هفته گذشته شایعات زیادی در مورد سرمایهگذاری یا مالکیت اپل بر سازنده سوپرماشین و تیم فرمول یک مکلارن منتشر شد که البته بعداً گفتگوها در این زمینه رسماً توسط مکلارن تکذیب گردید:
هیچگونه انتقال مالکیت یا سرمایهگذاری استراتژیکی در کار نیست. این داستان کاملاً نادرست است.
نقلقول بالا متعلق به سخنگوی مکلارن در گفتگو با Business Insider است. با این وجود، انتشار چنین گزارشهایی نشان میدهد که حتماً در مورد اپل و علاقهاش به صنعت حملونقل خبرهایی در جریان است. اوایل سال جاری، غول کوپرتینو به میزان یک میلیارد دلار از بیش از ۲۰۰ میلیارد داراییاش استفاده کرد تا آن را در «دیدی چاکسینگ» که یک شرکت خدمات حملونقل چینی است، سرمایهگذاری کند. سپس نوبت به پروژه پر رمز و راز «تیتان» رسید. این تجربه خودرویی اپل، هم میتواند تعریفی جدید برای این حوزه ارائه دهد و هم یک تقسیمبندی جدید برای آن ایجاد کند.
یک احتمال منطقی آن است که اپل به دنبال تبدیل تدریجی خودش به یک نوع کمپانی هولدینگ است. اپل شاید مانند کسی است که مقدار زیادی پول اضافه در حساب بانکیاش دارد و نمیداند که چگونه آنها را خرج میکند. بنابراین آزادانه در بازار به خرید میپردازد؛ ۳ میلیارد دلار برای شرکت سیستمهای صوتی Beats، یک میلیارد برای Didi و حدوداً همین میزان، احتمالاً برای تصاحب مکلارن. ولی کمپانیای مانند «تسلا» نیز وجود دارد که احتمال خریدش برای اپل بسیار موجهتر از یک سازنده خودروهای اسپرت با سطح بالای تکنولوژی است؛ چرا که دنیای تکنولوژی پیوند بین اپل-تسلا را به عنوان دو برندی که در «سیلیکون ولی» شکل گرفتهاند، بهتر قبول میکند و جذابیت بیشتری برایش دارد. برای بسیاری از افراد، ایلون ماسک، همان «استیو جابز» جدید است.
ولی مشکل اینجاست که اپل آنقدر کمپانی بزرگی شده که کمتر به نوآوری و بیشتر به مدیریت دستاوردهایش میپردازد؛ دستاوردهایی که البته کم هم نیستند. در مقابل، تسلا با همه مشکلات و دشواریها، به سرعت در حال نوآوری است. این کمپانی اخیراً یک ارتقای نرمافزاری عمده برای وسایل نقلیهاش منتشر کرده که حداقل یک تکنولوژی خودرویی جدید در آن دیده میشود؛ سیستم محافظت از گرمای بیش از حد در داخل کابین (Cabin Overheat Protection). این سیستم به تسلا این امکان را میدهد که با استفاده از بسته بزرگتر باتری، در حالتی که خودرو خاموش است، آن را خنک کند و آسایش بهتری برای بچهها و حیوانات خانگی فراهم آورد.
پروژه تیتان یک دلیل منطقی میتواند در پشت خرید تسلا توسط اپل پنهان باشد و آن مبهم بودن مسیر پروژه تیتان است. اینکه آیا واقعاً با یک خودروی واقعی روبرو هستیم یا یک رابط کاربری داخل خودرو و یا حتی یک تکنولوژی رانندگی خودکار. بنابراین اگر اپل «تسلا» را مال خود کند، میتوان هسته اصلی فعالیت را به عهده بگیرد. امّا در همین حال، اپل باید فکری به حال «ایلون ماسک» کند؛ چرا که «ماسک» و مدیر عامل اپل، «تیم کوک» دو تن از نامتجانسترین رهبران تجارت مدرن هستند. یک رؤیاپرداز تند و تیز در مقابل یک محافظهکار معتدل. «کوک» اپلی را به ارث برده که دنیا را تغییر داده است و این در حالی است که «ماسک» در شُرُف تغییر دوباره آن است.
با این حال، اگر اپل بتواند بازار ۳۰ میلیاردی تسلا را بدون دردسرهای مدیریتی، از آنِ خود کند، این خودروساز «پالو آلتو» را با همه چالشهای پیشرویش در دوره جدید صاحب میشود. «ماسک» اگر تنها یک هدف عمده در تسلا داشته باشد، رسیدن به آمار فروش ۵۰۰ هزار دستگاه در سال ۲۰۱۸ است، یا اینکه به موقع مدل ۳ را در بازار به دست مشتریان برساند. امّا اهداف تسلا در آینده، فراتر از این موارد است؛ از جمله تکمیل فرآیند مالکیت شرکت پنلهای خورشیدی «سولار سیتی»، بهرهبرداری از گیگافکتوری نوادا و تولید سلولهای باتری لیتیومی در مقیاس انبوه، راهاندازی «تسلا انرژی» به عنوان یک تجارت قابلاطمینان در زمینه ذخیرهسازی نیرو، ادامه گسترش شبکه «سوپرشارژر»، بهویژه در کشور چین و مقابله با چالشهای تصادفات «اتوپایلوت» که یکی از آنها منجر به مرگ نیز شده است. به علاوه، پس از مدل ۳، یک کامیون الکتریکی، یک شاسیبلند جمعوجور و حتی یک پیکاپ در دستور کار برنامههای آینده تسلا قرار دارند. بنابراین اگر حتی استانداردهای اپل را هم درنظر بگیریم، با صرف یک هزینه گزاف، مشکلات زیادی گریبانگیر این کمپانی خواهد شد.
محدودیتهای کمپانیهای تکنولوژی اینکه کمپانیهای تکنولوژی از لحاظ کلی بتوانند نقش مهمی در تبدیل وضعیت حملونقل داشته باشند، جای تردید دارد. گوگل و اپل، صرفاً به خاطر اینکه «گوگل» و «اپل» هستند، این تصوّر را ایجاد میکنند که میتوانند هر فرآیندی را به شکلی برجسته و قابلتوجه صورت دهند. امّا تاکنون کمپانی تکنولوژی که توانسته اثر شگرفی بر دنیای حملونقل داشته باشد، «اوبر» است و این موضوع به خاطر این است که این کمپانی همیشه در زمینه حملونقل فعالیت داشته است. البته شاید برخی بخواهند به نام «تسلا» اشاره کنند. تسلا مطمئناً تلاشهای زیادی انجام داده، ولی در مجموع باید گفت که تأثیر کلی آن به صورت محدود بوده است؛ چرا که هنوز هم عمده خودروهای موجود در جاده کشوری مانند امریکا، از پیشرانههای بنزینی استفاده میکنند. ضمن اینکه تسلا از هر زاویهای که به آن نگاه کنیم، رفتهرفته تبدیل به ترکیبی از یک کمپانی تکنولوژی و یک خودروساز کلاسیک میشود.
امّا کمپانیهایی که یک دگرگونی را در این زمینه آغاز کردهاند، همان خودروسازان سنتی و شناختهشده هستند. مشابه کاری که جنرالموتورز در مورد شورولت بولت انجام داده، آنها از این پتانسیل برخوردارند که هر محصول جدیدی را به سرعت وارد بازار کنند. میتوان انتظار داشت که جنرالموتورز در ۲ سال آینده، به همان میزان دستگاه از بولت به فروش برساند که تسلا محصولاتش را در کل مدت فعالیتش فروخته است؛ یعنی در حدود ۱۵۰ هزار دستگاه. بنابراین غول بزرگ کوپرتینو برای خرید، شاید باید سری به فروشگاه «دیترویت» نیز بزند.
منبع: businessinsider