خانواده به عنوان مهمترين نهاد موجود در هر جامعهای همواره با آسيبهای مختلفی از جمله طلاق مواجه بوده است. طلاق كه در واقع انحلال رابطهی زوجيت است یکی از مهمترین مسائل در احوال شخصی افراد است که مهمترین نهاد اجتماعی (خانواده) را متزلزل میسازد و در شکل رسمی و قانونی خود بنیان خانواده را از هم میپاشد. این نوشته را بخوانید تا با انواع طلاق آشنا شوید.
عدهای معتقدند تغییر نسلها و شیوهی زندگی و کم شدن آستانهی صبر و تحمل جوانان دلیل اصلی طلاق است و عدهای نیز مشکلات مالی و اقتصادی را دلیل طلاق میدانند. صرفنظر از اینکه علت اصلی طلاق چه میتواند باشد بررسی انواع طلاق و آثار حاکم بر آنها میتواند اهمیت ویژهای داشته باشد. لازم به ذکر است که طلاق، ویژهی عقد دائم است و با ارادهی مرد انجام میشود.
انواع طلاق
مطابق با مادهی ۱۱۴۳ قانون مدنی ایران طلاق بر دو نوع است: طلاق بائن و طلاق رجعی.
طلاق رجعی
طلاق رجعی نوعی از طلاق است که در مدت عده برای مرد حق رجوع وجود دارد. در ادامه با تعریف عده و رجوع آشنا خواهیم شد.
عده چیست؟
عده عبارت است از مدتی که تا پایان یافتن آن، زنی که عقد نکاح او منحل شده است، نمیتواند شوهر دیگری اختیار کند. به بیان ساده عده مدتی است که در آن زنی که از همسرش جدا شده برای اطمینان از نداشتن فرزندی از همسر خود (پاک بودن رحم خود) و احترام به رابطهی زناشویی سابق، حق ازدواج مجدد را از دست میدهد. این مدت با توجه به نوع پایان ازدواج (مرگ شوهر، فسخ نکاح یا طلاق)، نوع ازدواج (دائم یا موقت) و بارداری یا عدم بارداری زن متفاوت است که مختصرا به آنها اشاره میکنیم.
- عدهی طلاق در عقد دائم ۳ طهر است. طهر در لغت به معنای پاکی است و به روزهای پاکی زن از حیض و نفاس ایام طهر میگویند، بنابراین در عدهی طلاق، زن باید ۳ پاکی بر خود ببیند تا عدهی او به اتمام برسد. (حیض خونریزی ماهیانه زنان در ایام خاص و نفاس خونریزی بعد از فارغ شدن زن از بارداری است.)
- عدهی زن حامله چه عقد موقت باشد چه دائم تا زمان وضع حمل است.
- عدهی وفات چه در عقد دائم و چه در عقد موقت در هر حال ۴ ماه و ده روز است. مگر اینکه زن حامله باشد که در این صورت عدهی وفات تا زمان وضع حمل است.
عدهی طلاق رجعی چه آثار و احکامی دارد؟
عدهی طلاق رجعی (۳ طهر) مهلتی را در اختیار طرفین قرار میدهد که به زندگی خود و فرزندانشان بیندیشند و از وقوع اتفاقهای ناگوار در آینده جلوگیری کنند؛ به همین دلیل است که قانونگذار به شوهر اجازه داده که در صورت پشیمانی از قطع رابطهی زناشویی به همسر خود رجوع کند و اثر طلاق را از بین ببرد. قرآن کریم در آیهی ۲۲۸ سوره بقره فلسفهی عده را فراهم کردن امکان بازگشت شوهر به زن در طلاق رجعی بیان کرده است. در عدهی طلاق رجعی تمام آثار زوجیت برپاست و طرفین همچنان با یکدیگر محرم هستند و در صورتی که زن در هنگام عده با مردی ازدواج کند ازدواج آنان باطل است و در صورت عالم بودن از حکم عده، ازدواج و رابطهی آنها با یکدیگر برای همیشه حرام میشود. در این مدت شوهر باید به زن نفقه بدهد، و در صورت مرگ یکی، دیگری از او ارث میبرد.
رجوع چیست و چه آثاری دارد؟
مراد از حق رجوع در طلاق رجعی آن است که مرد میتواند در مدت عده بدون آنکه نیاز به عقد مجدد باشد با هر لفظ یا عملی به همسر خود بفهماند که او را مجددا به همسری خود پذیرفته است مشروط بر آنکه قصد رجوع داشته باشد. در واقع قانونگذار ایران قصد رجوع را شرط اساسی در برقراری مجدد رابطهی زناشویی قرارداده تا امکان سوءِاستفاده از زن مطلقه را از بین ببرد. و منظور از قصد رجوع آن است که مرد ارادهی واقعی مبنی بر از سرگیری رابطهی زناشویی و تشکیل مجدد خانوادهی خود را داشته باشد و بخواهد مجددا با همسر مطلقهی خود زندگی کند. بنابراین اگر مرد قصد رجوع نداشته حتی اگر عملی انجام بدهد که نشان از رجوع باشد (مثل لمس کردن دست همسر خود یا بغل کردن وی) قانونا و بنابر نظر اکثر فقها رجوع واقع نشده است. علت اینکه در مدت عدهی طلاق رجعی، رجوع نیازمند عقد جدید نیست آن است که زن مطلقهی رجعیه [در طلاق رجعی به زن مطلقه، مطلقهی رجعیه گفته میشود] در در حکم زوجه است و تمام آثار زوجیت برپاست تا آنجا که قانون مدنی بیان کرده در عدهی طلاق رجعی زن حق نفقه دارد و مرد مکلف است نفقهی زن خود را پرداخت کند و چنانچه از پرداخت نفقه امتناع کند زن قانونا میتواند از او شکایت کند. (ترک انفاق جرم تلقی میشود و ۶ ماه تا دو سال حبس تعزیری دارد.)
مرد میتواند به دو طریق به زن خود رجوع کند:
- حرفی بزند و با همسر خود مصالحه کند مثل گفتن جملهی دوستت دارم.
- فعلی انجام بدهد که نشان از بازگشت به زندگی باشد، مثل آنکه دست همسر خود را بگیرد یا روسری او را از سر درآورد.
طلاق بائن و آثار آن
طلاق بائن آن است که در مدت عده برای مرد حق رجوع وجود ندارد. بنابراین رابطهی زوجیت قطع شده و زن در حکم زوجه نیست، زن و مرد بر هم حرام میگردند، زن حق نفقه ندارد و چنانچه یکی از طرفین در مدت عده فوت کند دیگری از او ارث نمیبرد. و اگر مرد بخواهد مجددا با آن زن ازدواج کند باید عقد جدیدی جاری شود.
در چه مواردی طلاق بائن محقق میشود؟
مادهی ۱۱۴۵ قانون مدنی بیان میکند که در موراد زیر طلاق بائن است:
۱. طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود (طلاق باکره یا غیرمدخوله)؛
۲. طلاق زن یائسه (یائسگی دورهای طبیعی در زندگی زنان است که در آن خونریزی ماهیانه برای همیشه متوقف میشود و آنان دیگر قادر به بچهدار شدن نخواهند بود. یائسگی معمولا در حدود سن ۴۵ تا ۵۵ سالگی آغاز میشود)؛
۳. طلاق خلع و مُبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد؛
طلاق خلع آن است که زن به واسطهی کراهتی (تنفری) که از همسر خود دارد حاضر است مالی به او بدهد و در مقابل بخشش این مال از همسر خود جدا شود اعم از آنکه این مال عین مهریه، معادل مهریه، کمتر یا بیشتر از مهریه باشد. در واقع طلاق خلع از این جهت بائن محسوب میشود که زن با بذل (بخشش) تمام یا قسمتی از مهریهی خود حق رجوع مرد را از بین میبرد و اگر از آن بخشش خود رجوع نماید و بخواهد مالی که به همسر خود داده را پس بگیرد طلاق بائن تبدیل به طلاق رجعی خواهد شد و مرد در دوران عده حق رجوع خواهد داشت.
در طلاق مُبارات کراهت از هر دو طرف است به این شکل که هم مرد از زن خود متنفر است و هم زن از شوهر خود؛ به حدی که ادامهی این زندگی برای هر دو مشکل و غیرقابل تحمل است. در طلاق مُبارات نیز زن مقداری از مهر خود را میبخشد. اما این مقدار بخشش نمیتواند مازاد بر مهریه او باشد به این دلیل که مرد نیز از زن خود کراهت دارد و میخواهد این رابطه به پایان برسد.
۴. سومین طلاقی که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید، اعم از آنکه وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید؛
توضیح آنکه چنانچه مردی ۳ بار با یک زن ازدواج نماید یعنی بعد از اولین ازدواج خود از وی طلاق بگیرد، مجددا با همان زن ازدواج کند، دوباره طلاق بگیرد، و برای بار سوم با او ازدواج کند و برای سومین بار طلاق بگیرد در این صورت طلاق سوم طلاق بائن محسوب میشود و دیگر امکان رجوع در مدت عده برای همسر وجود نخواهد داشت، زن و مرد بر هم حرام میگردند و مرد درصورتی میتواند با همان زن ازدواج کند که زن با مرد دیگری ازدواج کند و با او رابطهی زناشویی برقرار کند و بعد مطلقه گردد و این ازدواج نیازمند عقد صحیح و قانونی است. در این صورت ازدواج زن با همسر اول خود حلال میشود.
۵. پنجمین مورد طلاق بائن، طلاق در صورت عسر و حرج زن است. قانون میگوید اختیار طلاق با مرد است و مرد هر زمان که بخواهد میتواند زن خود را طلاق بدهد، اما زن چنین حقی ندارد. مگر اینکه از همسر خود وکالت در طلاق داشته باشد یا بتواند در محضر قاضی ثابت کند در عسروحرج قرار دارد. در این صورت میتواند از همسر خود طلاق بگیرد و این طلاق بائن است.
مفهوم عسروحرج چیست؟
عسر و حرج به معنی سختی و مشقت است و اصطلاحا حالتی را در برمیگیرد که زن از ادامهی زندگی با همسر خود عاجز و ناتوان شده و تحمل آن زندگی برای او غیرممکن است و هرطور شده میخواهد از همسر خود طلاق بگیرد. عسروحرج در مادهی ۱۱۳۰ قانون مدنی و تبصرههای آن بیان شده که زن میتواند با اثبات یکی از آنها در دادگاه از همسر خود جدا شود و این جدایی طلاق بائن محسوب میشود و در مدت عده برای مرد حق رجوع وجود نخواهد داشت.
در طلاق به علت عسروحرج زن با مراجعه به دادگاه خانواده علت عسروحرج را بیان میکند و با اثبات آن از دادگاه درخواست طلاق مینماید. دادگاه در صورتی که عسروحرج را ثابت بداند مرد را ملزم میکند که به علت شرایط مشقتباری که برای همسر خود فراهم کرده او را طلاق بدهد و چنانچه اجبار مرد ممکن نباشد زوجه با اذن قاضی و با حکم دادگاه طلاق داده میشود.
چه مواردی عسروحرج تلقی میشود؟
۱. ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت ۶ ماه متوالی (یعنی مرد پشت سر هم به مدت ۶ ماه حضور نداشته باشد) يا ۹ ماه متناوب در مدت يک سال بدون عذر موجه (یعنی مرد ۹ ماه از ۱۲ ماه سال حضور نداشته باشد)؛
۲. اعتياد زوج به يکی از انواع مواد مخدر يا ابتلای وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد؛
۳. محکوميت قطعی زوج به حبس پنج سال يا بيشتر؛
۴. ضربوشتم يا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعيت زوجه قابل تحمل نباشد؛
۵. ابتلای زوج به بيماریهای صعبالعلاج روانی يا هرعارضهی صعبالعلاج ديگری که زندگی مشترک را مختل کند. (مراد از بیماری صعبالعلاج آن دسته از بیماریهاست که به آسانی درمان نشوند و معالجهی دشواری داشته باشند.)
لازم به توضیح است که موارد ذکر شده در این ماده تمثیلی است و اگر زن به دلایلی غیر از موارد بیان شده در قانون در عسروحرج و سختی باشد میتواند با اثبات آن در محضر دادگاه درخواست طلاق کند.
تفاوت طلاق خلع و طلاق به علت عسروحرج زن چیست؟
بین طلاق خلع با طلاق ناشی از عسروحرج تفاوت وجود دارد. در طلاق خلع، زن به واسطهی کراهتی که از شوهر دارد در مقابل مالی که به وی میدهد طلاق میگیرد، صدور حکم و اجرای صیغهی طلاق خلع بدون رضایت مرد و صرفا به تقاضای زن، فاقد وجاهت شرعی و قانونی است؛ زیرا مرد باید بذل و بخشش زن را بپذیرد و حاضر باشد در قبال آن بخشش زن خود را طلاق بدهد و چنانچه مرد قبل از اجرای صیغهی طلاق با رد آنچه که بذل شده از طلاق همسر خود منصرف شود نمیتوان زن را مطلقه نمود و نیز اگر زن در مدت عده به آنچه بذل نموده رجوع کند طلاق خلع تبدیل به طلاق رجعی میشود و مرد نیز میتواند و حق دارد که به زن رجوع کند، ولی طلاقی که به علت عسروحرج زن باشد باعث صدور حکمِ اجبارِ مرد به طلاق میشود بدون آنکه به بخشش مالی از طرف زن نیاز باشد. بنابراین نیازی به بذل مال از ناحیهی زن نیست که موضوع پذیرش یا عدم پذیرش آن توسط مرد پیش بیاید، در این حالت چنانچه مرد حاضر به طلاق نشود دادگاه میتواند او را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار ممکن نباشد، زن به اذن قاضی و با حکم دادگاه طلاق داده میشود. طلاق به علت عسر و حرج زن، بائن است و به هیچ وجه برای مرد حق رجوع نیست.
به بیان سادهتر در طلاق خلع اگر زن به بخشش خود رجوع نماید طلاق بائن تبدیل به طلاق رجعی میشود و برای مرد حق رجوع در مدت عده حاصل میشود اما طلاق به واسطهی عسروحرج زن قطعی و لازمالاجراست و مرد به هیچ وجه حق رجوع ندارد.