همهی ما گاهی به هزارویک دلیل زانوی غم بغل میکنیم و دستودلمان به هیچ کاری نمیرود. اما آیا همین که ناراحت باشیم، به این معنی است که دچار افسردگی هستیم؟ افسردگی افزون بر علائم روانی مانند ناامیدی، روی جسم هم اثر میکند؛ اما در همهی افراد با علائم دقیقا یکسانی پدیدار نمیشود. همچنین، افسردگی فقط یک نوع نیست و به شکلهایی گوناگون بروز میکند. در این مقاله شما را با انواع افسردگی، علائم و درمان آنها آشنا خواهیم کرد.
آیا افسردگی همان غمگین بودن است؟
همهی ما گاهی دلمان میگیرد؛ اما افسردگی فرق میکند. افسردگی نوعی اختلال خُلقیِ جدی همراه با علائمی شدید است که روی احساسات، افکار و زندگی روزانهمان اثر میگذارند. این علائم ضمن برانگیختن احساس مداوم غم، ما را نسبت به فعالیتهایی که پیشتر برایمان لذتبخش بودند، بیمیل میکنند . افسردگی در قالب انواعی گوناگون، ازجمله افسردگی ماژور، افسردگی آتیپیک و دیستایمیا بروز میکند. درادامه دربارهی هریک از انواع افسردگی بیشتر توضیح خواهیم داد.
افسردگی به انواع تغییرات روانی و جسمی مانند افزایش وزن یا کاهش وزن، بی خوابی و درد مزمن میانجامد. مبتلایان به افسردگی در مدیریت امور روزمرهی زندگیشان مشکل پیدا میکنند و نسبت به هر چیزی حتی رابطهی جنسی بیمیل میشوند. افسردگی همچنین با احساس عمیق گناه و ناامیدی همراه است. شدت علائم نیز ممکن است از خفیف تا شدید متغیر باشد. برخی افراد فقط هرازچندگاهی علائم افسردگی به سراغشان میآید؛ اما برخی دیگر پیوسته به این وضعیت دچارند و گویی غموغصهشان پایانی ندارد.
با همهی اینها، افسردگی بیماری درمانپذیری است و میتوانید امیدوار باشید که با مصرف دارو و مشاوره درمانی به زندگی عادی بازگردید. برای درمان افسردگی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنید تا نخست نوع افسردگیتان شناسایی شود و سپس بسته به نوع و شدت علائم، شاید به دارو درمانی، مشاوره درمانی یا ترکیب هر دو نیاز داشته باشید.
اگر مایلید که دربارهی انواع افسردگی بیشتر بدانید، اطلاعات زیر به دردتان میخورد. اما باز هم تأکید میکنیم که تشخیص نوع افسردگی نیازمند مراجعه به پزشک است و مصرف خودسرانهی داروهای ضدافسردگی بههیچوجه توصیه نمیشود.
۱. افسردگی ماژور
افسردگی ماژور شایعترین نوع افسردگی است. علائم افسردگی ماژور عبارتاند از:
- احساس شدید غم، ناامیدی و بیلذتی (ناتوانی در لذتبردن از فعالیتهایی که عموما لذتبخشاند)؛
- کمبود انرژی؛
- تحریکپذیری؛
- عدم تمرکز؛
- تغییر عادات خواب و تغذیه؛
- احساس گناه؛
- افکار مرگ یا خودکشی.
برای تشخیص افسردگی ماژور، علائم مزبور باید بیش از دو هفته طول بکشند. در برخی موارد، شاید اپیزود افسردگی ماژور فقط یک بار برای فرد اتفاق بیفتد (اپیزود در اصطلاح پزشکی بهمعنای رویداد مهمی است که در جریان و در ارتباط با مجموعه رویدادهای بزرگتری اتفاق میافتد)؛ اما درکل، این نوع افسردگی اغلب در طول زندگی فرد تکرار میشود. بهگفتهی دکتر هالاریس، بهطور معمول، بهترین راه درمان افسردگی ماژور، مصرف داروهای ضدافسردگی است و صحبت درمانی هم میتواند مؤثر باشد. خبر خوب اینکه درصد زیادی از مبتلایان به افسردگی ماژور به درمان واکنش مثبت نشان میدهند.
۲. دیستایمیا
دیستایمیا یا اختلال افسردگی مداوم نوعی افسردگی بلندمدت است که البته بهشدتِ افسردگی ماژور نیست. این نوع افسردگی موجب بروز دورههای بلندمدتِ اُفت خُلقی میشود و شاید حتی یک سال یا بیشتر هم طول بکشد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «فرد مبتلا میتواند عملکرد کافی داشته باشد، اما نه بهینه.» علائم دیستایمیا عبارتاند از:
- احساس غم؛
- مشکل در تمرکز؛
- خستگی؛
- تغییر عادات خواب و اشتها.
این نوع افسردگی معمولا به صحبت درمانی بهتر از دارو درمانی جواب میدهد. البته برخی پژوهشها نشان دادهاند که ترکیب صحبت درمانی با دارو درمانی میتواند بهبود چشمگیری ایجاد کند. همچنین گفتنی است که مبتلایان به دیستایمیا مستعدِ ابتلا به اپیزودهای افسردگی ماژور یا بالینی نیز هستند.
۳. افسردگی پس از زایمان
افسردگی پس از زایمان، یکی از انواع افسردگی شایع در میان مادران است. بسیاری از زنان پس از زایمان احساس غم و ناراحتی میکنند؛ اما این حالت در برخی تازهمادران بهقدری جدی است که بهعنوان افسردگی شناخته میشود. علائم افسردگی پس از زایمان عبارتاند از:
- احساس شدید غم و اضطراب؛
- احساس خستگی زیاد؛
- احساس تنهایی؛
- ناامیدی؛
- افکار خودکشی؛
- ترس از آسیبرساندن به کودک؛
- احساس شکست در برقراری ارتباط با کودک.
این نوع افسردگی شاید چند هفته تا چند ماه پس از زایمان بروز کند. بهگفتهی دکتر هالاریس، «این نوع افسردگی در همان یک سالِ پس از زایمان اتفاق میافتد و به مراقبت پزشکی فوری و حرفهای نیاز دارد» که آن هم احتمالا ترکیبی از دارو درمانی و صحبت درمانی خواهد بود.
۴. اختلال عاطفی فصلی
آیا زمستانها دلتان خواب زمستانی میخواهد و هیچ علاقهای به تجربهی روزهای سرد زمستان ندارید؟ آیا زمستانها چاق و دلمرده میشوید و انزوا را ترجیح میدهید؟ پس شاید جزو آندسته افرادی باشید که اختلال عاطفی فصلی دارند. مبتلایان به این نوع افسردگی معمولا در زمستانها حالت افسردگی پیدا میکنند و به علائمی ازجمله اضطراب، افزایش تحریکپذیری، خستگی در طول روز و افزایش وزن دچار میشوند.
این نوع افسردگی معمولا زمستانها بروز میکند و علت آن هم بیشتر به کمبود آفتاب و نور طبیعی برمیگردد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «هنوز معلوم نیست که چرا برخی افراد به کاهش نور حساسترند. اما علائم این نوع افسردگی معمولا خفیفاند و البته در مواردی هم ممکن است شدید باشند.» افسردگی فصلی اغلب در اوایل زمستان آغاز میشود و هنگام بهار رو به بهبودی میرود. این نوع افسردگی خوشبختانه با نور درمانی یا درمان با نورهای مصنوعی درمانپذیر است.
۵. افسردگی آتیپیک
افسردگی آتیپیک یا غیرمعمول برخلاف نامش غیرمعمول نیست؛ بلکه اتفاقا یکی از انواع افسردگی بسیار شایع است؛ اما بهباورِ برخی کارشناسان، کمتر از شیوع واقعی آن مورد تشخیص و درمان قرار میگیرد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «این نوع افسردگی بهاندازهی افسردگی ماژور شناختهشده نیست.» ازجمله شایعترین علائم افسردگی آتیپیک میتوان به احساس سنگینی در دستها و پاها اشاره کرد؛ احساسی مانند فلجی. پژوهشها نشان دادهاند که برای تشخیص این نوع افسردگی علائمی همچون خوابِ بیشازحد و اختلال پرخوری، از مهمترین علائم هشداردهنده بهشمار میروند.
مبتلایان به این نوع افسردگی شاید افزایش وزن و تحریکپذیری هم پیدا کنند و در روابطشان دچار مشکل شوند. سایر علائم افسردگی آتیپیک عبارتاند از اُفت واکنشهای خُلقی (ناتوانی در بهرهمندی از حالِ خوب بههنگام رویدادهای مثبت) و حساسیت شدید نسبت به عدم پذیرش بینفردی طبق الگویی بلندمدت. برخی پژوهشها هم حکایت از آن دارند که صحبت درمانی در درمان این نوع افسردگی تأثیر زیادی دارد.
۶. افسردگی سایکوتیک
سایکوسیس یا روانپریشی وضعیتی روانی است که موجب بروز افکار یا رفتار درهموبرهم، باورهای نادرست (هذیان) و دیدن یا شنیدن چیزهای غیرواقعی (توهم) میشود. روانپریشی معمولا با افسردگی ارتباطی ندارد؛ اما پژوهشها گواه آن است که اپیزودهای بسیار شدید در برخی مبتلایان به افسردگی، به بروز علائم روان پریشی منجر میشوند.
بهگفتهی دکتر هالاریس، «مبتلایان به افسردگی سایکوتیک یا روانپریشگونه، حالت کاتاتونیک (حالتی از بهت و ناپاسخگویی) پیدا میکنند؛ حرف نمیزنند و از تختشان پایین نمیآیند.» برای درمان این نوع افسردگی شاید به ترکیبی از داروهای ضدافسردگی و داروهای ضدروانپریشی نیاز باشد. براساس برخی پژوهشها، بهتر است که درمان ابتدا فقط با داروی ضدافسردگی آغاز شود و سپس درصورت نیاز، داروی ضدروانپریشی نیز اضافه شود. اما برخی پژوهشها هم نشان دادهاند که برای درمان این نوع جدیِ افسردگی، مصرف همزمانِ داروهای ضدافسردگی و ضدروانپریشی در مقایسه با مصرف تکی داروها بهتر جواب میدهد.
۷. اختلال دوقطبی
اختلال دوقطبی، یکی از مهمترین انواع افسردگی است. بالا و پایینهای شدید خُلقی شاید نشانهی اختلال دوقطبی باشند. اختلال دوقطبی نوعی افسردگی است که درگذشته، اختلال افسردگیِ شیدایی نام داشت. دلیلش هم این بود که علائم این نوع افسردگی میتواند بین شیدایی و افسردگی متغیر باشد. علائم شیدایی عبارتاند از:
- انرژی زیاد؛
- هیجانات بالا؛
- هجوم تند و پشتسرهم افکار؛
- ضعف در قضاوت.
بهگفتهی دکتر هالاریس، «علائم اختلال دوقطبی ممکن است در طول سال، چند بار یا بیشتر بین افسردگی و شیدایی در گردش باشند.» دکتر هالاریس هشدار میدهد که این نوع افسردگی با خطر بالای خودکشی همراه است. اختلال دوقطبی خود شامل ۴ زیرمجموعهی اصلی است:
- دوقطبی نوع ۱ (فرد حداقل یک اپیزود شیدایی را تجربه میکند)؛
- دوقطبی نوع ۲ (اپیزودهای شیدایی خفیفتر و همراه با افسردگیاند)؛
- اختلال خُلق ادواری (سیکلوتایمیک)؛
- سایر انواع خاص دوقطبی و اختلالات مرتبط.
مبتلایان به این نوع افسردگی معمولا با داروهایی بهنام تثبیتکنندههای خُلقی درمان میشوند.
۸. اختلال ملال پیش قاعدگی
اختلال ملال پیش قاعدگی، نوعی افسردگی است که زنان را درطول نیمهی دومِ چرخهی قاعدگیشان گیر میاندازد. این اختلال با علائمی همچون افسردگی، اضطراب و نوسانات خُلقی همراه است. برخلاف سندرم پیش از قاعدگی که شیوع بالاتر و علائم خفیفتری دارد، اختلال ملال پیش قاعدگی شمار کمتری را مبتلا میکند و علائمش هم شدیدترند. بهگفتهی دکتر هالاریس، «این نوع افسردگی میتواند بهقدری شدید باشد که هنگام فعالبودن علائم، روی ارتباطات و توانایی عملکرد طبیعی فرد تأثیر بگذارد.» برای درمان این نوع افسردگی معمولا ترکیبی از دارو درمانی، صحبت درمانی و تغذیه درمانی تجویز میشود.
۹. افسردگی موقعیتی
افسردگی موقعیتی یا اختلال سازگاری، یکی دیگر از شایعترین انواع افسردگی است که تقریبا هر فردی را در طول زندگی مبتلا میکند. این نوع افسردگی بر اثر وقوع حادثهای استرسزا که با دگرگونی در شیوهی زندگی فرد همراه است، بروز میکند. این حادثه، ممکن است ازدستدادن شغل، درگذشت عزیزان، طلاق، جدایی و دیگر رویدادهای اثرگذار در زندگی فرد باشد. افسردگی موقعیتی حتی از افسردگی ماژور هم شایعترست؛ اما بهندرت به دارو درمانی نیاز دارد. ولی این سخن به آن معنا نیست که این نوع افسردگی کماهمیت است و میتوان بهسادگی از کنارش گذشت. این نوع افسردگی با علائمی ازجمله احساس شدید غم، نگرانی و خشم همراه است و چنانچه علائمش از بین نروند، ممکن است به علائم هشداردهندهی افسردگی ماژور تبدیل شوند.