پراید یا به عبارت بهتر فورد فستیوا! یکی از نامآشناترین واژهها برای ما ایرانیها که البته خاطرات چندان جالبی را نیز تداعی نمیکند… به جرات میتوان گفت پراید در کنار پیکان یکی از ستونهای اصلی صنعت خودروی کشور ما بودهاند و اگرچه نسخههای سدان این دو خودرو دیگر بهصورت صفرکیلومتر در بازار حضور ندارند اما مشتقات آنها همچون وانت پراید و آریسان بهصورت جستهوگریخته دیده میشوند! این بار میخواهیم یکی از کاملترین مقالات درباره تاریخچه پراید را تقدیم شما عزیزان کنیم. قطعاً خواندن این مطلب خالی از لطف نخواهد بود پس حتماً همراه ما باشید.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید پراید اولین بار به عنوان فورد فستیوا معرفی شد. به گزارش وبسایت thetruthaboutcars، داستان فستیوا در دهه ۷۰ میلادی شروع شد زیرا فورد میزان سهام خود در شرکت ژاپنی مزدا را افزایش داد. ارتباط این دو شرکت از بخش پایانی دهه ۷۰ میلادی شروع شد. مزدا از دهه ۶۰ میلادی با مشکلات اقتصادی روبرو بود و فورد نیز با قیمت نازلی مالکیت این شرکت را به دست آورد. اولین سرمایهگذاری فورد در مزدا با خرید ۷ درصد سهام این برند در هیروشیما اتفاق افتاد.
این ارتباط در سال ۱۹۷۹ یعنی زمانی که فورد سرمایه جدیدی را به مزدا تزریق کرد و سهمش را در این شرکت به ۲۴.۵ درصد رساند عمیقتر شد. در همین زمان فورد و مزدا به دنبال عرضه یک محصول ساب کامپکت جدید بودند و از یک طرف محصول فورد از مد افتاده بود و مزدا از نظر ظرفیت طراحی در وضعیت مناسبی قرار داشت. محصولات ساب کامپکت فورد در آن زمان شامل مدل پینتو برای بازار آمریکای شمالی و فیستا برای اروپا و دیگر بازارها بودند. پینتو شهرت فاجعه باری داشت و اگرچه از سال ۱۹۷۱ در بازار حضور داشت اما به پایان راه خود نزدیک شده بود.
خودروی فیستا که در آلمان غربی و بریتانیا مونتاژ میشد محصول جدیدتری بود اما اولین نسل آن در دهه ۷۰ میلادی زیاد دوام نیاورد. مدلهای تولید آلمان که از سال ۱۹۷۶ روانه بازار شدند بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ در آمریکای شمالی نیز قابل خریداری بودند. اولین نسل این خودرو عملکرد قابل قبولی به ویژه در آمریکای شمالی داشت زیرا پینتو به عنوان گزینه کناری آن اصلاً خودروی خوبی نبود. تولید نسخه ابتدایی فیستا تا سال ۱۹۸۳ ادامه یافت و سپس جای خود را به نسل دوم داد؛ اما آن فیستا همانند نسل اول خود بیشتر مناسب مصرفکنندگان اروپایی بود و به عنوان محصولی جهانی جواب نمیداد زیرا الزامات طراحی خاصی برای قاره سبز داشت. تا اینجا را در دست داشته باشید تا سری هم به سمت دیگر بزنیم!
وقتی به تاریخ مزدا نگاه کنیم تنها یک خودروی ساب کامپکت میبینیم که کارول ۶۰۰ نام داشت. این خودرو به دو صورت کوپه و سدان تولید شد و نسخههای بزرگتر خودروی کوچک R360 کوپه به شمار میرفت، خودرویی که با نام کارول هم عرضه میشد. عدد ۶۰۰ به خاطر حجم پیشرانه ۵۸۶ سیسی این خودرو انتخاب شد و از کلاس Kei به ساب کامپکت رسید زیرا سپرهای بزرگتری داشت. البته فضای کابین این خودرو مشابه مدل کوچکتر کارول عادی بود. کارول ۶۰۰ بزرگتر در دسته مالیاتی بالاتر قرار میگرفت و محبوبیت چندانی نداشت زیرا نسبت به نسخه Kei خود مزیت چندانی را ارائه نمیکند و تنها پیشرانهای بزرگ داشت. ۶۰۰ پس از دو سال عرضه با خط تولید وداع کرد و حدود ۸۸۰۰ دستگاه از آن فروخته شد. مزدا تا سال ۱۹۸۶ محصول ساب کامپکت دیگری را عرضه نکرد. حالا برگردیم به فورد!
با توجه به تمام شدن کار پینتو در بازار و عدم تطابق فیستا با نیازهای مصرفکنندگان آمریکایی، فورد تا چند سال محصولی ساب کامپکت در این بازار نداشت. در سال ۱۹۸۱ خودروی کامپکت اسکورت جایگزین پینتو ساب کامپکت شد اما از ابعاد بزرگتری سود میبرد. جایگزین واقعی فیستا در آمریکای شمالی میبایست یک خودروی ساب کامپکت واقعی میبود. فیستا نسل دوم در اروپا همچنان به عنوان کوچکترین خودرو در کلاس سوپرمینی ها عرضه میشد درحالیکه اسکورت اروپایی در سومین نسل خود قرار داشت و محصولی خانوادگی و کوچک یا کامپکت به شمار میرفت. خودروی ساب کامپکت و جدید فورد نباید در اروپا فروخته میشد بلکه در نهایت قرار بود توسط فورد استرالیا راهی بازار شود.
تولید چنین خودرویی نیازمند تحلیلهای زیاد بود و فورد با خرید سهام بیشتر مزدا به این برند روی آورد تا یک خودروی ساب کامپکت جدید را توسعه دهد. نامی که فورد انتخاب کرد فستیوا بود نامی که به خاطر موفقیت فیستا و تشابه تلفظ با آن انتخاب شد. خودرویی که در نهایت مزدا طراحی کرد یک هاچبک سه درب مربعی شکل و کاربردی بود.
اگرچه این خودرو نشان فورد را بر پیشانی داشت اما از همان ابتدا مشخص بود که فستیوا طراحی ژاپنی دارد. طراحی کلی خودرو یک “جعبه کاربردی” بود. نمای جلوی ساده خودرو شامل دو چراغ مربعی بود که همسطح جلوپنجره قرار گرفته بودند و از نشانگرهای گوشهای کهربایی استفاده میکردند. جلوپنجره همرنگ بدنه بود و از میله تکی بسیار سادهای که نشان فورد را در وسط خود قرار داده بود سود میبرد. سپر هم از پلاستیک خاکستری یا همرنگ بدنه در تریم های بالاتر استفاده میکرد و تقریباً خبری از تزئینات خاص به دو چراغراهنما نبود.
کاپوت حداقل خیزها و خطوط را داشت و تنها یک پفکردگی ملایم در آن دیده میشد. نیمه بالایی کاپوت فستیوا پذیرای آبپاشهای پلاستیکی مشکی شده بودند و چیز قابلذکر دیگری نبود. در گلگیرها خط کاراکتر سادهای دیده میشد که مستقیماً به پایان بدنه کوتاه خودرو میرسید. البته درب باک بسیار واضح در سمت راننده و دستگیرههای درب مشکی برگرفته از فورد رنجر باعث میشدند طراحی از یکنواختی محض درآید. زههای جانبی نیز جزو ویژگیهای فستیوا بودند و قطعاً طراحان فورد و مزدا نمیدانستند که این زهها چند سال بعد طی اقدامی محیرالعقول توسط سایپا از روی پراید حذف خواهند شد! زههای مدلهای پایه مشکی بودند اما در تریم های فول تر همرنگ بدنه میشدند.
در بخش عقب سقف نسبتاً بلند خودرو به درب پشتی سادهای میرسید که هدف از طراحی آن ایجاد حداکثر فضا و میدان دید بود. ستونهای اطراف خودرو نازک بودند و به استانداردهای ایمنی نه چندان پیشرفته دهه ۸۰ میلادی اشاره میکردند. در بخش عقب هم چیز خاصی وجود نداشت و تنها نشانهای ساده فورد، برفپاککن عقب و سپر با خروجی اگزوز کوچک جزو موارد قابلذکر بودند.
همانند آنچه از خودرویی در این کلاس انتظار میرفت، کابین فستیوا با توجه به قیمت خود ساخته شده بود و فلسفه طراحی “هرچه کمتر بیشتر” در آن بکار رفته بود! در جلوی راننده غربیلک فرمان دو پره مزدا و آمپرهای ساده دیده میشدند. سرعت شمار، نشانگر دمای آب و سوخت تنها آمپرهای موجود بودند. خبری از دورشمار و حتی نشانگر گیربکس دستی نبود. کابین از لغزندههای بسیار ساده برای دریچهها، ضبط بسیار ساده و… استفاده کرده بود و بودن کنسول مرکزی انتظاری بیجا محسوب میشد! بین صندلیهای ساده جلو هم شیفتر دنده و ترمزدستی قرار گرفته بود. همین!
در صندلیهای فستیوا خبری از بالشتکهای نرم نبود هرچند برخی مدلها از مخمل آجدار به عنوان روکش نشیمنگاه استفاده میکردند. پانل دربها هم چنین وضعیتی داشتند و از حداکثر پوشش پارچهای یا چیز دیگر سود میبردند و اکثر بخشها با وینیل پوشیده شده بود. کمربندهای ایمنی برای نگه داشتن شانه به درب متصل شده بودند و تنظیمات چندانی نداشتند. در کل ویژگیهای رفاهی و ایمنی فستیوا در کمترین میزان ممکن بود تا از ارائه پایینترین قیمت اطمینان حاصل شود. چیز زیادی برای گفتن درباره طراحی ظاهری و کابین فستیوا بسیار ساده وجود ندارد.
ما قسمت اول تاریخچه فستیوا یا پراید خودمان را همینجا به خاتمه میرسانیم و در قسمتهای بعدی به موارد مهندسی و فنی این خودرو خواهیم پرداخت.
ادامه دارد…