ازدواج کردهاید؟ احساس میکنید همسرتان به افسردگی مبتلا شده است؟ اگر چنین احساسی دارید، باید به سرنخها و نشانههای این مسئله دقت کنید تا تشخیص و درمان افسردگی بهموقع صورت بگیرد. وقتی یکی از همسران افسرده میشود، ازدواج و رابطه تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. افسردگی روابط احساسی و زناشویی را دچار فرسایش میکند و گاهی باعث ایجاد نفرت، بدبینی، انزوا و عصبانیت در رابطه میشود. گاهیاوقات شادترین و قویترین افراد هم اسیر چنگالهای افسردگی میشوند. در چنین شرایطی، دیگری بار مسئولیتهای همسر افسرده را به دوش میکشد یا دچار احساس نفرت از حالت بهوجودآمده برای همسر میشود و گاهی نیز خود را در بهوجودآمدن افسردگی همسرش مقصر میبیند. همانطور که میبینید، افسرده شدن همسران برای هردوی آنها تلخ و ناراحتکننده است. اما چه باید کرد؟ با ما همراه باشید تا به شما بگوییم برای بهبود همسرتان چه کارهایی میتوانید انجام بدهید.
افسردگی همسران، مسئلهای سخت و چالشبرانگیز
گاهیاوقات وقتی یکی از همسران افسرده میشود، دیگری علیرغم احساس تنهایی و غمی که دارد، تمایلی به مطرح کردن این مشکل با دیگران ندارد و دوست ندارد کسی از وجود افسردگی در منزل باخبر شود یا زمانی برای دریافت کمک دستبهدامان دیگران میشود که شادی و نشاط، خوشی و خوشحالی از زندگیاش رخت برمیبندد.
اگر در زندگی شما نیز افسردگی دیده میشود، باید سریعا قدمی برای خود و همسرتان بردارید. هرقدر در رفع و درمان افسردگی بیشتر تعلل بهخرج بدهید، امکان از همپاشیدن زندگی و جدایی بیشتر خواهد شد. احتمال جدایی در زوجهایی که یکی از طرفین به افسردگی مبتلاست، ۹ برابر سایر زوجهاست. اگر فرد سالم بخواهد بهتنهایی و بدون کمک حرفهای یا مناسب از پس مشکل افسردگی همسرش برآید، احتمال دارد که خودش نیز دچار افسردگی بشود.
اگر افسردگی همسرتان بهطول بینجامد، شما نیز بیشتر و بیشتر در خطر ابتلا به این مشکل قرار خواهید گرفت. هرقدر برای درمان افسردگی همسرتان دیرتر اقدام کنید، امکان درمان کمتر میشود و مشکلات ریز و درشت دیگری نظیر:
- اعتیاد به مصرف الکل؛
- اعتیاد به مصرف مواد مخدر؛
- خشونت؛
- و حتی خودکشی
نیز در پی خواهد بود. احتمال وقوع چنین عوارضی بعد از افسردگی بسیار زیاد است اما همچنان امید به بهبودی و درمان برای این مشکل نیز وجود دارد.
افسردگی همسران: مشکلی شایع و رایج؟
یادتان باشد شما تنها کسی نیستید که دچار مشکل افسردگی در زندگی خانوادگیتان هستید. این موضوع در سراسر جهان قربانیان زیادی دارد. مثلا در کشور آمریکا حدود ۱۹ میلیون نفر مبتلا به افسردگی هستند. در برخی آمارها اعلام شده است که ۴۲ درصد از افراد، افسردگی را بهعنوان مشکل اصلی زندگی زناشوییشان عنوان نمودهاند. بدیهی است که وجود چنین مشکلی، زندگی زناشویی را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. اما همچنان کورسوی امیدی وجود دارد: از هر چهار نفر، یک نفر معتقد بوده است که افسردگی در زندگی خانوادگی باعث تحکیم خانوادهشان شده است.
امیلی اسکات لو (Emily Scott-Lowe)، استاد دانشگاه پِپِردین در رشتهی مددکاری اجتماعی است. او معتقد است که تشخیص و درمان افسردگی در زندگی زناشویی تغییرات زیادی ایجاد میکند. این تلاش برای درمان، در خانواده تأثیر مثبت دارد. از میان زوجهای درگیر با این مشکل ۳۳ درصد بهدنبال درمان افسردگی هستند. از این ۳۳ درصد که از کمک حرفهای برای درمان بهره میبرند، ۸۰ تا ۹۰ درصد مشکل را با رضایت پشت سر خواهند گذاشت و تقریبا همه نتیجهی مثبت اقدامات حرفهای و درمان درست را مشاهده خواهند کرد.
یادتان باشد که افسردگی مشکل ساده و پیشپاافتادهای نیست. افسردگی نیز مانند دیابت، بیماریهای قلبی یا آرتروز، مشکلی جسمانی است پس اگر همسرتان افسرده شده با نسخههایی کلیشهای و کلی مثل: «شاد باش بابا…»، «سعی کن بهش فک نکنی» و … به او کمکی نخواهید کرد. زیرا افسردگی همراه با ایجاد تغییراتی در مواد شیمیایی مغز است که باعث میشود خلقوخو، افکار، خواب، اشتها و کنترل عصبانیت در فرد تحت تأثیر قرار بگیرد. عوامل وراثتی نیز بسیاری از ما را در معرض ابتلا به افسردگی قرار میدهند. عوامل شروع افسردگی متعدد و مختلف هستند، مثلا استرس شدید، مشکلات مالی، تغییر یا فقدانی بزرگ در زندگی، تولد فرزندی جدید در خانواده، پدر یا مادر شدن و حتی برخی از بیماریها و داروها نیز ممکن است باعث ایجاد افسردگی بشوند.
خودِ ازدواج کردن هم امکان ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد. از هر ۱۰ عروس، ۱ نفر به افسردگی پس از ازدواج دچار میشود و بیش از نیمی از مردان و زنانی که ازدواجی ناموفق دارند، در معرض افسردگی هستند. شاید علت این مسئله، مشکلات ازدواج باشد. برخی از متخصصان نیز بر این باورند که پشت مشکلات و دغدغههایی که برای ازدواج وجود دارد، نوعی افسردگیِ تشخیص دادهنشده، پنهان است.
برای کمک به بهبود همسر افسردهتان، چه کارهایی میتوانید انجام بدهید؟
۱. نسبت به تغییرات کوچک هوشیار باشید
افسردگی خیلی آرام و نامحسوس وارد زندگی میشود. ممکن است علت تغییر احوالات همسرتان را در هزار و یک چیز مختلف مثل به دنیا آمدن فرزند، اوقات سخت کاری و … معنی کنید. اما واقعیت این است که مدتی طول میکشد تا دریابید هیچیک از دلایلی که بهعنوان علت تغییر حالواحوال همسرتان پیدا کردهاید، درست نیستند. ریشه و علت تغییر احوال چیزی نیست جز افسردگی. کشف افسردگی در زندگی کمی زمان میبرد، زیرا افسردگی خیلی ناخوانده و با حضوری نامرئی خود را به خانهی شما دعوت میکند.
در چنین شرایطی، همسر سالم باید مدیریت اوضاع را بهدست بگیرد. زیرا در خلال مشکل، فرد افسرده قادر نیست که مشکل خود را حس کند و از دیگران کمک بگیرد. در این مواقع، فرد آنچنان سُست و بیحال میشود که نمیتواند اقدام مؤثری برای خود انجام بدهد. گاهی نیز فرد افسرده فکر میکند بهتنهایی قادر به حل مشکل خود است بنابراین از دیگران کمک طلب نمیکند.
اگر احساس کردید که همسرتان مطابق معمول عمل نمیکند، احساساتش عوض شدهاند و تفکراتش مانند همیشه نیست، کمی در رفتارش دقیق بشوید و از خود بپرسید که مبادا دچار افسردگی شده است. اما در همین مرحله باقی نمانید. اگر همسرتان بیشازحد کار میکند، زیاد الکل مصرف میکند، از قرصهای آرامبخش و ضدافسردگی استفاده میکند یا بهدنبال تجربه هیجان و ترس در فعالیتهای پرخطر است… دقت کنید، شاید دچار افسردگی شده است. البته علائم افسردگی در مردان و زنان با هم متفاوت ظاهر میشود.
۲. بهموقع اقدام کنید
نگذارید کار از کار بگذرد و فرد افسرده به عمیقترین لایههای افسردگی و انزوا برسد. هرقدر افسردگی بیشتر و بیشتر پیش برود، حل آن سختتر خواهد شد و زندگی زناشویی و خانوادگی بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. پس بههیچعنوان با الگوبرداری از روشهای قدیمی و نامناسب، مشکلاتی مانند ترک اعتیاد فرد را به حال خود واگذار نکنید. این کار باعث میشود درمان و راه بازگشت به جاده سلامتی و شادی تقریبا غیرممکن بشود.
خیلی از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند نهایتا به خودکشی فکر میکنند. خودکشی در مردان بیشتر از زنان است. افسردگی و سایر اختلالات و مشکلات روانی از دلایل اصلی خودکشی در افراد هستند. حدود ۶۰ درصد از افرادی که مرتکب خودکشی میشوند، افسردگی شدید یا خفیف دارند یا از سایر اختلالات خلقی و روحی رنج میبرند. لازم به ذکر است که احتمال خودکشی در مردان ۴ برابر زنان است.
۳. مشکل را بهطور غیرمستقیم با همسرتان در میان بگذارید
اگر احساس میکنید، همسرتان به افسردگی دچار است، نباید مستقیم و بیمقدمه به او بگویید که افسرده شده و باید به پزشک مراجعه کند. لازم است بیان مشکل او و حرف زدن درباره افسردگی به شکل غیرمستقیم صورت بگیرد. مثلا به همسرتان بگویید: «اخیرا کماشتها شدهای و انرژی سابق را نداری» یا «اگر مایل هستی به پزشک مراجعه کنیم و علت خستگی و افت انرژیات را با او درمیان بگذاریم». سعی کنید با طرح نقشهای حسابشده طوری او را بهسمت رفتن به پزشک سوق بدهید، که در برابر پیشنهادتان گارد دفاعی نگیرد. مثلا بگویید: «تو باید همیشه سرحال باشی عزیزم، من چهارشنبهی هفتهی آینده سرکار نیستم، موافقی با هم به مطب پزشک بریم؟»
۴. در تشخیص افسردگی همسرتان را همراهی کنید
بسیاری از نشانه های افسردگی با نشانه های دیابت، لوپوس، نشانه های ناراحتیهای قلبی، عفونتهای ویروسی، دردهای مزمن و … مشابه است. علاوه بر اینها، عوارض مصرف قرصهای ضدبارداری و نیز عوارض برخی از داروها مثل داروهای درمان آکنه، هرپس، سرطان، داروهای فشار خون و کلسترول بالا و … نیز حالاتی مانند افسردگی در فرد ایجاد میکنند. پزشک شما میتواند با معاینهی کلی، دریابد که علت افسردگی ریشه در موارد نامبرده دارد یا خیر.
پس لازم است که ریشه و علت افسردگی فرد کاملا مشخص بشود. برای این کار، باید با همسرتان نزد متخصص بروید و او را در این مسیر تنها نگذارید زیرا فردی که دچار مشکل است، نظارت و کنترل دقیقی بر شرایط خود ندارد. از او بپرسید که مایل است در اتاق پزشک همراهیاش کنید یا خیر. سعی کنید نظر او را برای همراهی جلب کنید چون فرد افسرده تمرکز لازم برای توجه به نسخههای پزشک و صحبتهایش را ندارد.
۵. برای یافتن درمان مناسب تلاش کنید
اگر درمان افسردگی بهدرستی و بهموقع صورت پذیرد، نتایج بسیار مثبتی بههمراه خواهد داشت. در بیش از ۹۰ درصد موارد فرد افسرده با پیگیری صحیح مشکل خود میتواند به زندگی عادی و سالم بازگردد. اما شناخت مشکل نیازمند تشخیص درست و شناخت درمان مناسب است. دارودرمانی و مشاوره یا ترکیبی از هردو بنا به شرایط هر فرد، میتوانند مفید واقع بشوند. درهرحال برای انتخاب راهکار درمانی مناسب باید صبوری بهخرج بدهید.
قرصهای ضدافسردگی یا تکنیکهای رواندرمانی و مشاوره مثلا رفتار درمانی شناختی (CBT)، جلسات مشاوره بینفردی و … هرکدام کارکردهای خود را روی هر فرد دارند. تلاش برای یافتن درمان مناسب ارزش دارد زیرا همسر افسرده شما را دومرتبه در جادهی سلامتی قرار خواهد داد. یافتن روش درمان مناسب شاید زمانبر باشد اما مطمئن باشید بالاخره آن را پیدا خواهید کرد.
۶. برای کمک به هردویتان به مشاور مراجعه کنید
در خلال افسردگی تنها فرد مبتلا دچار آسیب نمیشود و علاوه بر او همسرش نیز آسیبهایی میبیند که نیازمند مشاور است. پس بهتر است مشاور و متخصصی را انتخاب کنید که در زمینهی همیاری با زوجها تجربه دارد و میتواند با هردو نفرتان صحبت و مشکلاتتان را حل کند. مراجعه به فردی که کار خود را میداند و به هردویتان راهکارهای مناسبی ارائه میدهد، نقش مهمی در درمان افسردگی و رفع این مشکل ایفا میکند. در واقع با مراجعه به متخصصی آگاه و خبره هم میتوانید مشکل همسر افسرده را مطرح و رفع کنید و هم مشکلاتی را که این بیماری برای هردویتان ایجاد کرده است، با متخصص در میان بگذارید. مراجعه به مشاور هم بهصورت فردی و هم با همراهی همسر، ایدهی خوب و مفیدی است.
۷. اطلاعاتتان را دربارهی افسردگی بیشتر کنید
حال که همسر و شریک زندگیتان به افسردگی مبتلا شده است، وظایفی برعهده دارید. یکی از این وظایف، کسب اطلاعات مناسب در زمینهی دلایل، تشخیص و درمانهای مختلف افسردگی است. پس کتاب بخوانید، وبسایتها را بررسی کنید، با پزشک و مشاور صحبت کنید و به خود و همسرتان کمک کنید تا این مشکل پشت سر گذاشته بشود.
۸. نسبت به بازگشت افسردگی هوشیار باشید
تقریبا نیمی از افرادی که افسردگی را تجربه کردهاند دوباره با بازگشت آن روبهرو خواهند شد. در این میان، ۷۵ درصد از افراد دچار بازگشت دورهای دیگر از افسردگی میشوند و از این ۷۵ درصد نیز افسردگی در ۹۰ درصد آنها دومرتبه بازمیگردد. بعد از پایان یک دوره از افسردگی، پزشکان معمولا میزان و دُزی از داروهای ضدافسردگی را برای جلوگیری از بازگشت افسردگی تجویز میکنند. هم فرد افسرده و هم همسرش باید به علائمی که نشان میدهد افسردگی در حال بازگشت است، توجه کافی داشته باشند.
وقتی همسرتان به افسردگی مبتلا میشود، احساس تنهایی به سراغتان میآید، خسته میشوید، احساس ناراحتی آزارتان میدهد و از نظر عاطفی احساس خلأ میکنید. شما خود را مقصر میپندارید، بیپناه میشوید، بدبینی و از دست رفتن حس طنز و شوخطبعی نیز از عوارض این وضعیت است. در بعضی موارد نیز شاید تصمیم به ترک رابطه بگیرید. در چنین وضعیتی امکان عصبانی شدن و ناامیدی از همسری که بدبین و افسرده است کاملا وجود دارد. زیرا همسر افسرده شما دیگر حس و حال انجام وظایف سابقش را ندارد. نمیتواند به امور منزل رسیدگی کند و به فرزندان برسد.
پس این وضعیت منجر به تولید چرخهای میشود که شما را دچار خستگی مفرط میکند. این چرخه به ضرر شما و همسر افسردهتان است. در این چرخه، وقتی شما وضعیت همسر افسردهتان را میبینید، عصبی میشوید و کنترلتان را از دست میدهید. سپس از رفتارتان احساس پشیمانی و گناه میکنید و دومرتبه درصدد جبران برمیآیید. تلاش برای جبران، شما را خسته و دلزده میکند و همانطور که میبینید در چرخهای از خستگیهای جسمی و روحی اسیر میشوید.
برای حفظ سلامتی خود، کمک به همسر و مدیریت خانه و خانوادهتان، نکات زیر را به یاد داشته باشید
۱. درمان همسرتان کار شما نیست
همسر افسردهتان نیاز به عشق، دلسوزی و حمایت دارد. اما باید پذیرفت که عشق و همراهی شما بهتنهایی برای درمان افسردگی همسر کافی نیست. همانطور که گفته شد، افسردگی بیماری جدی و مهمی است که تأثیرات فیزیکی نیز دارد پس باید برای درمان آن فکری جدی کرد و با ابراز و بذل عشق به همسر روند درمان را سریعتر و سادهتر نمود. با محبت و توجه به همسرتان نشان بدهید که در این چالش با او همراه هستید. درست است که باید با عشق و همراهی به درمان همسرتان کمک کنید اما فراموش نکنید که افسردگی نیز مانند بیماریهای قلبی، انسداد عروق، دیابت یا هر بیماری جسمی دیگری نیازمند پیگیری اساسی و تخصصی است.
۲. افسردگی مهمان ناخوانده است
افسردگی مانند مهمانی ناخوانده وارد زندگی خانوادگی شما شده است. هیچکس از مهمان ناخوانده خوشش نمیآید. این مهمان ناخوانده باعث میشود سلامت همسرتان، ازدواجتان و زندگی خانوادگیتان تحت تأثیر قرار بگیرد. پس بپذیرید که همسرتان نیز از حضور این مهمان راضی و خوشحال نیست. سعی کنید همیشه وقتی فشار افسردگی بر او غلبه میکند، به او یادآوری کنید که این مشکل قابلدرمان است. اگر چنین نگاهی به افسردگی داشته باشید امکان صحبت کردن بدون خجالت زدگی و احساس گناه برای شما و همسرتان فراهم میشود.
زوجهایی که تجربهی چنین مشکلی را در خانوادهی خود داشتهاند، معتقدند باید افسردگی را بهعنوان عاملی خارجی و البته موقت در منزل تماشا کرد. آنها میگویند چنین دیدگاهی باعث شده تا هر دو همسر بهشکلی سازنده، موفق به طرح و رفع ناامیدی ها و ترسهای خود شوند.
وقتی همسرتان بدخلق و ناامید میشود و بدبینانه حرف میزند و احساس بیارزش بودن دارد، به او بگویید همهی اینها بهخاطر افسردگی است و بعد از اینکه خوب شد، دوباره خوشبین و شاداب خواهد بود. در واقع به افسردگی بهعنوان عاملی خارجی که قابل از بین بردن است، نگاه کنید. چنین رویکردی باعث میشود حالوهوای منزل عوض بشود. در این صورت همه با هم صحبت خواهند کرد و راحتتر با مشکل میجنگند. چنین دیدگاهی باعث میشود که افراد مشکل را بپذیرند و برای رفع آن اقدام کنند. این خیلی مهم است، زیرا نپذیرفتن افسردگی خود مشکل بزرگی است که بهبودی را سختتر میکند.
۳. از دیگران کمک بگیرید
پذیرش اینکه در خانوادهتان افسردگی وجود دارد، کمی سخت است. پس بهتر است از دوست یا فرد مورد اعتمادی که ترجیحا این مشکل را در خانوادهاش تجربه کرده، کمک بگیرید. از دیگران کمک بگیرید. مثلا وقتی حجم کارها و وظایفتان افزایش پیدا میکند و بهتنهایی از انجام آنها برنمیآیید، سعی کنید از دوستان و آشنایان خود کمک بخواهید. انرژی خانواده در اثر افسردگی تخلیه میشود پس کمک دوستان و اقوام نزدیک میتواند کارساز باشد. مثلا اگر آنها در پختوپز کمی کمکتان کنند یا فرزندانتان را برای گشتوگذاری بیرون ببرند، کمک بزرگی برایتان خواهد بود.
۴. مراقب خلقوخو و افکارتان باشید
وقتی همسرتان دچار افسردگی میشود، بزرگترین پایگاه احساسی و عاطفیتان را از دست میدهید. تنهایی برخاسته از این شرایط موجب میشود بدخلقی، تنفر، دلخوری، ضعف روحیه و احساس گناه به سراغتان بیاید. گاهی نیز این احساس بهوجود میآید که باید چنین رابطهای را ترک کنید تا خود را نجات بدهید. اگر دچار چنین مشکلی هستید، باید به خودتان، افکارتان و احساساتتان توجه ویژهای داشته باشید و نگذارید که روحیهی منفی بر شما غالب شود. حتما از کمکهای تخصصی برای خروج از این حالت بهره ببرید و همسرتان را نیز برای حل مشکل تشویق کنید. افسردگی متخصص جدا کردن زوجها از یکدیگر است، نگذارید تیغش روی شما اثر کند.
۵. قبل از هر اقدامی، به درمان افسردگی بپردازید
افسردگی زندگی خانوادگی و زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد. شاید به نظرتان برسد که باید ابتدا قبل از اقدام برای درمان افسردگی کارهای دیگری را امتحان کنید. درمان افسردگی اولین گامی است که باید برداشته بشود. پس سعی نکنید به روشها و تکنیکهایی بپردازید که به نظرتان مشکل را کمرنگ میکند. در حقیقت شما باید پیش از بهکار بردن هر فن و تکنیکی برای بهبود، مثل واگذاری برخی از مسئولیتهای خانه به همسر افسردهتان، شروع به تلاش برای درمان کنید. بعد از اینکه در فرایند درمان قرار گرفتید و مسیر درمان مشخص شد، تکنیکهایی نیز مانند درخواست برای انجام برخی کارها و رفتارها را از او داشته باشید.
۶. به نیازهای خود توجه کنید
افسردگی همسر بسیار سخت است و محیط خانه را تحتالشعاع قرار میدهد، اما باید بپذیرید که زندگی کماکان ادامه دارد. نباید خود را قربانی این شرایط کنید. مثلا ایجاد ارتباطات اجتماعی، رسیدگی به خوردوخوراک و… باید مانند قبل پیش برود. اگر شما بهخوبی به خودتان برسید، تواناییتان برای کمک به همسرتان نیز بیشتر میشود و سریعتر میتوانید این مشکل را در کنار هم حل کنید. شما باید مثل سابق به اهداف و علائقتان بپردازید.