سخن اول:
چند روز پیش دیدم یکی از دوستام پشت کامپیوترش نشسته و اطرافش معرکهای بر پاست. کسانی که در کنارش بودند، از او سوالاتی میپرسیدند و دوست من با نوشتن آن سوالات در یک وبسایت فالبینی، جواب صحیح را میگرفت. با این حرکت فوقالعاده، جمعیت بالای سرش شگفتزده میشدند. مثلا یکی گفت: «از او بپرس نام خودروی من چیست؟» دوستم نوشت و وبسایت جواب داد: «پژو ۲۰۶». همه فکر میکردند که این واقعا حیرتانگیز است؛ ولی شاید کمتر کسی به جادوی این وبسایت که میتوانست سوالاتی اینچنینی را پاسخ دهد، فکر میکرد. کمتر کسی به این فکر میکرد که شاید کاسهای زیر نیمکاسه باشد و احتمالا دوست من به شکلی آنها را گول میزند و خودش جوابها را وارد میکند. البته بازیگری دوستم فوقالعاده بود و میتوانست به آنها وانمود کند که وبسایت توانایی فالبینی دارد. احتمالا خیلی از شما وبسایتها و اپلیکیشنهای اینچنینی را میشناسید و با کلک آنها آشنا هستید، من هم نمیخواهم با معرفی آنها، به گسترش این شوخی که گاهی اوقات دردسرساز است، کمک کنم. پرسش اینجاست که واقعا چرا اینقدر زودباور هستیم؟
در این باره باید گفت شاید به هر دلیلی، دوست داریم چیزهای ماورالطبیعی را باور کنیم. احتمالا به همین دلیل است که در سال ۲۰۱۵ میلادی هنوز افراد خیلی زیادی، بدون اینکه در جستجوی فهم مکانیسم دقیق طالعبینی و اینکه با عقل جور در میآید یا خیر باشند، آن را باور میکنند و پیش فالگیر میروند. هیچکس فکر نکرد که آخر یک وبسایت چطور باید از اینکه چه کسی شما را در زندگی دوست دارد و چه کسی از شما متنفر است، خبر داشته باشد؟ البته اگر فردی که ارائه دهندهی چیزی مثل طالعبینی است و مردم به او اعتماد میکنند، بازیگر قهاری باشد و اصطلاحا پروپاگاندای خوبی داشته باشد، باور جادو آسانتر میشود.
سخن دوم:
در مثالی دیگر از زودباوری ما، میتوان به شایعاتی که خیلی سریع در شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسانی پخش میشوند و مردم به راحتی و بدون فکر کردن دربارهی راست یا دروغ بودن آنها، این پیامها را به اشتراک میگذارند، اشاره کرد. پیامهایی مثل «لیست قیمت جدید خودروها (پراید ۱۰ میلیونی و سمند ۲۰ میلیونی!)» یا «در جهرم پلنگی به کنار یک خانواده آمد، از تشنگی سرش را در کتری کرد، سرش در آن گیر کرد و بعدا که پلنگ را رها کردند به ناگهان ۲۰ راس دیگر از آنها کشف شد!» نقل قولهای بزرگان فقید و کوروش بزرگ هم که دیگر معروف هستند. خیلی از افرادی که این پیامها را به اشتراک میگذارند، وقتی مورد انتقاد قرار میگیرند، میگویند که ما فقط فوروارد کردیم! به هر صورت دوباره میپرسم، چرا اینقدر زودباور هستیم؟
شاید اگر از یک زیستشناس و کسی که به خصوص روی تکامل و انتخاب طبیعی کار میکند بپرسیم، به ما میگوید اعتماد به اطلاعاتی که از افراد زیادی در جامعه به ما میرسد، در تکوین و تکامل زندگی اجتماعی انسان نقشی ضروری داشته است. بدین معنی که هر زمان به خرد جمعی اعتماد کردهایم، احتمالا نتیجه گرفتهایم و به عنوان موجودی اجتماعی، توانستهایم بقای خود را بهتر حفظ کنیم. ولی نکته اینجاست که بسیاری مواقع خرد جمعی اشتباهات بدی میکند و باعث میشود که یک ملت به طور دستجمعی ضررهای غیرقابل جبرانی بکنند. از این دست اشتباهات بزرگ در تاریخ مردمان مختلف دنیا کم نیستند.
حالا نکته اینجاست که به چنین صحبتها، پیامها و خبرهایی اعتماد بکنیم یا خیر؟ واقعیت این است که بهتر است قبل از باور کردن، شک و سپس پرسش کنیم. سعی کنیم قبل از پذیرفتن، دقایقی تحقیق کنیم. در مورد پیامها و خبرهایی که جاهای مختلف میبینیم، سعی کنیم منابع خبری قابل اعتماد (اینکه کدام منبع خبری قابل اعتماد است و کدام نیست بحث خود را دارد) را شناسایی کنیم. در ضمن پیامهایی که در شبکههایی مثل «تلگرام» یا «واتساپ» به اشتراک گذاشته میشوند را خیلی جدی نگیریم. متاسفانه این اپلیکیشنهای پیامرسانی، پلتفرم بسیار مناسبی برای شایعهپراکنی با سرعت خیلی زیاد هستند و ممکن است با اشتباهات دستجمعی، ضرر زیادی به خودمان، به دیگران و به جامعهمان بزنیم.