مدیریت جمعیتهای چندپارچه حیات وحش، یکی از چالشهای بزرگ است. به عنوان مثال جمعیتهای کرگدن در آسیا و آفریقا عملا چند پاره شدهاند و در بیشتر موارد هم مهاجرتی بین لکههای ایجاد شده، مشاهده نمیشود. این در حالی است که دانشمندان جهان بر این باور هستند که مرحله ششم انقراض انبوه، پیشتر آغاز شده و وضعیت پستانداران درشت جثه خشکیزی هم در آفریقا و آسیا چشم اندازی از آیندهای غمانگیز را عرضه میکند.
برخی از پستانداران درشت جثه، گونههای کاریزماتیکی را شامل میشوند و به همین دلیل برنامههای حفاظتی از آنها مسیرهای نوینی را میپیماید. به عنوان مثال موسسه تحقیقاتی موسوم به «Leibniz-IZW» به همراه مجموعه سافاری پارک و سرویس حیات وحش و حفاظتی کنیا به تازگی موفق به جمعآوری سلولهای تخم نابالغ کرگدن سفید شمالی در کنیا شده و در نهایت با لقاح مصنوعی رویانهای کرگدن سفید شمالی را تولید کردهاند.
این مساله از این منظر اهمیت دارد که نشان میدهد دانشمندان در تلاشند تا با استفاده از تکنولوژیهای جدید به حفظ گونههای در معرض تهدید کمک کنند.
چرا مسیر برنامههای حفاظتی از پستانداران درشت جثه تا این اندازه متفاوت است؟ در یکی از تازهترین مقالات علمی انتشارات الزویر (ELSEVIER) ایمکه لودرز (Imke Lueders) و دبلیو آر. تویینک آلن (W.R. Twink Allen) نکاتی را پیرامون حفاظت از پستانداران درشت جثه مطرح کردهاند که در این گزارش بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
سقوط نگرانکننده جمعیت
لودرز و تویینک آلن در این مقاله به روند سقوط جمعیت پستانداران درشت جثه کاریزماتیک اشاره کرده و مینویسند: «جمعیت زرافهها در ظرف 30 سال گذشته در کل قاره آفریقا با کاهش 40 درصدی مواجه بوده. فیلها چه آفریقایی و چه آسیایی به شکل مشابهی در معرض فشار ناشی از تهدیدات انسانی قرار گرفتهاند.»
برآورد شده اندازه جمعیت واقعی آنها احتمالا تنها یکچهارم از 475 هزار فیلی است که در سال 2016 تخمین زده شد. وضعیت کرگدنها هم دست کمی از سایرین ندارد. به عنوان مثال کرگدن سفید جنوبی که جمعیت آن در سال 2015 در پارک ملی کروگر (Kruger National Park) واقع در جنوب آفریقا حدود 9 هزار فرد تخمین زده شد، هم اکنون بر اساس پیشبینیها جمعیتی در حدود یکسوم آن تعداد را داراست و متاسفانه یکی از دلایل این اتفاق بحران شکار غیرقانونی شاخ کرگدن است.
تمرکز بر حیوانات در اسارت
لودرز، یک دامپزشک حیات وحش است که روی تکثیر و زادآوری گونههای سخت بارور مانند فیل و کرگدن کار میکند. وی در توصیف فعالیتهایش میگوید: «کار ما کمک به باروری گونههای مختلف از حیوانات وحشی است که بنا به دلایل مختلف، توانایی باروری به روش طبیعی را ندارند. ما با استفاده از روشهایی مانند لقاح مصنوعی و روشهای دیگر به آنها کمک میکنیم که بتوانند ژن خودشان را به نسل بعدی انتقال دهند. ما در اروپا به شدت روی روشهای باروری در گونههایی که در اسارت هستند، متمرکز شدهایم.»
وی در مقدمه مقاله مینویسد: «آگاهی، فناوریها و منابع لازم برای حفاظت خارج از زیستگاه طبیعی (Ex situ Conservation) در ظرف سالهای اخیر به شکل بارزی پیشرفت کرده است؛ اما تکثیر کنترل شده حیات وحش توسط انسانها همیشه مورد مناقشه جدی جامعه و حتی محافل علمی بوده و به همین دلیل این موضوع همواره با چالشهای متعددی دست به گریبان بوده و هست.»
زمانی که تکثیر طبیعی شکست میخورد، فناوریهای تکثیر حمایتی برای افزایش خروجی تکثیر و نگهداری تنوع ژنتیکی ضرورت پیدا میکنند. علاوه بر این، پیشرفتهای فنی حاصل شده که به واسطه آنها پتانسیل جمعآوری و نگهداری از گامتها و جنینهای گونههای مختلف حیات وحش در شرایط خاص و سرمایش زیر صفر مهیا شده است.
ما در این مقاله با هدف ایجاد درک بهتر از اینکه چرا حفاظت داخل و خارج از زیستگاه طبیعی گونههای در معرض تهدید میبایست تکمیل کننده یکدیگر باشند و اینکه تحت چه شرایطی فناوریهای تکثیر حمایتی با هدف استفاده از ابزارهای بیشتر برای نجات جمعیتهای در معرض خطر ضرورت دارند؛ تلاش کردهایم که نمونههایی از کارهای انجام شده روی 3 خانواده مختلف از مهرهداران درشت جثه یعنی فیلها، کرگدنها و زرافهها را ارائه دهیم.
این خانوادهها، گونههای کاریزماتیکی را هم شامل میشوند و البته اغلب اعضای آنها به تازگی با کاهش معنادار جدی بالاخص از نظر تعداد جمعیت مواجه شدهاند.
ما بر اساس این موارد و موارد مشابه دیگر باور داریم که تکثیر در باغ وحشها برای بقای گونهها آن هم در جهانی که فعالیتهای انسانی اکثر زیستگاههای طبیعی را متاثر ساخته، ضروری است. بدون امکان مطالعه فیزیولوژی تکثیر در افراد آموزش دیده در اسارت، پیشرفتهای مهمی که در طی 20 سال اخیر در زمینه فناوریهای تکثیر حمایتی حیات وحش به وجود آمده، عملا غیرممکن بود.
ایمکه لودرز اشاره میکند که به جای عزادار بودن برای فقدان آنچه که از دست میرود، ما باید خودمان را برای مدیریت اندک جمعیتهای باقیمانده حاضر کنیم و این در اصل بهترین حفاظتی است که میتوانیم از آنها به عمل بیاوریم.
وی در خاتمه مقاله یادآور میشود که به واسطه تغییرات گسترده چه از منظر اقلیمی و چه حتی در خود زیستگاهها، برنامههای تکثیر حفاظتی را نباید به چشم آخرین راه برای حفاظت از گونهها قلمداد کرد بلکه در حال حاضر بیش از هر چیز بهتر است بر استراتژیهای حفاظتی پایدار آن هم در خود زیستگاههای طبیعی تاکید داشت.