شبکه سوپرشارژر تسلا نسبت به سال ۲۰۱۳ که تنها در ایالت کالیفرنیا دیده میشدند، تغییرات زیادی کرده است. در حال حاضر، تسلا تعداد ۴۰۰ ایستگاه با ۲ هزار سوپرشارژر (ایستگاههای شارژ سریع و رایگان) دارد که ۱۰۰ ایستگاه از آنها در ایالات متحده واقع شده است. با این حال، هنوز هم رانندگی با یک خودروی الکتریکی چالشهای خود را دارد. در ادامه، با الکساندر استوکلوسا (Alexander Stoklosa) از مجله Car and Driver همراه خواهیم بود که یک سفر هیجانانگیز ۷۰۰ مایلی را از «ان آربر» در ایالت میشیگان تا «ویرجینیا» در امریکا تجربه کرده است.
همه میدانند که دامنه مسافت تسلا چقدر محدود است و همین طور شارژ باتری آن چقدر طول میکشد. ولی مهمتر از همه دانستن این موضوع است که در بین ساختمان Car and Driver و مقصد ویرجینیا هیچگونه ایستگاه سوپرشارژری، حداقل در مسیر مستقیم وجود ندارد. وقتی مقصد ویرجینیا را برای سیستم راهبری مدل S مشخص کردم، دستورالعمل این سیستم برای عبور مستقیم به شرق از طریق «اوهایو» و «پنسیلوانیا » و سپس چرخش به سمت جنوب، درست قبل از «بالتیمور» و سپس عبور از «واشنگتن» و «ریچموند» تا رسیدن به مقصد ویرجینیا VIR بود. زمانی که برای این سفر نمایش داده میشد، ۱۴ ساعت و ۳۷ دقیقه و ۷۵۹ مایل یا ۱۲۲۱ کیلومتر بود. سیستم نقشه گوگل نیز این سفر «ان آربر-ویرجینیا» را در مدت ۱۰ تا ۱۱ ساعت در مسافت ۶۱۳ مایل (۹۸۶/۵ کیلومتر) از میان جادههای نسبتاً مستقیم جنوب تخمین میزد که البته چیزی غیر از «تسلا» را درنظر گرفته بود. در همین حال، برای توقف و استراحت در طول شب، «پیتسبورگ» را بهخاطر وجود یک هتل «طرف قرارداد» انتخاب کردم.
چهار ایستگاه سوپرشارژر و همینطور چهار ساعت مسیر اضافی برای مسیرهای انحرافی در رسیدن به آنها، در نگاه اول شرایط چندان بدی بهنظر نمیرسد. در همین حال، قبل از اینکه راه بیفتم ادیتور فنی ما کی. سی. کالول (K.C. Colwell) به این نکته اشاره کرد که متوسط دامنه مسافتی که برای هر باتری در بررسی طولانیمدت مدل S مشاهده شده تنها اندکی بیشتر از ۱۳۰ مایل (۲۰۹ کیلومتر) بوده است. در همین حال، فاصله «ان آربر» از اولین ایستگاه شارژ برنامهریزی شده تسلا در «کلیولند» اوهایو بیشتر از ۱۳۰ مایل است. این در حالی است که دامنه مسافت برای تسلا مدل S به اندازه ۲۵۶ مایل (۴۱۲ کیلومتر) اعلام شده است.
شرایط واقعی
شروع مسیر: سیستم راهبری تسلا میزان شارژ موردنیاز را در هر ایستگاه سوپرشارژر محاسبه میکند تا شما را به صورت مطمئن به ایستگاه بعدی سوپرشارژ در مسیر برساند. این بدین معناست که هیچ دو توقفی مانند یکدیگر نخواهد بود. با درنظر گرفتن شرایط برای کمینهشدن زمان سفر، احتمالاً همیشه باتری تسلا کاملاً پُر نمیشود. اولین ایستگاه برنامهریزی شده در «مکدونیا»، اوهایو، اندکی پس از «کلیولند»، در فاصله ۱۸۱ مایلی (۲۹۱ کیلومتری) قرار داشت و ایستگاههای بعدی نیز در «سامر ست» پنسیلوانیا، «وود بریج» ویرجینیا و «ساوثهیل» ویرجینا برنامهریزی شده بودند. با دانستن اینکه شرایط دامنه مسافت تسلا در سرعتهای بالاتر از ۷۰ مایل بر ساعت تغییر میکند و نقطه نظر «کالول»، رانندگی در بزرگراه I-40 به سمت «کلیولند» چندان دلچسب نبود. بنابراین، به سراغ یک سوپرشارژر دیگر در «اوهایو» رفتم. در فاصلهای کمتر از یک ساعت و در «موآمی» اوهایو در فاصله ۵۲ مایلی «ان آربر» توقف کردم تا باتری را اندکی به شارژ بزنم و همینطور نهار برای خودم بگیرم. یکی از رستورانهای نزدیک به آنجا برای مالکان خودروهای تسلا ۱۰ درصد تخفیف تبلیغاتی میداد. یک شارژ سریع ۱۸ دقیقهای باعث شد تا دامنه مسافت به ۲۳۳ مایل (۳۷۵ کیلومتر) برگردد.
فاصله ۱۸۰ مایل: وقتی به «مکدونیا» اوهایو رسیدم، هنوز دامنه ۹۸ مایل (۱۵۸ کیلومتر) نمایش داده میشد. در نتیجه، مشخص شد که توقف در «موآمی» چندان ضروری نبوده است. تسلا در سرعت ۷۰ مایل بر ساعت بسیار آرام و متین است. با این حال، این سرعت یکی از محدودیتهای اتوبان اوهایو بود و در نتیجه، تمام مینیونها، تراکها و دیگر موجودات جاده و خارج از جاده از من سبقت میگرفتند. در «مکدونیا» تسلا زمانی برابر ۴۰ دقیقه را برای شارژ ۲۳۰ مایلی خود تخمین میزد. حالت سفر (trip mode) میتواند تمام پتانسیل دامنه مسافت تسلا را آزاد کند؛ چیزی که در ابتدای سفر از «ان آربر» فعال شد. در همین حال، در صورت تداوم استفاده از آن، میتواند باعث کاهش عمر باتری شود.
برای اولین بار، با یک مدل S دیگر برخورد داشتم. البته قبل از اینکه بتوانم سؤالی بپرسم، راننده خودروی خود را پارک کرد و به سراغ کار خود رفت.
فاصله ۲۷۷ مایلی: در هتل «پیتسبورگ» خبری از شارژر نبود و با وجود فاصله ۹۴ مایلی (۱۵۱ کیلومتری) تا ایستگاه سوپرشارژ بعدی، دوباره مجبور شدم با احتیاط بیشتری حرکت کنم و به سراغ دومین ایستگاه بدون برنامهریزی قبلی در «کانبری تاونشیپ» پنسیلوانیا رفتم. تا پُر شدن باتری، من هم اندکی به استراحت و تجدید قوا پرداختم. حدود ۴۰ دقیقه بعد، من سوار بر تسلا در جاده با دامنه مسافت ۲۳۲ مایل بودم؛ تنها چند مایل کمتر از توقفی که برای شب میخواستم داشته باشم.
فاصله ۲۹۷ مایلی: در بازگشت به اتاقم در هتل شهر «پیتسبورگ» زمان سفرم را محاسبه کردم. حدود ۷ ساعت گذشته بود و تقریباً ۳۰۰ مایل (۴۸۳ کیلومتر) رانندگی کرده بودم. مطابق «گوگل مپ» مسیر نسبتاً خوبی طی کرده بودم؛ البته به جز توقف در ایستگاههای سوپرشارژ و همینطور خارجشدن از بزرگراه برای پیدا کردن ایستگاهها. مسیر «ان آربر-پیتسبورگ» نیمه کوچک سفر به ویرجینیا بود و در این نقطه از سفر، روحیه چندان خوبی برای روز بعد نداشتم.
فاصله ۳۷۱ مایلی: دومین ایستگاه سوپرشارژر برنامهریزی شده در «سامر ست» پنسیلوانیا واقع شده بود. این اولین ایستگاهی بود که استفاده از یک شارژ کامل در آن ضروری نبود. در همین حال، یک سری تغییرات در برنامهریزی صورت گرفت و و ایستگاه جدید «بتسدا» مریلند به عنوان ایستگاه بعدی درنظر گرفته شد؛ چرا که مشخص شد نسبت به ایستگاه برنامهریزی شده قبلی در «وود بریج» ویرجینیا، به «سامر ست» نزدیکتر است. طبق نمایشگر تسلا، تنها ۱۵ دقیقه شارژ برای رسیدن به ایستگاه سوپرشارژر جدید مورد نیاز بود. در نتیجه، احتمالاً میتوانستم قبل از تاریکی شب به ویرجینیا برسم. تا صبحانه میخوردم و برای رفتن آماده میشدم، تسلا فقط چند دقیقه تا شارژ کامل فاصله داشت. در این حالت، صبر کردم تا شارژ آن کامل شود و پس از آن راه افتادم.
فاصله ۴۸۰ مایلی: محاسبات تسلا نسبت به چهار ایستگاه شارژ اولیه کاملاً تغییر کرده بود و وقتی به «بتسدا»، مریلند رسیدم، قرار بود توقفی ۲۰ دقیقهای در آنجا داشته باشم. خودرو نیاز به الکتریسیته کافی برای رسیدن به «ریچموند» ویرجینیا، در یک مسیر ۱۰۵ مایلی (۱۶۹ کیلومتری) به سمت جنوب داشت. درست قبل از آن که برای شارژ بایستم، متوجه شدم که کاملاً از غیرفعال کردن عملکرد دسترسی از راه دور تسلا مدل S غافل بودهام؛ در نتیجه، هر کسی با اکانت Car and Driver میتوانست وارد برنامه تسلا در آیفون شود و از راه دور سقف آفتابگیر را دستکاری کند، کنترلهای سیستم کنترل هوا ، قفلها، پارامترهای شارژ را مدیریت کند و حتی بوق! بزند. البته نتیجه این کمتوجهی را نیز در ایستگاه «بتسدا» دیدم! در همین حال، با راهنمایی دیو بیرد (Dave Beard) از طریق تنظیمات امنیتی تسلا به این وضع خاتمه دادم.
فاصله ۵۸۴ مایلی: تا به اینجا، هیچ مشکلی از تسلا مشاهد نشده بود؛ با سیستم راهبری آن به شکلی مطمئن به ایستگاههای سوپرشارژر هدایت شده بودم. این شرایط تا قبل از عبور از «وود بریج» ویرجینیا و درست قبل از «واشنگتن» ادامه داشت و از آنجا بود که تمام شرایط خوب، رفتهرفته رنگ باخت. طبق اطلاعات نمایشگر، تسلا دامنه مسافتی برابر ۱۲۳ مایل (۱۹۸ کیلومتر) برای خود متصور بود و در همین حال، فاصله من با ایستگاه بعدی، یعنی «ریچموند» فقط ۷۲ مایل (۱۱۶ کیلومتر) بود. در اینجا بود که یک توقف کوتاه داشتم و وقتی دوباره سوار تسلا شدم، مشاهده کردم که سیستم راهبری میگوید در حال محاسبه دوباره مسیر است؛ چرا که دوباره به جاده بین ایالتی I95 برگشته بودم. در حالی که سیستم در حال محاسبه بود، متوجه شدم که دامنه مسافت به میزان قابلتوجهی در حال کم شدن است. قبلاً سیستم نشان میداد که با ۲۷ درصد شارژ باتری میتوانم خود را به «ریچموند» برسانم، ولی نتیجهگیری نهایی یک حالت غیرممکن برای تسلا بود و عدد «۲۲- درصد» نمایش داده میشد. در نتیجه مجبور شدم به آخرین ایستگاه سوپرشارژی که در ۲۰ مایلی (۳۲ کیلومتری) توقفگاه قبلیام قرار داشت، بروم. یک ساعت بعد، دوباره با دامنه مسافت ۲۰۸ مایل (۳۳۵ کیلومتر)، در فاصلهای حدود ۹۰ مایل (۱۴۵ کیلومتر) تا «ریچموند» در جاده با تسلا رانندگی میکردم.
فاصله ۶۲۳ مایلی: با توجه به شارژی که داشتم، تسلا تخمین میزد که بتوانم بدون توقف، از ایستگاه «ریچموند» عبور کنم و مستقیماً به «ساوثهیل» ویرجینیا بروم. البته با توجه به اتفاقات پیشآمده، مقدار قابلتوجهی از اعتمادم را نسبت به تسلا و عملکردش در تخمین دامنه مسافت و شارژ از دست داده بودم. طبق محاسبات تسلا قرار بود با ۷ درصد شارژ به «ریچموند» برسم و با توجه به اینکه در آن موقع شارژ به زیر ۱۰ درصد میرسد، از الان، سیستم هشدار “drive slowly” را برای رسیدن به ایستگاه بعدی نمایش میداد.
فاصله ۶۵۸ مایلی: کاملاً به تصمیمات تسلا در مورد ادامه مسیر شک داشتم و در هر حال، در «ریچموند» توقف کردم. زمانی که باتری در «حالت سفر» تا تمام دامنه ۲۵۲ مایل (۴۰۵ کیلومتر) شارژ میشد، من هم نزدیک به یک ساعت مشغول نوشتن برخی نکات بودم. ادامه مسیر و هر چه به طرف جنوب حرکت میکردم، رفتهرفته بر درجه حرارت اضافه میشد و اشتیاق تسلا برای مصرف شارژ باتری نیز مطابق با آن افزایش مییافت. بنابراین، با پُر کردن شارژ باتری، هر چه بیشتر برای این شرایط آماده شدم. در قسمت غرب به شرق این سفر، دما از ۲۱ درجه تجاوز نمیکرد، ولی در ریچموند دما به ۴۰ درجه نزدیک میشد و رطوبت هوا نیز بسیار بالا بود. تسلا با این که در حالت «اکو» تنظیم شده بود، برای خنککردن بسته بزرگ باتریها و سیستم الکترونیکی خود، فنها را روشن کرد؛ چیزی که هرگز تا آن موقع با آن برخورد نکرده بودم.
فاصله ۷۴۷ مایلی: بعد از ۸۹ مایل (۱۴۳ کیلومتر) که از «ریچموند» فاصله گرفته بودم، علیرغم داشتن یک باتری پُر، تسلا هنوز در مورد ایستگاه شارژر در «ساوثهیل» هشدار میداد. سرانجام خودرو را مجبور کردم تا این موضوع را فراموش کند. در عین حال، باید به صفحه نمایش سیستم راهبری، توجه بیشتری میکردم. برای توقف، نمایشگر عبارت “no charging required” را درج کرده بود. هر کدام از ایستگاهها همراه با زمان شارژ پیشنهادی نمایش داده شده بود و من به زمان صفر دقیقه مورد نیاز برای شارژ در جلوی ایستگاه «ساوثهیل» توجه نکرده بودم. با این حال برای اطمینان بیشتر، یک شارژ سریع ۹ دقیقهای نیز در ایستگاه سوپرشارژر «ساوثهیل» داشتم و دوباره به بزرگراه برگشتم.
فاصله ۸۲۴ مایلی: با ۹۲ مایل (۱۴۸ کیلومتر) اضافه وارد ویرجینیا شدم؛ یعنی بعد از این همه، توقف من در «ساوثهیل» ضرورتی نداشت. حق با تسلا بود؛ حداقل در مورد بخشی که نیاز به شارژ در ساوثهیل نداشتم.
دستاورد سفر
شکی نیست که مدل S یک خودروی مناسب برای انجام یک سفر است. در حالی که خریداران این سدان لوکس ۱۴۰ هزار دلاری شرایط راحتی از آن انتظار دارند، ولی این موضوع بیشتر به برنامهریزی شما بستگی دارد.
درسهایی که از دور رفت تا ویرجینیا گرفته شده بود، بهخصوص عدماطمینان در مورد پیشنهادهای سیستم راهبری، در مسیر برگشت کاملاً به کار گرفته شد. آخرین آزمایش را در مورد این سیستم، درست در هنگام شروع حرکت به سمت خانه انجام دادم. مقصد نهایی را ساختمان Car and Driver در «ان آربر» مشخص کردم تا ببینم که عکسالعمل سیستم چیست. در کمال تعجب، مشاهده کردم که تسلا یک مسیر ۴۵ مایلی (۷۲ کیلومتری) را به سمت جنوب به ایستگاه سوپرشارژر «نورث کارولینا» پیشنهاد میدهد و سپس یک مسیر شمالی-شرقی به طول ۱۰۹ مایل (۱۷۵ کیلومتر) را برای رسیدن به «ساوثهیل» درنظر میگیرد. امّا سؤال اینجاست که چرا ۷۲ مایل (۱۱۶ کیلومتر) را مستقیماً به «ساوثهیل» نباید بروم؟
با توجه به حال و روز سیستم راهبری، از این سیستم تنها در یک حالت استفاده شد؛ اینکه ایستگاههای سوپرشارژر در فاصله ۱۰۰ تا ۲۰۰ مایلی مشخص شده و آنها را به عنوان مقصد تنظیم کند. در هر ایستگاه، سعی میکردم که باتری تسلا را کاملاً شارژ کنم و سپس ایستگاه شارژ بعدی را به صورت دستی مشخص میکردم. البته با این استراتژی، سیستم راهبری تسلا هنوز هم شیرینکاریهای خود را داشت و مسیرهای جالبی را برای رسیدن به ایستگاههای سوپرشارژر مشخص میکرد. یک بار در حالی که در میانههای راه بین «کلیولند» تا ایستگاه سوپرشارژر در غرب، در «مائومی» قرار داشتم، سیستم به من پیشنهاد کرد که دور بزنم و در ایستگاه «مکدونیا» اوهایو که در ۸۰ مایلی (۱۲۹ کیلومتری) پشتسرم بود، شارژ بگیرم تا به این وسیله بتوانم خود را به «مائومی» برسانم؛ این در حالی بود که بیشتر از «مکدونیا»، به مقصدم، یعنی «مائومی» نزدیک بودم!
تاکتیک جدیدم باعث شد تا در مسیر برگشت، تعداد توقفهایم از ۸ به ۶ بار کاهش پیدا کردم. زمانی نیز که صرف این توقفها میشد از ۲۵۹ دقیقه به ۱۸۹ دقیقه رسید. البته توفان در اوهایو باعث شده بود که ترافیک تقریباً به صفر برسد و همین موضوع باعث شد تا ۵ دقیقه از زمان سفرم کاسته شود. زمان کلی سپری شده در جاده و ایستگاههای شارژ، ۱۷ ساعت و ۴۰ دقیقه شده بود. بعداً مشخص شد که استراتژی انسانی من هم چندان ایدهآل نبوده و پُر کردن کامل باتری، کار اشتباهی بوده است. سوپرشارژرها بهسرعت میتوانند برای یک باتری خالی، شارژی حدود ۸۰ درصد ایجاد کنند؛ ولی این ۲۰ درصد انتهایی است که زمان زیادی را به خود اختصاص میدهد. این کاهش سرعت شارژ شدن بیشتر به منظور حفظ طول عمر باتریها صورت میگیرد. اگر هر شارژ را به صورت ۸۰ درصدی انجام میدادم، شارژی که میتوانست مسافتی بیش از ۲۰۰ مایل (۳۲۲ کیلومتر) کارآیی داشته باشد، زمان زیادی را صرفهجویی میکردم (طبق محاسبات، ۱۲ ساعت و ۴۳ دقیقه رانندگی در کنار ۴ ساعت زمان شارژ).
در مجموع، این سفر آنچنان هم که به نظر میآید، شرایط بدی نداشت، ولی استرس ناشی از دامنه مسافت و ضعف سیستم راهبری تسلا، بیشتر از همه شرایط را سخت میکرد. مدل S در واقع بهترین «بدترین» خودرو برای یک مسافرت است. رفتار این خودرو در بزرگراه، همتراز با یک لوکس آلمانی است. همچنین نیازی نیست به صندلی راحت راننده اشاره کنیم. قابلیت تسلا در سفرهای بالای ۲۰۰ مایل با یک شارژ کامل، روز به روز در حال افزایش است و شاید اگر سیستم راهبری خود را نیز ارتقا دهد، دیگر کمتر شاهد مبارزه «انسان در برابر ماشین» در این نوع مسافرتهای طولانی باشیم.