«آریهپلوگ» در سوئد، تنها ۳۵ مایل (۵۶ کیلومتر) با مدار قطب شمال فاصله دارد. در طول «انقلاب تابستانی» شهروندان این منطقه، خورشیدی را در آسمان دارند که هیچوقت غروب نمیکند. شش ماه بعد، در کوتاهترین روز سال، تنها ۳ ساعت از روشنایی صبح، تاریکی زمستان را برهم میزند. متوسط درجه حرارت در طول ماههای زمستانی اندکی بالای صفر درجه فارنهایت (حدود منفی ۱۸ درجه سانتیگراد) است. با این حال، هنوز ۲۰۰۰ نفر در این شهر میمانند؛ شهری که برای برخی در صنعت اتومبیل بهعنوان مشهورترین ایستگاه سوخت بنزین شناخته شده است. شمال سوئد زمستانهای سختی دارد و از این رو، آریهپلوگ مکان مناسبی برای تست توسعه خودروها در آبوهوای سرد است. در طول زمستان، حدود ۱۵۰۰ مهندس از کمپانیهای خودروسازی مختلف به جمعیت این ناحیه اضافه میشود. در اینجا، محلهای زیادی برای نگهداری نمونههای اولیه خودروها و وسایل نقلیه وجود ندارد و بیشتر آنها در زیر یک سرپناه ساده جمع میشوند. بنابراین فرصت مناسبی برای عکاسیهای جاسوسی فراهم میشود.
البته جمعیت «آریهپلوگ» تنها با این مهندسان افزایش نمییابد، بلکه شرکتکنندگان در دورههای آموزش رانندگی زمستانی برخی خودروسازان نیز به آن اضافه میشوند. اگر سری به ترمینالی در نزدیکی فرودگاه «اَرویدهِر» بزنید، مجموعهای از جایگاههای ویژه خودروسازانی مانند آئودی، بامو، فولکسواگن و مرسدسبنز را میبینید. «مرسدسبنز» خودروسازی است که جرد گال (Jared Gall) از مجله Car and Driver را برای شرکت در آکادمی زمستانیاش به این سرزمین دریاچههای یخزده و مهتاب نیمروز کشانده است. در ادامه با جرد گال و تجربه در رانندگیاش در آبوهوای سرد سوئد همراه میشویم.
مرسدسبنز سهسطح مختلف برای آموزش رانندگی زمستانی خود درنظر گرفته است: رانندگی پایه اسپورت زمستانی AMG در کنار سطوح پیشرفته و حرفهای. جلسات مختلف این دورهها از ژانویه تا اوایل مارس ادامه دارند. ضمن اینکه دورههای پایه در اتریش برگزار میشوند. همه میتوانند در این آموزشها حضور یابند و نیازی به داشتن یک مرسدسبنز نیست. امّا قبل از این که برای شرکت در این دورهها تصمیم بگیرید، باید درنظر داشته باشید که رفتن به جایی مانند «آریهپلوگ» چقدر مشکل است. بهعنوان مثال، ما با پروازی که یک شب طول کشید، خودمان را از دیترویت به آمستردام رساندیم. سپس از آنجا دوباره به مونیخ رفتیم و یک شب را هم آنجا منتظر هواپیمایی شدیم که صبح عازم فرودگاه «ارویدهر» بود؛ یعنی جایی که یک ساعت با آریهپلوگ فاصله داشت. پس از حدود ۳۴ ساعت مسافرت، ساعت ۲: ۳۰ بعد از ظهر در فرودگاه ارویدهر با منظرهای از قطبشمال فرود آمدیم. اواسط ژانویه بود و بنابراین هوا در این نقطه در حال تاریکشدن بود. ساعت چهار بعدازظهر، آسمان به اندازه نیمهشب تاریک بود. ولی این موضوع به هیجان رانندگی با بنزهای ۵۰۰ اسببخاری و ۶ سیلندر میافزود.
طرفهای قرارداد محلی حدود ۱۶۰۰ مایل (۲۵۷۵ کیلومتر) مسیر، متشکل از راههای دسترسی، پیستهای مسابقه، محل تست خودرو در پیچ و مسیرهای دیگر بر روی دریاچههای یخ زده اطراف آریهپلوگ را برای استفاده تستهای خودروسازان و آموزشگاهها فراهم کردهاند. مرسدسبنز میگوید که تیمهای توسعه صنعت خودرو در زمستان، ماهانه حدود ۷۵۰ هزار مایل را در این مسیرها رانندگی میکنند. آکادمی رانندگی AMG، در دریاچه «ساکاتراسک»، سه مسیر را برای آموزش مورداستفاده قرار میدهد که هر یک طولی به اندازه ۱/۱ تا ۱/۹ مایل دارند. البته این آکادمی در کنار این سه مسیر، از یک دایره دریفت و یک جفت پیست کوچک با عرض زیاد استفاده میکند. دو پیست طولانیتر نیز وجود دارند که یکی برای آزمایش حداکثر سرعت مورد استفاده قرار میگیرد و دیگر برای سطح «حرفهای» درنظر گرفته شده است.
برای دوره «پیشرفته» با چهار مدل خودروی غافلگیرکننده از مرسدسبنز روبرو شدیم: یک A45، یک C63 ادیشن ۵۰۷، یک E63 مدل S و یک SLK55. شاید با خود فکر کنید که یک AMG، مخصوصاً یک C63 دیفرانسیل عقب ۵۰۷ اسببخاری، انتخاب مناسبی برای رانندگی بر روی یخ نیست. ولی تایرهای میخدار (Studded) که استفاده از آنها در جادههای سوئد قانونی است، تجربه رانندگی را بیشتر به حرکت بر روی یک جاده شنی تبدیل میکنند تا رانندگی بر روی یخ. با استفاده از ۴۰۰ میخ بر روی هر تایر که هر یک از آنها طولی بهاندازه ۲ میلیمتر دارند، چسبندگی فوقالعادهای برای خودرو ایجاد میشود. در نتیجه، وقتی خودرو شروع به لغزیدن میکند، ایجاد کشش و کنترل بیشتر، بسیار آسانتر است. تمام خودروهای مورداستفاده در دوره آموزشی از یک سپر اختصاصی حفاظتی در جلو استفاده میکنند.
وقتی در پشتههای برفگیر میکنید، نیاز به یک خودروی نجات دارید که آنها نیز زیبایی خود را دارند. این آکادمی، یک جفت واگن سری G به نامهای G550 و G55 AMG دارد که هر دو به لوازم نجات و یدککشی مجهز هستند. نسبت به خودروهای آموزشی، میخهای بیشتری بر روی تایرهای G ها استفاده شده است و طول آنها نیز به اندازه یکچهارم اینچ بیشتر است. آنها به سختی درون یخ فرو میروند و وقتی در این مسیرها راه میافتند، سر و صدای زیادی ایجاد میکنند. این چسبندگی از نوع مکانیکی است. برای تمام خودروهای آموزشی حلقه یدککشی جلو و عقب، نصب شده و کار برای G ها آسانتر شده است.
خودروهای انتخابشده برای آکادمی بهخوبی اختلاف بین الگوهای مختلف طراحی را به تصویر میکشند. مدل A45 با دیفرانسیل تمامچرخ متحرک، که یکی از اعضای گروه ما بوده، نزدیکترین چیز به خودروهای مدرن رالی گروه B است؛ یک جانور کوچک درّنده که میتوانید با آن در سراشیبی ۸۰ درجه رانندگی کنید و حرکت بر روی یخ، مشکل چندانی برای آن ایجاد نمیکند. ولی در همین حال، رانندگی با آن شیوه خاص خود را میطلبد؛ چرا که هر عملی از راننده، واکنش خودرو را در پی دارد. ترمز، از جا کندن و اضافهکردن ترمز؛ همه این کارها موجب افزایش شدت عمل A45 میشوند.
در همین حال، وقتی از C63 استفاده میکنیم بر این سطح با چسبندگی کم، تعادل این خودرو ستودنی است. این خودرو، کنترل بسیار خوبی در اختیار ما قرار میدهد و فرمان سریع در آن نشان میدهد که حتی استفاده بیاحتیاط از میدونی گاز، همچنان سطح کنترل فرمان را حفظ میکند. جالب است بدانید که خودِ کمپانی مرسدس در مورد آوردن خودروی قدرتمند ۵۰۷ اسببخاری است به این آکادمی تردید داشته است. ولی مطابق چیزی که ما مشاهده کردیم، دلیلی بر عدماطمینان بر این خودرو برای حرکت بر روی یخها نیست. این خودرو، یک هیولای دریفت است و در عین داشتن کنترل مناسب، هیجان بسیار زیادی را برای ما ایجاد میکند. یکی از پیستهای هندلینگ شامل یک پیچ نعلاسبی است که نزدیک به ۳۰ ثانیه طول میکشد که دور آن دریفت بزنیم. در پایان آن نیز یک دروازه تَنگشونده قرار گرفته که عرض آن شاید تنها ۳ متر از خودرو بیشتر باشد. ولی C63 با تایرهای میخدارش کنترل بسیار خوبی از خود نشان داده و ما در تنظیم خط عبورمان برای بیرون رفتن از پیچ مشکل چندانی احساس نکردیم. در این حالت در این دروازه، به کنارهها میلغزیدیم، این لغزش را کنترل کرده و قبل از این به دروازه بعدی با جهت مخالف وارد شویم، جهت حرکت را برعکس میکردیم.
E63 با دیفرانسیل چهار چرخ متحرک نیز سر و صدای زیادی به پا میکند. پایه عقب سیستم فورماتیک باعث ایجاد حس کنترل راحتتر یک دیفرانسیل عقب میشود و فاصله محوری زیاد خودرو نیز هیجان زیادی را در گذر از پیچها ایجاد میکند. در همین حال، در هنگام رانندگی با E63، پنجرهها عقب و کنار به سرعت پوشیده از برف شدند و یخها از چرخهای جلو بیرون زدند. بنابراین حالت رانندگی ما تغییر کرد و به پشت صندلی تکیه دادیم. در هر شرایطی بهغیر از یک فضای کنترل شده، نداشتن دید از پنجرههای بیرون در سدانی که در حال لغزیدن است، قابلتحمل نیست.
رانندگی با SLK55 بیشتر از آن که انتظار داشتیم، نیاز به مهارت خاص دارد؛ چرا که آموزشگاه از میخهای کمتری نسبت به خودروهای دیگر در تایرهای آن استفاده کرده است. SLK ها شاید تنها حدود ۲۸۰ میخ داشته و چسبندگی آنها چندان محکم نیست. زمانی که ما سوار SLK شدیم و به قسمت با سرعت بیشتر دریاچه رفتیم، بقیه گروه، جاهای مختلف مسیر را صاف کرده بودند. درجه این صافی به این بستگی داشت که چند بار یک خودرو از یک نقطه معیّن عبور کرده بود و اینکه خودروها چقدر شتاب جانبی داشته بودند. ولی با وجود سطح لغزندهتر یخ، SLK کنترل بسیار خوبی را از خود نشان داد. در این شرایط، خط تمیزتر، حتماً سریعترین آنها بود. در یکی از پیستها، یک سری مسیر مشخص سریع و لغزنده وجود داشت که ما برای سرعتهای بالای ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت بر روی یخ ایجاد کرده بودیم. پیچیدن در این سطح اندکی مهارت نیاز داشت. ولی در اینجا، در ابتدای پیچ، ترمزها را میخواباندیم تا دماغه در ورودی کاشته شود. سپس به میدونی گاز فشار میآوریم تا مطابق با مسیر پیست لغزیده و در حالی که به پشتههای برف نزدیک شدهایم، سرعت را کم میکنیم تا بتوانیم با کنترل مناسب از پیچ خارج شویم.
همچنان که ساعات بعدازظهر تمام میشد، شرایطی مانند نیمه شب داشتیم. شرایط مسحورکنندهای بود. در تمامی جهات از دریاچه بزرگ ساکاتراسک، چراغهای خودرو چرخش دیوانهواری داشتند و در میان ابرهای متصاعد از یخها گم میشدند. برخی مواقع نیز چراغهای خط روشن میشد و در حالی که رانندهها برای بیرون آوردن یکدیگر از برفها، کمک میکردند، یک کلاس G با ردیف چراغهای زرد به دنبال آنها حرکت میکرد. مجاورت با دمای هوای کُشنده قطبی و رانندگی با خودروهای لوکس در تاریکی تنها یکی از تجربههای بینظیری بودند که در این آکادمی نصیب ما شد.
پس از ۲ روز آموزش و دستورالعمل، موعد جلسه اصلی فرا رسید. تمام ۲۴ شرکتکننده دوره آموزشی یک دور در پیست کوچک مثلثی گرم کردند و سپس یک مسیر را بین نقاط طی کردند. هر کدام از مسیرها شامل یک و نیم دور پیست بود. در اولین نیمدور پیست، رانندگی از مهارتهای خود برای کنترل دریفت استفاده میکنند. در حالی که بقیه دور یک سرعتگیری ساده است. پس از دو روز رانندگی شدید، شاید دریفیت کردن از بخشهای ساده این کار باشد. ولی تغییر روش رانندگی برای سرعت بهجای رانندگی وحشیانه، کار بسیار سختی است.
چهار زمان برتر در «مسابقه قهرمانان» بعدازظهر شرکت میکنند. این خودروها دو به دو، در خلاف جهت یکدیگر بر روی پیست شروع به حرکت میکنند و سه دور مسابقه میدهند. بازندههای دو مسابقه اول برای کسب عنوان سوم با هم رقابت میکنند و این در حالی است که برندهها برای تعیین قهرمان در مسابقهای که ۵ دور است، شرکت میکنند. فعال کردن سیستم کنترل کشش شاید برای یک شروع سریع کمک زیادی کند، ولی باید حتماً آن را قبل از رسیدن به اولین پیچ خاموش کنید؛ چرا که وقتی خودرو شروع به لغزیدن کرد، دیگر نمیتوان این سیستم را خاموش کرد.
سطح پیشرفته آکادمی هزینهای حدود ۴۲۰۰ دلار برای شما دارد (بستگی به میزان برابری پول رایج). این هزینه شامل همهچیز، به جز پروازهای شماست. مطمئناً پول بسیار زیادی است، ولی شاید ۱۰ تا ۲۰ بار نشستن پشت یک بنز جدید، ارزشش داشته باشد. بهعلاوه، وقتی یک E63 AMG میخرید، این هزینه کمتر از مجموع هزینهای است که برای تریم داخلی فیبرکربنی و سیستم استریوی Bang & Olufsen صرف میکنید. برخی از شرکتکنندگان در این دوره، برای بار دومشان است و اگر مهارت زیادی در کلاس «پیشرفته» آن کسب کرده باشید، دوره «حرفهای» آن، شما را با چالشهای بیشتری مواجه میکند؛ جایی که باید یک C63 را با میخ تایرهای بلندتر برانید و دریفتهای با سرعت بالای ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت داشته باشید.