو بسازیم. دلیل تولید این ماشین غرور یا یه شانس برای خرید یه ماشین خاص از فراری نیست بلکه یه فرصت واسه ماست تا چیزی ویژه که میتونیم سال ها بهش افتخار کنیم داشته باشیم.
آزادی ای که اونا داده بودن شگفت انگیزه. TK میگه:
فراری به ما گفت تقریبا با هرکسی که روی این پروژه کار میکنه می تونیم ارتباط داشته باشیم. ما می خواستیم مطمئن بشیم هر دو شرکت رابطه خیلی نزدیکی دارن و دید ما به این ماشینو قبول دارن به همین خاطر من می دونستم که تعهد و فداکاری زیادی واسه تولد P80/C وجود دارد. در کل بیشتر از ۴ سال تولید کشید تا این هیولا از طراحی رو کاغذ به نمونه نهایی برسه اما خب نشون دهنده تعهدی بود که در اولین گفت و گو داشتیم.
اون ادامه می ده:
ما ارتباط نزدیک تری با فلاویو، تیم طراحی، مهندسا و متخصصای آئرودینامیک داشتیم و این ارتباط بیشتر از هر پروژه ی SP دیگه تا به امروز بوده. می خواستیم مطمئن بشیم که این یه خودرو و پروژهی فوق العاده واسه همه هستش.
البته همه چیز بر اساس ۴۸۸ GT3 شکل نگرفته:
تو یه مرحله ما ۴۵۸ GT2 رو به عنوان پایه و اساس در نظر گرفتیم ولی تو سال ۲۰۱۴ پلتفرم ۴۸۸ GT3 رو واسه مطمئن شدن از زیرساخت مدرن P80/C انتخاب کردیم. این کار باعث شد طراحان به جدیدترین تکنولوژی دست پیدا بکنن.
طبیعیه که این تصمیم چالش هایی داشته. TK میگه:
قطعا بخاطر بعضی موارد مثل راندمان آئرودینامیکی، مهندسی یا تناسبات چالش هایی وجود داشته. اما مهم نبود چه پلتفرمی رو انتخاب کردیم چون می خواستیم حداکثر پرفورمنس رو داشته باشیم.
خب این تلاش ها جواب داده. TK جزو مشهورترین و مهمترین مشتریان و کلاکسیونرهای فراریه اما پروژه SP اونو وارد مرحله جدیدی کرده. اولین کسی که یک فراری تک ساختو بر اساس مدلی مسابقه ای ساخته، چیزی که هر غیرممکنی رو ممکن کرده…