دانشمندان رد پای گرمایش جهانی را در تایفون هاگیبیس یافتهاند؛ یک سیکلون غولپیکر که در سال ۲۰۱۹ ژاپن را در نوردید، حدود ۱۰۰ نفر را کشت و به هزاران خانه آسیب زد.
یک پژوهش جدید — که اخیرا در ژورنال Climate Change چاپ شده — در یافته است که احتمال وقوع این طوفان در دنیایی بدون تغییر اقلیم ۶۷ درصد کمتر بوده است.
پژوهشگران پا را فراتر گذاشته و تاثیر گرمایش را به صورت هزینههای اقتصادی در آوردهاند: طبق تخمین آنها، از ۱۰ میلیارد دلار خسارتی که تایفون هاگیبیس به وجود آورد، ۴ میلیارد آن را میتوان به تغییر اقلیم نسبت داد.
به بیان دیگر، اگر گرمایش جهانی در حال وقوع نبود، قدرت تخریب این طوفان کمتر بود.
سیهان لی (Sihan Li)، نویسندهٔ اصلی این مقاله و پژوهشگر دانشگاه آکسفورد، میگوید «ما روی این واقعهٔ خاص تمرکز کردیم چون یکی از ویرانگرترین طوفانهای تاریخ ژاپن بوده است.»
در حقیقت، این طوفان احتمالا بیشتر از چیزی که این پژوهش نشان میدهد ویرانگر بوده است. این پژوهش تنها هزینههای مربوط به خرابیهای بیمه شده را در نظر میگیرد و هزینههای متنوع ناشی از عواقب دیگر تایفون را نادیده میگیرد؛ نظیر از دست رفتن زندگیها و رفاه.
این پژوهش جدیدترین مشارکت در حوزهای محبوب به نام «علم نسبت دادن» است. تخصص این حوزه کشف اثر تغییر اقلیم روی وقایع محیط زیستی منفرد است؛ نظیر آتشسوزی جنگلها، هوریکانها، موجهای گرمایی و سیلها.
با این که علم نسبت دادن نسبتا جوان است — اولین پژوهشها در این حوزه تنها دو دهه قبل آغاز شدند — در سالهای اخیر به سرعت پیشرفت کرده است. صدها مقاله در ادبیات علمی این حوزه منتشر شدهاند.
دانشمندان حالا میتوانند تقریبا هر فاجعهٔ مرتبط با اقلیم را بررسی کنند و سرعتشان در این کار نیز بیشتر شده است. پژوهشهایی که پیشتر هفتهها یا ماهها به طول میانجامید، امروز میتوانند تقریبا در زمان واقعی انجام شوند.
و این حوزه همچنان در حال تکامل است. پژوهشهای نسبت دادن معمولی تنها روی چگونگی تاثیر تغییر اقلیم روی احتمال یا شدت یک واقعهٔ آب و هوایی تمرکز میکنند. تخمین هزینههای اقتصادی یک توسعهٔ نسبتا جدید است — تا به اینجا تنها چند پژوهش معدود این کار را انجام دادهاند.
اما این پژوهش روی تایفون هاگیبیس آخرین پژوهش نخواهد بود.
محاسبهٔ «هزینهٔ انفعال»
پژوهشی روی هوریکان هاروی در سال ۲۰۲۰ و یک پژوهش مستقل دیگر در همان سال روی خشکسالیها و سیلهای نیوزیلند، هر دو توسط دیوید فریم (David Frame) دانشمند علوم اقلیمی، یک روششناسی پایه را برای پیوند دادن آسیبهای آب و هوایی به تغییر اقلیم تثبیت کردند.
این روش اساسا تاثیر گرمایش را روی احتمال یک واقعهٔ در حال وقوع از طریق یک رویکرد جاافتاده در علم نسبت دادن بررسی میکند. سپس نسبت ریسکی را که میتوان به تغییر اقلیم نسبت داد روی هزینههای آن واقعه اعمال میکند.
برای مثال، پژوهش هوریکان هاروی کشف کرد که گرمایش احتمالا مسئول سه چهارم ریسک وقوع چنین واقعهٔ شدیدی است. سپس پژوهشگران نتیجهگیری کردند که حدود سه چهارم خسارت ۹۰ میلیارد دلاری هاروی (حدود ۶۷ میلیارد دلار) را میتوان به تغییر اقلیم نسبت داد.
پژوهش هاروی عمدتا روی چگونگی تاثیر تغییر اقلیم روی بارشهای افسانهای این طوفان تمرکز داشت. این بارشها مسئول سیلهای ویرانگر سواحل خلیجی جنوب ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ بودند. از طرف دیگر، پژوهشی در سال ۲۰۱۷ روی ابر طوفان سندی رویکردی نسبتا متفاوت داشت.
بخش عمدهٔ ویرانیهای سندی، که در سال ۲۰۱۲ شمال شرق ایالات متحده را در نوردید، ناشی از امواج طوفانی بود — آبی که همراه با طوفان از اقیانوس به ساحل برخورد میکند. سطوح بالاتر آب دریا با امواج ویرانگرتر پیوند دارند.
در نتیجه پژوهش سندی تاثیر افزایش سطح آب دریا ناشی از تغییر اقلیم را روی سیلهای این طوفان بررسی کرد. سپس این تاثیر را به صورت هزینههای اقتصادی در آورد و نتیجه گرفت حدود ۸ میلیارد دلار از این آسیبها را میتوان به تغییر اقلیم نسبت داد.
پژوهش جدید روی تایفون هاگیبیس روشی مشابه با پژوهش هوریکان هاروی استفاده میکند. اکثر آسیبهای تایفون ناشی از بارشهای سنگین این طوفان بودند.
به گفتهٔ فریدریک اوتو (Friederike Otto)، یکی از نویسندگان مقاله و دانشمند اقلیمی و متخصص علم نسبت دادن در کالج سلطنتی لندن، این روش نسبتا ساده و سر راست است.
به گفتهٔ او، این حوزه همچنان میتواند از پژوهشهای جدیدی منتفع شود که روشهای بالقوهٔ بیشتری را برای پیوند زدن هزینههای وقایع آب و هوایی به تغییر اقلیم کاوش میکنند. از آنجا که این حوزهٔ پژوهشی در نوع خود نسبتا جدید است، فضای زیادی برای توسعه وجود دارد.
او میگوید «من فکر میکنم خیلی خوب میشد اگر افراد بیشتری داشتیم که روی این موضوع کار میکردند و افراد با روشهای بیشتری سراغ این کار میآمدند تا میدیدیم نتایج بسته به انواع روشهای انتخابی چه میران پویایی داشتند.»
این نوع پژوهشها میتوانند فراتر از ارزش علمی خود دلالتهای گستردهای داشته باشند. متخصصان حقوق اغلب پیشنهاد کردهاند که پژوهشهای نسبت دادن به طور کلی میتوانند در پروندههای مرتبط با اقلیم به عنوان مدرک استفاده شوند.
پژوهشهایی که به طور خاص به تاثیر تغییر اقلیم روی هزینههای اقتصادی اشاره میکنند میتوانند پتانسیل بزرگتری برای اثرگذاری روی دعاوی قضایی و سیاستهای محیط زیستی داشته باشند. اما به گفتهٔ اوتو، پیش از هر چیز این حوزه نیاز به بلوغ بیشتر دارد.
پژوهشهای نسبت دادن متداول، که به هزینهها کاری ندارند، روشهای استاندارد و جاافتاده دارند. این روشها در صدها پژوهش به کار گرفته و توسط پنل بینالمللی تغییر اقلیم سازمان ملل ارزیابی شدهاند. از طرف دیگر، اضافه کردن خسارات به این ترکیب یک مرز جدید است.
اوتو میگوید «من فکر میکنم اگر الان به یک دادگاه بروید، یک فرد به راحتی میتواند سوراخهای آن را پیدا کند. برای این که این پژوهشها واقعا در تمام پیشزمینهها مفید باشند، باید افراد بیشتری داشته باشیم که روی آن کار میکنند.»
دعوای قضایی اقلیمی تنها یکی از حوزههای بالقوهای هستند که این پژوهشها میتوانند مفید باشند. این پژوهشها همچنین پتانسیل بزرگی برای اثرگذاری روی درک عمومی تغییر اقلیم و ریسکهای مرتبط با آن دارند.
لی میگوید «فکر میکنم ما هنوز هزینههای واقعی تغییر اقلیم را به شدت دستکم میگیریم.»
به گفتهٔ او، طوفانهایی مانند هاگیبیس احتمالا با گرمتر شدن زمین ویرانگرتر خواهند شد.
این موضوع برای انواع دیگر فجایع اقلیمی سراسر دنیا نیز صادق است. کنترل کردن انتشار گازهای گلخانهای و متوقف کردن گرمایش جهانی در سریعترین زمان ممکن میتواند رشد هزینههای مربوط به این وقایع را محدود کند.
به پیشنهاد لی، پژوهشهایی که مستقیما هزینههای وقایع آب و هوایی منفرد را به تغییر اقلیم پیوند میزنند میتوانند مشکل را برای عموم مردم ملموستر کنند.
او میگوید «من فکر میکنم این یک تکهٔ گم شده در نیاز ما به اقدام سریعتر است. مردم اقلب به هزینههای کاهش تغییر اقلیم فکر میکنند، اما به هزینههای انفعال نه.»