کمکم بوی بهار از راه میرسد. ما نیز بهرسم هر سال، خانهتکانی را شروع میکنیم. با گردگیری، غبارروبی، شستن قالیها، تمیز کردن در و پنجرهها آماده سال جدید میشویم. آیا خانه ما تنها جایی است که نیاز به خانهتکانی دارد؟ آیا دلها و افکار ما نیاز به گردگیری ندارند؟! در این یادداشت درباره خانه تکانی دل در آستانه سال جدید صحبت میکنیم.
چرا خانه تکانی دل؟ لزوم سروسامان دادن به افکار و احساسات
همان طور که خانه ما به گردگیری و تمیزکاری نیاز دارد، دل و افکار ما نیز به آن نیازمند است: افکار و احساساتی که در ناخودآگاه ما رخنه کرده و فرصت نکردهایم تا آنها را از دل بزداییم. اما پیش از آنکه بخواهیم روشهای این خانهتکانی درونی را معرفی کنیم، اول ببینیم این گردوغبار احساسات چگونه به دل و ذهن ما نفوذ میکنند.
درهم ریختگی عاطفی چیست؟
آیا تاکنون شده که گاهی بهخاطر چیزهای کوچک عصبانی شوید؟ آیا شده که گاهی بدون هیچ دلیلی احساس ناراحتی کنید؟! اگر پاسخ شما مثبت است، پس حتما چیزی در درون شماست که آزارتان میدهد. چیزی که ناخواسته به ناخودآگاه و پستوهای دل و ذهن خود راندهاید و تهنشین شده است. این احساسات و افکار حلنشده است که باعث درهمریختگی عاطفی شما میشود.
استفان سیدروف، استاد دانشگاه UCLA تعریف میکند:
«برای من این بههمریختگی عاطفی هنگام سروکله زدن با اشیاء مختلف نمود مییابد. روزی داشتم با سیمهای بههمگرهخورده دستوپنجه نرم میکردم. میخواستم آنها را از هم باز کنم اما هرچه میگذشت عصبانیتر میشدم. هرچه بیشتر عصبانی میشدم، سیمها بیشتر و بیشتر درهم میریختند. بهجای آنکه با آرامش و حوصله آنها را باز کنم، عصبانیتم داشت اوضاع را بدتر میکرد. حتی وقتی فهمیدم که این شیوه جواب نمیدهد بازهم با عصبانیت بیشتر ادامه دادم. انگار هدف واقعی چیز دیگری بود: تخلیه عصبانیتم! وقتی بالاخره کارم تمام شد، دریافتم که با کشیدن و کشتی گرفتن با سیمها، احساس راحتی دارم. انگار فشاری در من ذخیره شده بود که با این شیوه تخلیه شد. در این هنگام از خودم درباره منشأ این عصبانیت پرسیدم. جستوجو برای پاسخ این پرسش مرا به ریشه عصبانیتم رساند که سیمهای گرهخورده صرفا باعث شعلهور شدنش شده بود.»
جالب است بدانید که یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ در نروژ نشان داده که همین عواطف درهمریخته و رسوبکرده، یکی از عوامل افسردگی و درماندگی است. همین غبار احساسات تهنشینشده است که مانع تغییرات مثبت و حذف عادتهای بد در زندگی میشود.
پس برای زدودن این گرد و غبارها از دل و جانمان، باید به سراغ خانه تکانی دل برویم.
چطور عواطف و افکارمان را سروسامان بدهیم؟
برای تکاندن گردوغبارهای نشسته بر دل و جانمان میتوانیم کارهای زیر را انجام دهیم:
۱. با خودتان خلوت کنید
زمانی را به خلوت کردن با خودتان اختصاص دهید. از روزمرگیها و فناوریهای ارتباطی فاصله بگیرید. مدیتیشن، یوگا و عبادت از کارهایی است که میتواند دریچهای به درون شما باز کند. در این مدت، درباره احساسات و افکاری که در سر دارید، فکر کنید. از خود بپرسید چه چیزهایی در درون من وجود دارند که با حل آنها، آرامش بیشتری پیدا میکنم.
۲. فهرستی از احساسات و افکارتان تهیه کنید
برای خانه تکانی دل، شناسایی و فهم نقاطی که گردوغبار آنها را فراگرفته لازم است. در یک دفترچه، آنچه را که حس یا فکر میکنید بنویسید. شاید این کار کودکانه یا احمقانه به نظر برسد، اما وقتی دستبهقلم میشوید، به ناخودآگاهتان فرصت میدهید تا آنچه را که در درونش مخفی است روی کاغذ نشانتان دهد.
بهطور مشخص، سه چیز را در این دفترچه بنویسید:
- مسائل شخصی: شامل دعواهایی که با عزیزانتان داشتهاید؛
- موقعیتهای کاری: شامل تنشها و تناقضهایی که در محیط کار با آنها روبهرو بودهاید؛
- مسائل جهانی: شاید شما کسی هستید که از بیعدالتی یا جنگ در دنیا رنج میبرید.
افکار، احساسات و رفتاری را که در هر موقعیت داشتهاید شرح دهید. از خودتان بپرسید: الآن به چه فکر میکنم؟ چه احساسی دارم؟ این حس چگونه روی بدنم یا روح و روانم تأثیر میگذارد؟
۳. برای درهمریختگیها چارهجویی کنید
حال که نقاط پرگردوغبار دل و ذهن خود را شناختید، میتوانید قدم در راه خانه تکانی دل بگذارید. هر مشکل عاطفی، یا باید از طرف شما یا با مشارکت دیگری که در آن مسئله نقش داشته، حلوفصل شود.
برای مثال شاید شما یک کینه کهنه را در دل نگه داشتهاید: کینهای که باید آن را کنار بگذارید تا به آرامش برسید. این به شما بستگی دارد که بتوانید با خودتان کنار بیایید و فردی که کینه او را به دل داشتهاید ببخشید. اما گاهی موضوع تازه است و به گونهای نیست که بتوانید از آن عبور کنید. گاهی باید با مسئله روبهرو شوید. در این شرایط بهسراغ موضوع بروید و سعی کنید با آرامش و فکر باز، آن را حلوفصل کنید. پرونده تنشها، دعواها و اختلافات را حلوفصل کنید. شاید همهچیز یک سوءتفاهم بوده باشد! باز ماندنشان فقط باعث نشستن گردوغبار بیشتر روی آنها خواهد شد.
۴. واقعیتها را بپذیرید
در کنار موارد گفتهشده در بالا، چیزهای دیگری هم هست که حل آنها از توان شما خارج است. برای مثال بیعدالتی در جهان چیزی نیست که شما بتوانید آن را حل کنید. حتی خیلی شخصیتر، شاید اطرافیان شما با رنجهایی دستبهگریبانند که نمیتوانید کاری برایشان انجام دهید. پذیرش واقعیتهای زندگی و کنار آمدن با آنها، گامی مهم در راستای خانه تکانی دل است.
۵. عذرخواهی کنید
شاید کسی را با کلام یا رفتارتان آزردهاید و حالا وجدانتان شما را آزار میدهد. اگر چنین است، وقت آن رسیده که با یک عذرخواهی از صمیم قلب، اوضاع را بهبود دهید. حتی اگر کار شما ناخواسته بوده، بازهم با عذرخواهی کردن، هم وجدان خودتان را راحت و هم پلهای خرابشده را ترمیم میکنید.
۶. خودتان را ببخشید
اغلب بخشیدن دیگران، راحتتر از بخشیدن خودمان است. در طول زمان، جملاتی مثل «من هیچوقت بهاندازه کافی خوب نیستم» همچون گردوغبار روی قلب ما مینشینند و فضای ناخودآگاهمان را مسموم میکنند. درگیر بودن با شکستهای گذشته یا تجربیات تلخ قبلی، ذهن و قلب شما را به خود مشغول میکند، از شادیتان میکاهد و به شما آسیب میزند. برای گذر از این وضعیت، فقط یک راه وجود دارد: اینکه درک کنید شما هم انسان هستید؛ انسانی که میتواند مرتکب خطا شود. پس خودتان را ببخشید و از اشتباهات گذشته عبور کنید.
۷. حقیقت را بگویید
با نزدیکان و عزیزان خود صادق باشید. افکار و احساسات خود را صادقانه با آنها درمیان بگذارید. وقتی آنها به درون شما پی ببرند، بهتر میتوانند به شما در خانه تکانی دل کمک کنند. به هر حال، تلاش برای مخفی کردن افکار و عواطف از دیگران، خود یک عامل مهم در بههمریختگی عاطفی است.
توصیه پایانی
خانه تکانی دل برخلاف خانه تکانی منزل، باید بهطور مستمر و بهتناوب انجام شود. پس آن را صرفا به سالی یک بار محدود نکنید.